شعر: مولوی (برگرفته از: دیوان شمس)
دکلمه: احمد شاملو (انتشارات ماهور)
آوازخوان: شهرام ناظری (گروه شمس)
نوازندهی تنبور: سید خلیل عالینژاد
ادامه خواندن مولوی: رو سر بنه به بالین (احمد شاملو، شهرام ناظری)
شعر: مولوی (برگرفته از: دیوان شمس)
دکلمه: احمد شاملو (انتشارات ماهور)
آوازخوان: شهرام ناظری (گروه شمس)
نوازندهی تنبور: سید خلیل عالینژاد
ادامه خواندن مولوی: رو سر بنه به بالین (احمد شاملو، شهرام ناظری)
امروز (پنجم آذر ماه) مصادف با پنجمین سال درگذشت «بابک بیات» یکی از چند نام برجسته در فصل «ترانۀ نوین موسیقی معاصر ایران» و «ترانۀ معترض» است. به یادبود او، دکلمهای قدیمی با صدای «ایرج جنتیعطایی» را بر آهنگی از ساختههای ماندگار او همراه با اجرای «داریوش اقبالی»، از ترانۀ «بنبست» بشنوید.
در بارۀ «غلامرضا تختی» کم نگفتهاند و بسیار شنیدهاید. نمیخواهم به کلیشۀ معمول تکرار مکررات کنم و دوبارهنویسی شرح حال و سابقه و فهرست مسابقات جهانی و مدالهای طلا و نقرهای که او در آنجاها بهدست آورد. این شرح احوال را میتوانید از جمله در جاهای دیگر بخوانید.
علی حاتمی را که «ایرانیترین فیلمساز سینمای ایران» خواندهاند؛ میتوان استادِ بیبدیل خلقِ «تکگوییهای ماندگار سینمای ایران» نیز دانست. نمونههای درخشانی از این تکگوییها که او در فیلمهایش برای ما به یادگار گذاشت را بخوانید و ببینید.
از «صدای بیصدا» تا «سکوتم را مکن باور»
(یادمان هفتاد سالگی «اسفندیار منفردزاده»)
نوشتن در بارۀ «اسفندیار منفردزاده» سخت نیست. او آدمی سر راست است. با تربیت و مرامی برآمده از «حرمت مردم» و «رفاقت» که از محلهای قدیمی با ساخت و بافتی از «زورخانه» و «بازارچه» و «بچهمحل» میآید. در تمام این راه هفتاد سالهای هم که آمده، از «مردم» به معنای عام آن جدا نبوده و نمانده است.
نوشتن به کارهای او که میرسد اما چندان ساده و سر راست نیست. کارنامۀ فعالیتهای هنری او چندین بخش دارد و متنوع است. کارنامهای که به سه دورۀ نوجوانی، جوانی و میانسالی او تقسیم میشود و کارهای هر دوره پیوندی ظریف با تب و تابهای سیاسی ـ اجتماعی زمانۀ خود دارد و رنگگرفته از نگاهی نوجو و گاه حتی ماجراجویانه و بدعتگذار اوست.
آنچه در زیر میخوانید اما به بهانۀ «هفتاد سالگی اسفندیار منفردزاده» است و بیشتر یادداشتی سردستی از یادداشتهای من راوی این حکایت است [+] که فهرستوار نوشتهام تا روزی فرصتی درخور و آنچنان که باید دست دهد و با وقت و حوصلۀ استاد جور بیاید و بنشینیم تا باقیاش را هم خود او تعریف کند و ما کتابت کنیم.
* * *
[ ۱۳۴۷ ] ـ تا اینجا ده سال کار موسیقی در رادیو، تنظیم و رهبری ارکستر دانشگاه تهران در اجرای «اپرای فتح بابل» و «اپرای تختجمشید» اثر دکتر «رضا ناروند» کافی است تا به این فکر و ایده رسید که به مقولۀ موسیقی جدیتر و علمی نگاه کند. پس امکانی که برای تحصیل موسیقی در آلمان مهیا شده را باید دریافت.
[ ۱۳۵۰ ] ـ این سال هم مثل سال پیش، با شش کار ریز و درشت، سالی پُر بار است. چهار کار در زمینۀ موسیقی فیلمهای کوتاه برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان: «پسر و ساز و پرنده» نقاشی متحرکی ساختۀ «فرشید مثقالی» که در جشنوارۀ فیلم کودکان ونیز جایزه میگیرد. «رهایی» ساختۀ «ناصر تقوایی». «قصۀ درخت هلو» کار «حسن تهرانی»، «گلباران» از «علیاکبر صادقی». و نمایشنامهٔ شنیداری «بُزی که گم شد» نوشتهٔ «نادر ابراهیمی».
[ ۱۳۵۴ ] ـ اینسال هم یکی از سالهای پُر کار و بار میشود. موسیقی و ترانۀ فیلم «ماهیها در خاک میمیرند» را میسازد. ترانۀ «سقف» را. شعرش را از میان سرودههای «ایرج جنتیعطایی» انتخاب کرده و «فرهاد مهراد» میخواند. فیلم «هفتتیرهای چوبی» ساختۀ «شاپور قریب» برای «کانون فکری» را هم تدوین میکند؛ موسیقیاش را هم میسازد.
[ ۱۳۵۷ ] ـ سالی که در تاریخ ایران ثبت شده و خواهد ماند. سال انقراض حکومت سلطنتی در ایران و جمهوری شدن این کشور. سالی که انگار نه از فروردین ماه، که از هفدهم شهریور ماه آنسال شروع میشود. آنسال که بهار به بهمن افتاده بود.
[ ۱۳۷۵ ] ـ حالا دیگر پانزده سالی میشود که «منفردزاده» در آمریکاست. لسآنجلس، با اینکه از بابت جمع شدن اصحاب ترانه در این شهر، بازار جا افتادهای برای تولید ترانه است ولی از قرار و آنطور که دیده و شنیده میشود، از آن بازارهای شلوغ و پر سر و صدا و هیاهوست. بگو: بازار مکاره.