مرضیه: شب و ساقی

مرضیه شب و ساقی

شب و ساقی
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: جواد لشکری
خواننده: مرضیه

شب آمد، ساقیِ زیبا
سر مینای می بُگشا
که غم کرده هلاکم

بیا حال مرا بِنگر
ببین چون عشق افسونگر
در افکنده به خاکم

بده به یادِ آن لبش، ساغرها
که بوسه‌ها زنم لبِ ساغر را
بده از آن شرابِ پر جوش
که درد خود کُنم فراموش

با این دلِ سودایی
این عشق و این رسوایی
می‌روم ناله‌کنان با غم او شب به سر آرم
می‌روم تا به در میکده‌ها سر بِگُذارم

دارم به دل دردی، به لب آهی
آهی که ندارد اثری
دارم چو موی او سیه‌شامی
شامی که ندارد سحری

می‌روم ناله‌کنان با غم او شب به سر آرم
می‌روم تا به در میکده‌ها سر بِگُذارم

* * *

مرضیه: سرو

مرضیه سرو

سرو
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: حبیب‌الله بدیعی
خواننده: مرضیه

من آن سروِ چمنم
بدین قامت که منم
بهای گل شکنم
گل از کجا برآوَرَد این قد و قامت
به پا شود ز قامتم شور قیامت

بهار من به جهان
نبیند روی خزان
همیشه من تازه‌بهارم
کسی در طَرفِ چمن
نخورده حسرتِ من
از آن که من توشه ندارم

گر ندارم ثمری، سروم و آزاده منم
سایبانی به سر دلبر و دلداده منم
فلک به آزاده، صفای دل داده
تهی بُوَد دستی که باشد آزاده

خوش آن کسی که ثمر دارد و ریزد
بسان ابر که گهر بارد و ریزد

من آن سروِ چمنم
بدین قامت که منم
بهای گل شکنم
گل از کجا برآوَرَد این قد و قامت
به پا شود ز قامتم شور قیامت

منم بر گلها سایه فِکن
بیا بِنشین در سایه‌ی من
بیا بِنشین در سایه‌ی من
به شادی، جامی باده بزن
چو با من بِنشینی
صفای من بینی

بیا تو هم که چون سرو منی
مگر که سایه بر من فِکنی
چو با من بِنشینی
صفای من بینی

* * *

دلکش: بگو که هستی

دلکش بگو که هستی

بگو که هستی
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: دلکش

بگو که هستی؟ بگو!
بگو که هستی؟ بگو!

منم، منم،
من آن سبوی بی‌می‌ام که مست باده بوده‌ام
ز سینه‌ها به جرعه‌ای چه عقده‌ها گشوده‌ام

بگو که هستی؟ بگو!
بگو که هستی؟ بگو!

منم، منم،
آن ز خود بیگانه، همدم پیمانه،
گرمی میخانه، منم!
آن تهی از باده، آن ز جوش افتاده،
هستی از کف داده منم!

نه ساقی سبو کشم بُرد
نه مستِ باده‌ای غمم خورد
زمانه سنگ کینه‌ام زد
چه دستِ رد به سینه‌ام زد

آن که در میکده‌ها
دلها را داده صفا، منم!
آن که با دستِ تهی
از یاران مانده جدا، منم!

چو به می ساقی مستِ بی‌پا شد، شکند ساغر را
به زمانه هر کس بزم‌آرا شد، چو من افتد از پا
به زمان چون شمعی بودم، که میان جمعی بودم
شده‌ام من به جهان تنها، نکُند کس گذری بَر ما

* * *
حکایت ترانه «بگو که هستی» به روایت »بیژن ترقی»

*‌ * *

حمیرا: هدیه‌ی عشق (گلهای رنگارنگ ۴۶۰)

حمیرا گلهای رنگارنگ ۴۶۰

هدیهٔ عشق
گلهای رنگارنگ ۴۶۰
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: حمیرا

* * *
مثلث هنری: پرویز یاحقی، بیژن ترقی، حمیرا

* * *

مرضیه: در میان گلها

مرضیه در میان گلها

در میان گلها
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: همایون خرم
خواننده: مرضیه

می‌گذرم تنها، از میان گلها
گه به گلستان‌ها، گه به کوه و صحرا
تازه‌گلی سر راهم گیرد و با من گوید
محرم راز تو کو؟
خارِ رهی به تمنا دامن من بگرفته
کانِ گل ناز تو کو؟

راز عشق مرا گل در گوش صبا
گفت و غمم بفزود
آن‌گه در همه جا راز درد من‌و
قصه عشق تو بود

چون به حُسن آسمانی از مهی برتر
شعله‌ی عشق من از گردون برآرد سر
در گلستان هم ز تنهایی روم من اگر
. . .

* * *

error: Content is protected !!