روز نخست:
داستان گانشا و چارواکا
دسته: داستانخوانی
صادق چوبک: مهپاره (آفرینش زن)
گشایش داستان (بخش دوم)
داستان آفرینش زن
صادق چوبک: مهپاره (سوریاکانتا و صورتگر)
گشایش داستان (بخش اول)
سوریاکانتا و صورتگر
صادق چوبک: مهپاره (یادداشت مترجم فارسی کتاب)
در اواخر پائیز ۱۳۲۰ شمسی، زندهیاد استاد «مسعود فرزاد» هنگامی که از ایران به انگلستان کوچ میکرد، متن انگلیسی «مهپاره» را به من داد و فرمود:« این کتاب به زیبایی غزلی است از حافظ و من خود میخواستم آن را ترجمه کنم که نرسیدم. تو آن را ترجمه کن.»
صادق چوبک: مهپاره (یادداشت مترجم انگلیسی کتاب)
در یکی از افسانههای قدیمی هندو آمدهاست که خدایان و اهریمنان با هم نشستند و بر آن شدند تا جوهر حیات جاویدان را بهدست آورند. بدین منظور، به متلاطم ساختن اقیانوس شیر پرداختند. سپس ادویه از گیاهانی بر آن پاشیدند و با اهرم کوه «ماندارا» آن را به هم زدند تا آنکه جوهر زندگی با چیزهای دیگر بهدست آوردند. یکی از آنها «ماه» بود که آن را خدای گیاهان مینامند.
صادق چوبک: مهپاره (داستانهای عشقی هندو)
مهپاره
داستانهای عشقی هندو
ترجمه از متن سانسکریت به انگلیسی: ف. و. بین
ترجمه از انگلیسی به فارسی: صادق چوبک
چاپ اول: زمستان ۱۳۷۰ ـ انتشارات نیلوفر ـ تهران
هوشنگ مرادی کرمانی: تسبیح (قصههای مجید)
«تسبیح»
نوشتهی: هوشنگ مُرادی کرمانی
با صدای: راوی حکایت باقی
اجرا: جمعه ۴ مهر ۱۳۸۲
چرخ خیاطی (خاطرهنوشتهای از: پرویز دوایی)
چرخ خیاطی
خاطرهنوشتهای از: پرویز دوایی
از کتاب «ایستگاه آبشار»
با صدای: راوی حکایت باقی
اجرا: چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۸۲
«توصیف دوایی از محرومیتهایش هم توصیفی شاعرانه و رویاگونه است و كمتر بر فقر و ناملایمات اجتماعی میپردازد. در قصۀ اول مجموعۀ ایستگاه آبشار (با عنوان چرخ خیاطی) از زبان و نگاه كودكی یكی دو ساله كه مادرش برای امرار معاش در خانه خیاطی میكند، چنان توصیف حیرتانگیزی از جزئیات یک چرخ خیاطی سینگر دستی میكند كه انگار معبودی وصف میشود. پسرک كه تازه دندان درآورده و لثههایش میخارد، برای فرو نشاندن این خارش، همچنان كه مادر مشغول كار است، دندانهای تیز و كوچک شیریاش را به گوشۀ پایۀ چوبی چرخ خیاطی میساید و بر آن خراشهایی میاندازد. مدتی بعد، مادر از سر ناچاری چرخ را میفروشد و چند سال بعد، پسرک كه حالا به مدرسه میرود، در خانهای همان چرخ خیاطی را در میان وسایل خانه میبیند و رد دندانهایش بر پایهی چوبی چرخ را به جا میآورد. از نگاه او، این چرخ و آن خراشها، بیشتر یادگاری از یک دوران خوش گذشتهاند تا نشانهای از فقری كه منجر به فروخته شدن آن وسیلهی امرار معاش شدهاند. در واقع حتی توصیف دوایی از یک چرخ خیاطی، در آن موقعیت اقتصادی هم تبدیل به یک خاطرهی عاشقانه میشود؛ چیزی كه در قصههای او نگاه غالب است.» [هوشنگ گلمکانی، هفت، شماره ۴، شهریور ۱۳۸۲]
* * *
از «پرویز دوائی» در سایت «راوی حکایت باقی»
«ختنهٔ ممد» برگرفته از مجموعهٔ «ایستگاه آبشار»
«پرویز دوائی، یادنگار روزهای از یاد رفته» (یادداشتی از: راوی حکایت باقی)
* * *
ختنهی مَمّد (خاطرهنوشتهای از: پرویز دوایی)
ختنه ممد
خاطرهنوشتهای از: پرویز دوائی
از کتاب «ایستگاه آبشار»
با صدای: راوی حکایت باقی
اجرا: چهارشنبه ۲۱ آبان ۱۳۸۲
چون که ممد بچه شوهر بود، وقتی که قرار شد ختنهاش کنند ختنهسورانی، چیزی برایش نگرفتند که مثلا کمانچهکش یا خیمهشببازی خبر کنند و زنها جمع شوند و دایره و دنبک بزنند و شادی کنند. همینطوری قرار شد یکروز وسط هفتهای سلمانی گذر را خبر کنند که بساطش را بیاورد و ممد را ختنه کند. رفتند و یک آقای لطفیای بود که سر کوچه سلمانی داشت، خبرش کردند. بعد ماشاالله، بچه نوکر سیزده ـ چهارده سالۀ همسایه بود قرار شد بیاید و دست و پای ممد را نگهدارد. ما هم که تابستان بود و مدرسه تعطیل بود و چند روزی به خانۀ خواهرم که همسایۀ ممد اینها بود به مهمانی آمده بودیم و جزو یک عدهای برای تماشای مراسم ختنه جمع شدهایم. بیشتر تماشاچیها زنهای در و همسایه بودند که بههوای پوست ختنه خودشان را رسانده بودند. . .
* * *
از «پرویز دوائی» در این سایت
«چرخ خیاطی» برگرفته از مجموعهٔ «ایستگاه آبشار»
«پرویز دوائی، یادنگار روزهای از یاد رفته» (یادداشتی از: راوی)
* * *
طیفور بطائی ـ ماجراهای آقای چوخ بختیوخ (بخش سوم)
«ماجراهای آقای چوخ بخت یوخ»
بخش سوم
نوشتهی: طیفور بطائی
با صدای: راوی حکایت باقی
اجرا: دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۲
ادامه خواندن طیفور بطائی ـ ماجراهای آقای چوخ بختیوخ (بخش سوم)