شفیعی کدکنی: سفر بخیر (مجموعه ترانه‌ها)

شفیعی کدکنی

با اینکه نام دکتر «محمدرضا شفیعی کدکنی» (م. سرشک) همواره با پژوهش در گسترۀ شعر کلاسیک ایران همراه است و آثاری چون دیوان «شمس تبریزی» و «بیدل دهلوی» راست کار و پژوهش‌های اوست؛ ولی راست این است که ما او را شاعری نوپرداز و صاحب سبک می‌شناسیم.

ادامه خواندن شفیعی کدکنی: سفر بخیر (مجموعه ترانه‌ها)

ترانه‌های «حسین منزوی» و اشعار او در ترانه‌ها

حسین منزوی

در تاریخ شعر معاصر ایران از «حسین منزوی» به‌عنوان شاعری غزل‌سرا نام برده می‌شود. در سالهای دور اما او در تلاش معاش ترانه هم می‌سرود و بیشتر با اسم مستعار «مهرداد» از آن‌جمله یکی هم ترانه‌ی «آروزها» با صدای گرم و خاطره‌انگیز «محمد نوری» (نمیشه غصه ما رو یه لحظه تنها بذاره).

ادامه خواندن ترانه‌های «حسین منزوی» و اشعار او در ترانه‌ها

مثلث هنری: پرویز یاحقی، بیژن ترقی و حمیرا

پرویز یاحقی بیژن ترقی حمیرا برنامه گلهای رنگارنگ

از مثلث‌های هنری مشهور در عالم ترانه‌سرایی، یکی هم جمع سه نفره‌ی «پرویز یاحقی» [آهنگ‌ساز]، «بیژن ترقی» [ترانه‌سرا]،‌ و «حمیرا» [آوازخوان]، بود. از نتایج کار گروهی این جمع، یکی هم آن چند برنامه‌ی «گل‌های رنگارنگ» بود که در نزد اهل نظر جلوه‌ای یافت و پسند عام و خاص واقع شد.

از «بیژن ترقی»، «پرویز یاحقی» و «حمیرا» در این سایت:

حکایت ترانه «باغ گل» به روایت «حمیرا»
مثلث هُنری: پرویز یاحقی، بیژن ترقی و حمیرا
حکایت ترانه «صبرم عطا کن» به روایت «بیژن ترقی»
حکایت ترانه «کعبهٔ دلها» به روایت «بیژن ترقی» و «الهه»
حکایت ترانه «بهار دلنشین» (بنان) به روایت «بیژن ترقی»
بیژن ترقی، پرویز یاحقی: اجرای زنده‌ی ترانه‌ی «رقص پروانه»
حکایت ترانه «بگو که هستی» (دلکش) به روایت «بیژن ترقی»
حکایت تصنیف «از خون جوانان وطن» (الهه) به روایت «بیژن ترقی»

* * *

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ (مجموعه ترانه‌ها)


چند بیت از غزل مشهور «حالا چرا» به دست‌نوشتهٔ شاعر

 از اشعار «محمدحسین شهریار» مجموعه‌ای درهم و پُر و پیمان باقی مانده که چند سروده از آن برای عام و خاص شناخته‌شده و در خاطره‌ها مانده است. در حافظهٔ جمعی ما، نام «شهریار» با یاد آوردن ابیاتی از چند غزل او همراه است. مشهورترین‌شان شاید همین غزل «حالا چرا؟»

ادامه خواندن آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ (مجموعه ترانه‌ها)

برگزیده‌ای از یادگارهای ماندگار «واروژان»

واروژان

امروز (۲۶ شهریور ماه) سالروز درگذشت «واروژان» است. آهنگسازی که جایگاهش در مقوله‌ی ترانه‌ی نوین ایران تثبیت شده و یکی از خاطره‌سازان برجسته‌ای‌‌ که بی‌شک چند ترانه با آهنگهای ساخته‌ی او با خاطراتی از سالهای جوانی ما گره خورده است.. یادش گرامی و به یاد باد.

