مهستی: اشکی برام نمونده

مهستی اشکی برام نمونده

اشکی برام نمونده
شعر: مسعود هوشمند
آهنگ: حسین واثقی
خواننده: مهستی

غم داره قلبِ من‌و تو سینه داغون می‌کُنه
اشکِ من دامن‌و ستاره بارون می‌کُنه
بس‌که گریه کردم اشکی برام نمونده
قلبِ ناامیدم حالا تنها مونده

اون که با قلبِ بلا دیده‌ی من
اومد و وعده‌ای از وفا گذاشت
آشنا او با وفاداری نبود
رفت که برگرده، رو عهدش پا گذاشت
بس‌که گریه کردم اشکی برام نمونده
قلبِ ناامیدم حالا تنها مونده

ای خدا کاسه‌ی صبرم سر اومد
شب شد و دوباره یارم نیومد
ولی افسوس چشم من خواب نداره
می‌شینم تا یکی پیغوم بیاره
بس‌که گریه کردم اشکی برام نمونده
قلبِ ناامیدم حالا تنها مونده

♫  LP Cover  ♫

* * *

هایده: ابر غم (دل سرد سرده)

هایده ابر غم دل سرد سرده

ابر غم (دل سرد سرده)
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: محمد حیدری
خواننده: هایده

غم که با شادی هم آغوشی نداره
گريه کن! گريه که خاموشی میآره
بذار امشب نکُنم اشکهام رو پنهون
کی می‌گه: مستی فراموشی میآره.
دل سردِ سرده، همه رنج و درده
چشمام يه درياس بس که گريه کرده

حالا که تو ابر چشمام بارون غم نهفته
تو شوره‌زار قلبم گلهای غم شکفته
بازم می‌خواد چشمای من مُرواری‌بارون کُنه
غم تا میآد به خونه‌مون، شهر رو چراغون کُنه
آسمونِ قلب مرا ابرای غم گرفته
گريه‌ی پنهونی مگه دردهام رو درمون کُنه
دل سردِ سرده، همه رنج و درده
چشمام يه درياس بس که گريه کرده

♫  LP Cover  ♫

* * *
در رهگذر عمر با «تورج نگهبان»

* * *

حمیرا: محبت (گلهای رنگارنگ ۴۹۰)

حمیرا گلهای رنگارنگ ۴۹۰ محبت

محبت
گلهای رنگارنگ ۴۹۰
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: حمیرا

(از محبت بس‌كه دیدم رنج و محنت
فرقِ محنت را ندانم از محبت)
خدایا تو دانی كه در زندگانی چه كرده به من مهربانی من
خدایا تو دانی كه این مهربانی شده دشمن جاودانی من
كسی كه دلم را كشیده خدایا در آتش غم
نگفته كه با او به غیر محبت چه كرده دلم

بلا دیدم از دل، خطا دیدم از دل
نخواهم دلی را، دل غافلی را كه شد باعث ناتوانی من
به عشقی اسیرم، به دردی دچارم
كه از محنتِ آن قراری ندارم، سیه شد از آن زندگانی من

خدایا تو دانی كه در زندگانی چه كرده به من مهربانی من
خدایا تو دانی كه این مهربانی شده دشمن جاودانی من
به جُرمِ محبت، غم و درد و محنت، دلی پُر ز حسرت
زمانه چرا كرده قسمت من؟
ز من بی‌ریاتر، ز تو بی‌وفاتر، ندیده زمانه
كه عشق تو را كرده قسمتِ من
اگر دل دادم وفا كردم، خدا می‌داند خطا كردم
اگر بی‌تو گریه‌ها كردم، خدا می‌داند خطا كردم
. . .

* * *
مثلث هنری: پرویز یاحقی، بیژن ترقی، حمیرا

* * *

بنان: غم عشق

بنان غم عشق

غم عشق
شعر: سعدی
ارکستر: معروفی
خواننده: غلامحسین بنان

خبر از عشق ندارد که ندارد یاری
دل نخوانند که صیدش نکند دلداری
جان به دیدار تو یک روز فدا خواهم کرد
تا دگر برنکنم دیده به هر دیداری
عَلِمَ الله که من از دستِ غمت جان نبرم
تو به از من بتر از من بکُشی بسیاری
غم عشق آمد و غمهای دگر پاک ببرد
سوزنی باید کز پای برآرد خاری
می حرام است ولیکن تو بدین نرگسِ مست
نگذاری که ز پیشت برود هشیاری
می‌روی خرّم و خندان و نگه می‌نکنی
که نگه می‌کند از هر طرفت غمخواری
خبرت نیست که قومی ز غمت بی‌خبرند
حالِ افتاده نداند که نیفتد باری
سروِ آزاد به بالای تو می‌مانَد راست
لیکنش با تو میسر نبوَد رفتاری
می‌نماید که سر عربده دارد چشمت
مست خوابش نبرد تا نکند آزاری
سعدیا دوست نبینی و به وصلش نرسی
مگر آن لحظه که خود را ننهی مقداری

