پوران: باغبانی

پوران باغبانی

باغبانی
خواننده: پوران شاپوری
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: عطاالله خرم

کار و بارم بنگر، روزگارم بنگر، همچو باغبانم
عمری در گلشن‌ها، با این گل‌ها تنها، یار و همزبانم
خون دل خوردم تا گل پروردم
گل من اگر بچیند گلچین دل من کند به گلچین نفرین
به خدای باغبان دیگر شد دل من ز باغبانی غمگین
همه شب در گلزارم، بیدارم
نتوانم ناله ز خود جدا کُنم
تا کی ز غم خدا خدا خدا کنم؟
در صد گلشن چرا، از صد دامن چرا یک گل آخر نشد سایه‌بانم
رنجم افزون مکُن، قلبم پُرخون نکن دردم این بس که من باغبانم

* * *

ویگن: سرگذشت (ترانه فیلم)

ویگن سرگذشت

سرگذشت
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: سورن [الکساندر مایلیان]
خواننده: ویگن
ترانه فیلم: آتش و خاکستر

من بار غم تو بودم
از دوشت دگر گذشتم
اشک از دیده‌ات میفشان
چون دیدی که درگذشتم

یک امشب مستم کُن
که سر تا پا شررم
مستم کُن،‌ خوابم کُن
که در آغوش تو ز دنیا درگذرم

دیگر از تو هم گذشتم
بیزارم ز سرگذشتم
بگذارم که تا بمیرم
که از روی زمانه سیرم

* * *

پانویس:
سرگذشت سومین ترانه‌ی اجرا شده با صدای ویگن در فیلم آتش و خاکستر (۱۳۳۹)  است. این ترانه در تنظیم آهنگ و بعضی ابیات با نسخه صفحه‌ی گرامافون تفاوت‌هایی دارد.
● از دیگر ترانه‌های ویگن که در فیلم آتش و خاکستر اجرا کرد یکی هم ترانه‌ی داغ بوسه است. در اینجا بشنوید.

* * *

منوچهر سخایی: برف

منوچهر سخایی برف

برف
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: کامبیز مژدهی
خواننده: منوچهر سخایی
ارکستر: آلوارو سباستیان

برف سپید آید نرم و سبک رقصان
پیرهن افکنده بر سر کوهستان
خفته شهر و دشت در حریر برف
در غبارش گمشده آسمانِ ژرف
من در زیر پنجره خاموشم
می‌گریم با یاد تو در جوشم
که مگر صدای تو برسد در گوشم
چو پرنده‌ای گمراه و سرگردان و خاموشم
ز نشان پای تو که بُود به روی برف
گذرم به جستجوی تو تا دره‌های ژرف

* * *
ترانه‌شناسی «کامبیز مژدهی» در این سایت

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

گوگوش: تشنه

گوگوش تشنه

تشنه
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: سلیمان اکبری
خواننده: گوگوش

شانه کشیدی زلف سیه را کردی
سنبل افشون هی هی هی هی
رنگ هزارون لاله وحشی دادی
بر لب خندون هی هی هی هی
چو بر آیینه بنشینی شود آیینه خریدارت
به شکرخنده‌ی گلریزت ، دل آیینه گرفتارت
تا که از خانه نهی پا سر کوی و بازار
خیره گردد به رهت دیده‌ی صد خواستگار
کشته مرا ناز نگاه تو و ناز شستت
دلم چو یک کبوتر اسیر میون دستت
ای گل روی تو چون بهار جاودانی
لب تو چشمه‌ی نوش آب زندگانی
تشنه‌ام از جام لبت جرعه شرابم بده
بهر خدا، یا بکشم یا که جوابم بده
* *‌ *
error: Content is protected !!