دلکش: می‌گذرم

دلکش می گذرم

می‌گذرم
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: دلکش

می‌گذرم، می‌گُذرم
ز برای تو از جان می‌گُذرم،
ز دیار تو گریان می‌گُذرم

اشک و آهم زادِ راهم
می‌روم و دستِ دعا بر آسمان دارم
دور از یاران، افتان، خیزان،
می‌روم و دامِ بلا به پایِ جان دارم

من و سوزِ عشق و خانه بدوشی
من و شامِ هجر و کُنجِ خموشی
رهِ بی‌پایانی دارم من
سرِ بی‌سامانی دارم من

من از شهرِ تو چون نالان می‌گُذرم
تنها سایه‌یِ من باشد همفسرم
این عشق تو مرا بِنگَر تا کُجا کِشانده
دست از دلم بدار که دگر طاقتم نمانده
دل سنگت کُجا درد مرا می‌داند
غم و رنج مرا تنها خدا می‌داند، خدا می‌داند

* * *

دلکش: مکتب وفا

دلکش مکتب وفا

مکتب وفا
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی

ز چه ای زیبا نکُنی یادم
به پیامی هم نکنی شادم
تو ندادی دل به فغانِ من
منِ آزرده به تو جان دادم

جان برای تو گر ندهم، چه دهم؟
گر به پای تو سر ندهم، چه دهم؟
گر به درد تو خو نکنم، چه کنم؟
گر به درگهت رو نکنم، چه کنم؟

مهر تو شد مذهب من
عشق و وفا مطلبِ من
عاشقی و رسم وفا
درس من و مکتبِ من

با من نیامیزی، که جان بر لبانم آید
از من چه پرهیزی، که گل را خاری هم باید

خیال تو می‌برد مرا ز سر هوش
کجا غم و درد تو شود فراموش
بیا ببین نازنین به کلبه من
چراغ مهر و وفا نگشته خاموش

یار غافلم، روشن کُن دلم
بنگر صبح سپید مرا، بنگر نور امید مرا
بنشین همچو هما به برم
بنگر بختِ سعید مرا

با من نیامیزی، که جان بر لبانم آید
از من چه پرهیزی، که گل را خاری هم باید

* * *

دلکش: تمنا (من عاشقم)

دلکش تمنا من عاشقم

تمنا (من عاشقم)
شعر: نظام فاطمی
آهنگ: مجید وفادار
خواننده: دلکش

عاشقم من، عاشقی بی‌قرارم
کس ندارد، خبر از دلِ زارم
آرزویی جز تو در دل ندارم

من به لبخندی، از تو خرسندم
مِهر تو ای مَه، آرزومندم
بر تو پابندم

از تو وفا خواهم
من زخدا خواهم
تا به‌رهت بازم، جان
تا به ‌تو پیوستم
از همه بگسستم
بر تو فدا سازم جان

عاشقم من، عاشقی بی‌قرارم
کس ندارد، خبر از دلِ زارم
آرزویی جز تو در دل ندارم

من به لبخندی، از تو خرسندم
مِهر تو ای مَه، آرزومندم
بر تو پابندم

خیز و با من در افق‌ها سفر کُن
دلنوازی چون نسیم سحر کُن
ساز دل را نغمه‌گر کُن
همچو بلبل نغمه سر کُن

* * *

دلکش: تنها منشین (چرا گوشه گرفتی)

دلکش تنها منشین

تنها منشین (چرا گوشه گرفتی)
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: دلکش

آمد، آمد، با دلجویی،
گفتا با من:
تنها منشین!
برخیز و ببین
گلهای خندان صحرایی را؛
از صحرا دریاب این زیبایی را.