غزلهای سعدی، به تصحیح و توضیح دکتر غلامحسین یوسفی، انتشارات سخن، چاپ اول ۱۳۸۵، صفحه ۱۲۴

* * *

پروین: خوش آمدی

پروین خوش آمدی

خوش آمدی
شعر: کریم فکور
آهنگ:‌ جواد لشگری
خواننده: پروین

به کلبه‌ام از راه دور، ای آشنا خوش آمدی
چون بوی گل به همرهِ بادِ صبا خوش آمدی
اکنون که پُر گیاه و گل شهر و دِه و صحرا بُوَد
ای آهوی صحرا تو هم به شهر ما خوش آمدی
تو مایه‌ی نوازش صدها دلِ شکسته‌ای
ای خوش خبر، به سوی دل‌شکسته‌ها خوش آمدی

بر لوح خاطر نقش طرب زن
چون روزگار اندوه و مِحنت دیگر گذشته
منعم مکُن از این عشق سوزان
تا کی دو رنگی؟ دیگر مرا آب از سر گذشته
ای آهوی گریزان، به آشیانم
خوش آمدی، فدای جان تو جانم
ای آن که مَقدم تو بُوَد گرامی
من جای گل به پایت گُهر فشانم

* * *
ترانه‌شناسی «جواد لشگری»

* * *

مرضیه: صبح خندان

مرضیه صبح خندان

صبح خندان
شعر: نواب صفا
آهنگ: حبیب‌الله بدیعی
خواننده: مرضیه

می‌خندم، می‌خندم،
من بر دنیا می‌خندم
بر دنیا ای زیبا،
من چون گلها می‌خندم

گُل من رفتی به کجا!؟
کردی دلخون، تو مرا
چو شوی از من تو جدا
من می‌میرم به خدا
در پایت جان ریزم
از قهرت نگریزم

با لبخندی شادم کُن
با پیغامی یادم کُن
من شامِ خاموش تو
تو صبحِ خندانِ من
نقشی غم‌افزا دارد
آغاز و پایان من
به خدا، به خدا

من موجی سرگردانم
من دردی بی‌پایانم
با عشق و ناکامی‌ها
هم‌عهد و هم‌پیمانم
وصل تو باشد درمانم
نگهت زد آتش بر جانم
تو را جویم، تو را خواهم
من از تو دوری نتوانم
وفا جویم، صفا خواهم
بیا بنشین بر دامانم

* * *

مرضیه: خاطرات

مرضیه خاطرات

خاطرات
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: حبیب‌الله بدیعی
خواننده: مرضیه

روزگاری ای آشِنای من،
همزبان من بودی شب همه شب
دلفریب من، بیوفای من،
مهربان من بودی شب همه شب
گذشته‌ها رفت و دگر نمی‌آید
کو آن یاری‌ها، مهر و دلداری‌ها
که جانم بیاساید

گذشته‌ها رفت و دگر نمی‌آید
زین پس زاری‌ها، شبها بیداری‌ها
غمی بر دل افزاید

مستی و بی‌خبری، به کُجا به کُجا شد!؟
بی‌خبر از تو کنون، دلِ خسته چرا شد!؟
زان همه بُگذشته‌ی ما
خاطره‌ای مانده به‌جا

صحبت و مستی کو!؟
لذتِ هستی کو!؟
کجا شد قرارم!؟
دریغا، بهارم کو!؟
جز تو که چون جانی، شمع شبستانی
نگاری که دل را به دستش سپارم، کو!؟

خاطره‌ی تو به‌جا بُوَد این شبها
بی‌تو دگر منم و غم تو تنها
شراب آرزوها، ای شب به ساغرم کو!؟
نگاه گرم و گویا امشب برابرم کو
دگر چه می‌خواهم من
چو کِشیده‌ای از بَرِ مَن دامن

* * *

error: Content is protected !!