ادامه خواندن برگزیده‌ای از یادگارهای ماندگار «واروژان»

پرویز ناتل خانلری: پیشینه و متن شعر «عقاب» (صدای شاعر)

پرویز ناتل خانلری عقاب

دکتر پرویز ناتل خانلری در مقام شاعر بیشتر با شعر عقاب که به صادق هدایت تقدیم شده بود به‌یاد می‌آوریم. قصیده‌ی عقاب در ۸۱ بیت، دو ماه بعد از سرایش آن در نشریه‌ی مهر به‌چاپ رسید. (مجله مهر، آبان ۱۳۲۱، سال هفتم، شماره ۲، صفحه ۱۰۹ تا ۱۱۲)

ادامه خواندن پرویز ناتل خانلری: پیشینه و متن شعر «عقاب» (صدای شاعر)

قمرالملوک وزیری: آتش دل (نسخه کامل)

قمرالملوک وزیری آتش دل

تصنیف آتش دل نخستین بار با صدای قمرالملوک وزیری و در همراهی با نغمه‌ی تار آهنگساز آن مرتضی‌خان نی‌داوود، در سال ۱۳۱۵ خورشیدی و در محل گراند هتل تهران، واقع در خیابان لاله‌زار، اجرا شد. این تصنیف بعدا توسط دو شرکت اودیون و پارلفون پشت و روی صفحه‌ی گرامافون منتشر شد. آنچه تا کنون از این اثر شنیده شده‌ اما بیشتر بخش اول آن بوده است. در اینجا هر دو بخش تصنیف به همراه متن شعر در دسترس علاقمندان است.

قمرالملوک وزیری آتش دل

روی اول صفحه

آتشی در سینه دارم جاودانی
عمر من مرگی‌ست نامش زندگانی
رحمتی کُن کز غمت جان می‌سپارم
بیش از این من طاقتِ هجران ندارم

کی نَهی بر سرم پای ای پری از وفاداری
شد تمام اشکِ من بس در غمت کرده‌ام زاری
نوگلی زیبا بُود حُسن و جوانی
عطر آن گل، رحمت است و مهربانی

ناپسندیده بود دل‌شکستن
رشته‌ی الفت و یاری گسستن
کی کُنی ای پری ترکِ ستمگری
می‌فکنی نظری آخر به چشم ژاله‌بارم
گرچه نازِ دلبران دل تازه دارد
ناز هم بر دل من اندازه دارد

هیچ تو گر ترحمی نمی‌کُنی بر حالِ زارم
جز دمی که بگذرد، که بگذرد از چاره کارم
دانمت که بر سرم گذر کُنی از رحمت اما
آن زمان که بر کشد گیاه غم سر از مزارم

روی دوم صفحه

از نظرهای تو بی‌مهری عیان است
جانگداز است آن نظر کارام جان است
سیل اشکم با زبانِ بی‌زبانی
با تو گوید راز عشقم گرچه دانی

عاطفه‌ ای پری! من در وجودت نمی‌بینم
کی کُنی رحمتی ای مه! تو بر جان مسکینم؟
از غمت در سینه‌ام صد داستان است
از حیا قفلی ولیکن بر زبان است

چون که بودت سر پیمان شکستن
عهد از اول ز چه بایست بستن؟
گر گذر آوری بر سرم ای پری
می‌نگری که دلم ای مه ز غم آتشفشان است

کُشته شد در من خیالاتِ جوانی
لذتی دیگر ندارد زندگانی
سرنوشتم این چنین بود، سیاهی در سیاهی
دودِ این سیاهی از برای «پژمان» شد تباهی
گر تویی امید من بوَد امیدم ناامیدی
ور تویی پناه من، شود پناهم بی پناهی

* * *

از قمرالملوک وزیری در این سایت:
تصنیف «جان من»
تصنیف «آتش دل»
تصنیف «قلب مادر»
تصنیف «مرغ سحر»
تصنیف «موسم گل»
تصنیف «زن در جامعه»
تصنیف «در ملک ایران»
تصنیف «امان از این دل»
تصنیف «شاه من، ماه من»
تصنیف «اکنون که مرا وضع وطن»
تصنیف «بهار است و هنگام گشت»
تصنیف «عاشقی محنت بسیار کشید»
عکسی از «قمر» در پیشواز از مرگ (عکاسخانه محمدجعفر خادم)

* * *

«فروغ» جوان و دل ساده‌ی دختران

نقاشی های فروغ فرخزاد

فروغ فرخزاد را اکثر ما به عنوان شاعر می‌شناسیم و بعد «فروغ فیلم‌ساز» که مستند «خانه سیاه است» را ساخته است. در کنار این دو ویژگی ـ یعنی شاعرِ فیلمساز، و کارگردان فیلمی که بیشتر شعر بود ـ ما «فروغ نقاش» را هم داریم. گرچه این جنبه از شخصیت هنری او آنچنان و چندان قوی و شناخته شده نبوده و نیست.

