قصۀ «ماهی سیاه کوچولو» یکی از شناختهترین داستانهای «صمد بهرنگی» است. شناختهترین از این بابت که تا بهحال به چندین زبان دیگر ترجمه و منتشر شده است.
این کتاب اما در پیشینۀ چگونگی نگارش و انتشار خود داستانی خواندنی دارد. حکایتی که در آن جز نام «صمد بهرنگی»، کسانی چون: «فیروز شیروانلو» [۱]، «فریده فرجام» [۲]، «سیروس طاهباز» [۳]، «فرشید مثقالی» [۴]، «اسفندیار منفردزاده» [۵] هم نقشی دارند.
ماجرای چاپ و انتشار «قصۀ ماهی سیاهی کوچولو»، را «سیروس طاهباز» در یادداشتی که بهعنوان مقدمه بر مجموعۀ «صمد بهرنگی و ماهی سیاه دانا» نوشته است اینگونه روایت میکند:
« . . . اوایل سال ۱۳۴۵ بود که صمد بهرنگی داستان کوتاهی با نام «ماهی سیاه کوچولوی دانا» برای چاپ در «آرش» برایم فرستاد که زیر عنوانش نوشته بود. «با اقتباس از داستان ماهی فرزانه «سالتیکوف شچدرین»، نویسندهی روس».
فکر داستان نسبتا خوب بود، اما نثری خیلی بد داشت. از این موضوع «اقتباس» هم چندان خوشم نیامد. آن را در «آرش» چاپ نکردم و رویم هم نمیشد که اصل موضوع را به بهرنگی بنویسم تا اینکه چند ماهی بعد «فیروز شیروانلو» به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان رفت.
من آن داستان را برای فیروز شیروانلو و «فریده فرجام» خواندم و آنها گفتند بهشرط یک ویرایش اساسی آن را چاپ میکنند.
جریان را به صمد بهرنگی نوشتم و او به تهران آمد و من او را بردم پیش فیروز شیروانلو و فریدهی فرجام که بعد از مدتی حرفزدن همه از همدیگر خوششان آمد و پیشنهاد ویرایش اساسی را بهرنگی پذیرفت و متن را به آنها داد.
فریدهی فرجام حدود یکماهی روی آن متن کار کرد و شد چیزی حسابی که با اندکی تغییر توسط بهرنگی که آمد آن متن ویرایش شده را گرفت و به تبریز برد و باز روی آن کار کردو آورد و با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان قرارداد بست و کتاب با نام «ماهی سیاه کوچولو» چاپ شد، همراه با نقاشیهای «فرشید مثقالی» که در همان سال جایزهی اول نمایشگاه جهانی «بولونیا» را بهدست آورد.
نقاشیهای فرشید مثقالی [نه متن]، باعث شهرت بینظیر بهرنگی شد و آن جوان صمیمی و محجوب، البته پس از مرگش، شد نویسندهی محبوب همه. . . » برگرفته از: «صمد بهرنگی و ماهی سیاه دانا»، سیروس طاهباز، انتشارات فرزان، صفحۀ ۳۰
کتاب «ماهی سیاه کوچولو» در آغاز سال ۱۳۴۷، از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، چاپ و منتشر شد. نهم شهریور ماه تابستان همانسال، صمد بهرنگی در ارس غرق شد. سه سال بعد، این قصه در بخش دیگری از کانون پرورش فکری به شکل نمایشنامهای رادیویی اجرا و در دو صفحۀ گرامافون به بازار آمد.
موسیقی فاصله و زیرصدای این نمایشنامه، از ساختههای «اسفندیار منفردزاده» بود که در آنزمان مسئولیتی در بخش تولید فیلم و موسیقی کانون داشت. موسیقی کار شده در آن نمایشنامه، برگرفته از موسیقی فیلم «رضا موتوری» و ترانۀ «مرد تنها» با شعر «شهیار قنبری» و صدای «فرهاد مهراد» بود.
همزمانی انتشار «ماهی سیاه کوچولو» و ترانۀ «مرد تنها» با هم، این شایعه را هم بر زبانها انداخت که منظور از «آن مرد با دستهای فقیر، چشمهای محروم، پاهای خسته» صمد بهرنگی است که در «شب بیتپش» و اختناق حاکم، «مثل یک کوه» ایستاد و عمرش «مثل یک خواب کوتاه» بود و «در آب افتاد». و «خاموش شد ستاره، افتاد روی خاک» هم اشارهای است به «اولدوز و عروسک سخنگو»ی او.
پانویسها:
[۱] فیروز شیروانلو، تحصیلات متوسطه را در مدرسۀ البرز به پایان رساند. به انگلستان رفت و در دانشگاه لیدز در رشتۀ جامعهشناسی هنر به تحصیل پرداخت. نخستین كارش پس از بازگشت به ایران، طراحى و ویرایش كتاب در مؤسسۀ «انتشارات فرانكلین» بود. در همان زمان، پس از یک دوره فعالیت سیاسى به زندان افتاد و پس از آزادى، «دفتر نشر و تبلیغات نگاره» را تأسیس كرد. تأسیس و سرپرستی «كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان» [+] از جمله ایدهها و فعالیتهای فرهنگی او بود.
[۲] فریده فرجام، شاعر، ویراستار و نویسندۀ کودکان، همسر اول زندهیاد «بیژن مفید» [+] بود. کتاب «مهمانهای ناخوانده» [+] از انتشارات «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» یکی از معروفترین کارهای اوست.
[۳] سیروس طاهباز: نویسنده و مترجم، تحصیلات مقدماتی خود را در تهران و آبادان گذراند. به دانشگاه تهران رفت تا پزشکی بخواند، اما در سال ششم پزشکی را رها کرد و به سوی ادبیات جذب شد. نخستین تجربه ادبی او با انتشار نشریه ادبی «آرش» آغاز شد كه در آن آثار برجسته ادبیات معاصر ایران را چاپ میکرد.
سیروس طاهباز، بین سالهای ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۷، مدیریت انتشارات «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» را بر عهده داشت. او همچنین به گردآوری بیش از بیستهزار برگ از نسخ دستنویس «نیمایوشیج» همت گمارد، و در طول سی و پنج سال، با انتشار بیست و سه دفتر، توانست مجموعه کامل شعرهای نیما و یادداشتها و نامههای او را بهچاپ برساند.
[۴] فرشید مثقالی، فارغ التحصیل رشته نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است و فعالیت خود را با تصویرگری کتاب آغاز کرد.مثقالی در سال ۱۳۴۶ به هنرمندان «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» پیوست و برای مصور کردن کتابهای «ماهی سیاه کوچولو»، [+] «آرش کمانگیر»، [+] «جمشید شاه» و «قهرمان» [+] جوایزی دریافت کرد.
او در دو بیینال معروف تصویرگری کتاب کودکان برای نقاشیهایش بر کتاب «ماهی سیاه کوچولو» جایزه گرفته است. جایزه اول بیینال «بولونیا» ایتالیا در سال ۱۳۴۸، و جایزه بیینال «براتیسلاوا» چکسلواکی را در همان سال.
[۵] اسفندیار منفردزاه (معرفی کاملی از کارها و زندگینامۀ او را در اینجا بخوانید) [+]
* * *
در بارۀ «صمد بهرنگی» در این سایت:
فهرست مجموعه مطالب مربوط به یادمان «صمد بهرنگی»
* * *