قبلا در بارهی دعوت باشگاهی در استکهلم، پایتخت سوئد از کشتیگیران ایرانی نوشتهام. (لینک آن مطلب را پایین برگهی این عکس گذاشتهام.)
برچسب: یادداشتهای راوی
یادی از «سیمین آرین» و ترانههایش
از خوانندگان خوشصدا در سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۱ یکی هم «سیمین آرین» بود. استعداد او را در خوانندگی «جواد لشگری» کشف کرده و به رادیو آورده بود. در مجموعه ترانههایی که از سه سال فعالیت هنری سیمین آرین در دست است تقریبا همه از ساختههای این آهنگساز نامآشناست که با اشعار ترانهسراهای بهنامی چون بیژن ترقی، معینی کرمانشاهی، نواب صفا و کریم فکور همراه است.
بابک بیات: از خروس زری تا خونه و خاتون و خورجین
امروز ۲۳ خرداد ماه سالروز تولد بابک بیات آهنگساز معاصر است. اکثر ما او را با آهنگهایی که برای ترانه ساخته است به یاد میآوریم؛ و بیشتر با ترانههایی که شعرش را ایرج جنتیعطایی سروده است. جنگل، بنبست، خونه، خاتون، خورجین و . . .
ادامه خواندن بابک بیات: از خروس زری تا خونه و خاتون و خورجین
در باره موسیقی متن فیلم «داشآکل»
موسیقی فیلم «داشآکل» بنا به فضای داستان فیلم از حال و هوایی حماسی برخوردار است. به گفتهی «اسفندیار منفردزاده»: «موسیقی فیلم «داشآکل» برای او در میان ساختههای دیگرش جایگاهی ویژه دارد.»
بیژن مفید: قصد جفاها نکنی!
نام «بیژن مفید» گرچه با هنر تئاتر گره خورده است اما او صدایی خوش و طبع شعر هم داشت. ترانههایی که در نمایشنامههای او (شهر قصه، ماه و پلنگ، شاپرکخانم) چه با صدای خودش یا دیگران اجرا شده ـ شعر و ملودی آهنگ ـ همه از ساختههای این هنرمند توانا و با ذوق است.
از یادگارهای ماندگار او اما یکی هم ساختن آهنگی در بیات تُرک است که بعدها با غزلی از سرودههای مولوی توسط خوانندگان مختلف اجرا شد. حالا یکی مثل استاد جلالذوالفنون نام «بیژن مفید» را به عنوان آهنگساز یادآور میشود و بعضیها هم چشم بسته از این واقعیت میگذرند.
البته خوانندگان دیگری هم هستند که این سروده از مولانا را به شکل ترانه یا تصنیف خواندهاند. در جعبه موسیقی این صفحه اما شما نمونههایی را میشنوید که بر اساس آهنگ ساختهی بیژن مفید اجرا شده است.
فهرست مجموعه آثار «بیژن مفید» در این سایت
* * *
محمدعلی سپانلو: نام تمام مردگان «یحیی» است (صدای شاعر)
«نام تمام مردگان یحیی است» نام سرودهای مشهور از «محمدعلی سپانلو» است. شاعر برای انتخاب نام «یحیی» در این شعر روایت خودش را دارد. روایتی دیگر در بارهی «یحیا»ی دیگر را در کتاب «دو قرن سکوت» خواندم که شاید همین در ناخودآگاه شاعر باعث انتخاب آن نام در سرودهاش شده است. یحیایی که مردم خراسان در زنده نگهداشتن نام او در سالی که کشته شد نام هر پسری که متولد میشد را «یحیی» میگذاشتند.
ادامه خواندن محمدعلی سپانلو: نام تمام مردگان «یحیی» است (صدای شاعر)
ترانهشناسی کامبیز مژدهی (آهنگساز)
کامبیز مژدهی در مقام آهنگساز آنچه ساخته بیشتر از سر ذوق و برای دل خودش بوده است. در طول سه سال (۱۳۳۵ تا ۱۳۳۸) برای شانزده ترانه آهنگ ساخت که یازده تای آن را منوچهر سخایی خوانده است. بعد در همان سالها در پی تحصیل راهی خارج از کشور میشود و از آن پس نه فقط دیگر آهنگی از او شنیده نمیشود که در رسانهای هم مصاحبه و گفتگویی با او نمیبینیم تا این اواخر که در پادکست مترونوم در بارهی ترانه «جان مریم» صحبت کرد.
دکتر سیمین دانشور، همسر سید جلال!
در این صفحه قبلا هم نمونههایی از عکسهایی که در رسانههای ایران سانسور و دستکاری شده است را دیدهاید. امروز (۸ اردیبهشت ماه) در سالگشت زادروز «سیمین دانشور» دو تصویر از او در کنار همسرش «جلال آلاحمد» ببینید که بنا به مصلحت محجبه شده است! این هماهنگی بین نقش لبهی سرپوش با حاشیهی پیراهن سیمینخانم هم لابد برای باورپذیری بیشتر بیننده بوده!
به بهانهی سالگرد افتتاح اولین فرستنده رادیویی در ایران
از جمله قصههای کموبیش از یاد رفته یکی هم حکایت سالهاییست که «رادیو» و برنامههایش جایگاه خاصی در گذر ایام و روزهای ما داشت. امروز (۴ اردیبهشت) سالگشت تاسیس اولین ایستگاه رادیو در ایران است. در آرشیو برنامهای پیدا کردم به نام «با چراغ ترانه در کوچههای خاطره» که چند سال پیش از رادیو زمانه پخش شده است و در آن پخش زندهی ترانهها در برنامههای مفرح رادیو ایران روایت میشود.
در باره برنامههای رادیویی:
● یادی از «برنامه کودک» رادیو ایران (قصههای صبحی)
● یادی از «برنامهی کودک» رادیو ایران (تاریخچه و چند ترانه)
● خاطرهی چند گوینده و مجری رادیو از ماشین اداره در آن سالها!
● شهرزاد قصهگو (خاطره داستانهای رادیو ایران به روایت کیومرث پوراحمد)
● پیروزی بزرگ (خاطره برنده شدن در مسابقهای رادیویی، روایت کیومرث پوراحمد)
* * *
به آرامی آغاز به مُردن میكُنی، اگر . . .
شعر Il meurt lentement از سرودههای پابلو نرودا است که احمد شاملو آن را به زبان فارسی برگردانده است. مخاطبِ پابلو نرودا در این شعر، سوم شخصِ مفرد است. «میمیرد آرام، آنکس که سفر نمیکُند و کتابی نمیخواند. . .» احمد شاملو اما در ترجمهی خود، مخاطب شعر را به دوم شخص تغییر داده است. او معتقد بود ترجمهی اشعار به زبان مقصد، باید به زبانِ ادبیاتِ شاعرانه در آید تا شیوایی کلام خود را از دست ندهد.» از اینرو است که ترجمهی احمد شاملو با ترجمهی لغت به لغت سرودهی پابلو نرودا متفاوت است.