از او که نقاشی را در کلاس‌های «علی‌اصغر پُتگر» آموخته بود، چند تابلوی رنگ و روغن باقی مانده است و چندین طرح که سردستی با مداد گوشه‌‌ای از کاغذ زیر دستش نقش زده است.

امروز (۳۱ تیر ماه) این طرح از فروغ فرخزاد ۶۹ ساله می‌شود. او در آن دو خط شعر نه چندان پخته و خام، از «دلِ ساده‌ی دخترانِ جوان» می‌گوید که می‌توان با «عطر و گلی» از آنها دلجویی کرد. فروغ در آن زمان ۲۱ ساله بود. سه ماه بعد، او رسما از همسرش پرویز شاپور جدا شد.

* * *
یادنامهٔ «فروغ فرخزاد» در این سایت

* * *

جمشید شیبانی: زندگی خوب است

جمشید شیبانی

جمشید شیبانی از اولین خوانندگان ترانه‌های «نشاط‌انگیز» بود. ترانه‌هایی که بعدها به «پاپ ایرانی» شهرت یافت. او با ترانه‌ای به نام «بی‌تو» با شعر و آهنگی از ساخته‌های نعمت‌ مین‌باشیان و به‌عنوان خواننده شروع به فعالیت کرد. ترانه‌ی بعدی باز در همین سبکِ تازه «دلبر نیکو» نام داشت. این ترانه با نام «زندگی خوب است» هم شناخته می‌شود و در سالهای اخیر خوانندگانی نیز آن را باز خوانی کرده‌اند. گفته شده شعر ترانه را هم جمشید شیبانی سروده است؛ در شناسنامه‌ی ترانه اما شاعر و آهنگساز را نعمت مین‌باشیان نوشته‌اند.
جمشید شیبانی البته دستی نیز در سرودن شعر و ساختن آهنگ داشت. او همچنین در عرصه‌ی سینما از تهیه‌ی اخبار سینمایی و کارگردانی گرفته تا تهیه‌کنندگی و نوشتن فیلمنامه فعال و نامی شناخته‌شده بود. با این‌وجود، آنچه یادآور نام و اوج کارنامه‌ی فعالیت‌های هنری اوست، اجرای ترانه‌ی «سیمین‌بری»‌ است و همین هم خواهد بود.

زندگی خوب است که گیری دلبری نکو
تا فروشی هر دو جهان بر یک تار مو

خنده‌اش عشق است و روح است و جان است
رویش آمیز هر دو جهان است

چون نگاهش یکسو، روی ماهش بر او
تاب سنبل بوی گل دارد این گیسو

یک نگاه یار من می‌بَرد صبر و قرار من
کُند شکار دل و جان من مثال شیر نر

دیدم چشم مستِ یار، روی مهوش نگار
با خود بُرده دل و دینم نموده چنینم

بر دیده‌ی گریانم دلتنگ است آن مه‌رو
دمی جبران کُن با رویش بی‌مهری او

* * *

دعای «عزت‌الله انتظامی» برای «علی حاتمی»

علی حاتمی عزت الله انتظامی جهان پهلوان تختی

« . . . من هم هر روز صبح که می‌رسیدم اول می‌رفتم پیشانی علی را ماچ می‌کردم و می‌پرسیدم: «علی‌جان آماده‌ای؟» می‌گفت: «آره»، اما دیگر توان نداشت. یادم می‌آید یک سکانسی را در شب می‌گرفتیم که مادر «تختی» باید فارغ می‌شد و چون زایمان سختی داشت و بچه به دنیا نمی‌آمد، باید می‌رفتم سقاخانه‌ی رو به‌روی خانه‌ام و نذر و نیاز و دعا می‌کردم.»

ادامه خواندن دعای «عزت‌الله انتظامی» برای «علی حاتمی»

error: Content is protected !!