با گوشه گرفتن، درمان نشود غم؛
برخیز و به‌ پا کُن شوری تو به عالم.
تو که عُزلت گُزیده‌ای،
غم دنیا کشیده‌ای،
ز طبیـعت، چه دیده‌ای تو.؟
تو که غمگین نشسته‌ای،
ز جهان دل گُسسته‌ای،
به چه مقصد رسیده‌ای تو.؟

زین همه طراوت از چه رو نهان کُنی؟
شِکوه تا به کِی ز جور این و آن کُنی؟
دل‌غمین به گوشه‌ای چرا نشسته‌ای؟
جان من مگر تو عُمر جاودان کُنی؟
تا کی تو چنین باشی؟
عمری دل‌‌غمین باشی
گُلگشت چمن بهتر
یا گوشه‌نشین باشی؟
تا کی باید باشی افسرده در بند دنیا؟
خندان‌رو شو چون گُل، تا بینی لبخند دنیا.

پانویس:
ترانه‌‌ «تنها منشین» (چرا گوشه گرفتی) را می‌توان مکمل یا پیوستی بر ترانه‌ی «گوشه‌گیر» دانست. آن ترانه نیز اثر مشترک این سه هنرمند است. [در اینجا بشنوید!]

* * *
«معینی کرمانشاهی»، شاعر ترانه‌های ماندگار

* * *

دلکش: خاکستر من

دلکش خاکستر من

خاکستر من
شعر: نواب صفا
آهنگ: مجید وفادار
خواننده: دلکش

خاکستر من
وصلت در نظرم خواب و خیالی بود
عشقت قصه‌ای از رنج و ملالی بود
هجرت می‌کُشدم، این چه وصالی بود؟
چو امید تو پروردم
به جفای تو خو کردم
با شمع و پروانه هم‌عهد و همدردم
عشقت قصه ای از رنج وملالی بود
هجرت می‌کُشدم این چه وصالی بود؟

بی تو که باشم من؟ آتش خاموشی
عاشق جانبازی، مست قدح نوشی
بنگر بر خاکستر من
که چه آوردی بر سر من
ز نسیمی چون برگ خزان
شود آشفته بستر من
به خدا ای افسونگر من

عشقت قصه ای از رنج و ملالی بود
هجرت می‌کُشدم، این چه وصالی بود؟
گفتی با ناز آیم، باز آیم، بازآیم
دمساز آیم

همچون جانی،
تو ماه تابانی، چون او سرگردانی
گه پیدا، گه پنهانی

چو امید تو پروردم
به جفای تو خو کردم
با شمع و پروانه هم‌عهد و همدردم
عشقت قصه ای از رنج وملالی بود
هجرت می‌کُشدم، این چه وصالی بود؟

* * *

دلکش: جهان زیبا

دلکش جهان زیبا

جهان زیبا
شعر: حسین شاه‌زیدی
آهنگ: علی تجویدی [اشتباه نوشته شده: وفادار]
خواننده: دلکش

به جهان زیبا ای دلبر، تو همین بر زشتی‌ها منگرغم و شادی دارد این دنیا، ز چه دل را خواهی غم‌پروردل اگر با غم الفت گیرد، ببرد هر شوری را از سرچو به شور و شادی خو گیرد، ندهد ره بر غمها دیگر
منگر کار بسته، غنچه وا گردد آخرپایان گیرد شبها، آید صبح روشنگربانگ زاغان مشنو، بشنو آوای بلبلدر هر خاری منگر، بنگر بر چهره‌ی گل
غم دنیا بر دنیا دار ارزانیکه نیارد بر دلها جز ویرانیدگر از این خوشتر نجویم کاریکه به دست آرم دامان دلداری
بر روی یاران چون گل خندان شوبا صبح بهاران هم‌پیمان شودنیا گر گاهی زشتی دارد، گر دل بیازاردروزی هم گل می‌باردآزرده هرگز ننما خاطرزیرا خدا آخر قلبی غمگین نگذارد
غم دنیا بر دنیا دار ارزانیکه نیارد بر دلها جز ویرانیدگر از این خوشتر نجویم کاریکه به دست آرم دامان دلداری
* * *
error: Content is protected !!