دلکش: پشیمان شدم

دلکش پشیمان شدم

پشیمان شدم (پشیمانم)
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: [علی] تجویدی
خواننده: دلکش

مگو، مگو
برای من حدیثِ آشنایی
مگو، مگو
که یادم آوَرَد غمِ جدایی
مگو، مگو

تو ای جَسته از گوشه‌ی بام من
ببر دیگر از یاد خود نام من
چه عمری به پایت تبه کرده‌ام
عجب روزگاری سیه کرده‌ام

پشیمان شدم، پشیمان شدم
از آن می ز دست تو نوشیدن
برای وصال تو کـوشیدن
پشیمان شدم، پشیمان شدم

چه بی‌همزبان مانده‌ام وای
چرا بی‌نشان مانده‌ام وای

بـه یادت زدم می،
سبویم شکستی
به پایت فتادم،
نگفتی که هستی
عجب غافل بودم
چه ساده دل بودم

دگر ناله را در گلو کُشته‌ام
به دل هرچه بود آرزو کشتـه‌ام
سر ساقی اکنون سلامت که من
شررهای می در سبو کُشته‌ام
پشیمان شدم، پشیمان شدم

* * *
«معینی کرمانشاهی»، شاعر ترانه‌های ماندگار

* * *

حمیرا: با دلم مهربان شو

حمیرا با دلم مهربان شو

با دلم مهربان شو
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: حمیرا

(درد جان سوز مرا پروانه داند که چیست
‌او به پای شمع می‌سوزد، مرا این بخت نیست)
به سوز و درد عاشقان، به رنگ زرد عاشقان
تو را قسم تا هستم با دلم مهربان شو! یکدل و یک زبان شو!
الهی کسی‌ همچون منِ عاشقِ یارِ عاشق‌کُشِ بی‌وفا نشود
الهی کسی‌ چون منِ مبتلا با غم عشقِ تو آشنا نشود
هر کس که دور از یار خود شد، یارِ دل بیمار خود شد
حال منِ افسرده‌ی حسرت‌کِش آشفته داند
دردِ نهان و سوز دل، حال مرا ناگفته خواند
بیا! ببین این عشق هستی‌‌سوز تو با من چه کرده
بیا! ببین این مهر جان‌افروز تو با من چه کرده

* * *

دلکش: آتش کاروان

دلکش آتش کاروان

آتش کاروان
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: علی تجویدی
ارکستر: مجید وفادار
خواننده: دلکش

آتشی ز کاروان جدا مانده
این نشان ز کارورن به‌جا مانده
یک جهان شراره تنها
مانده در میان صحرا
به درد خود سوزد،
به سوز خود سازد

سوزد از جفای دوران،
فتنه و بلای توفان
فنای او خواهد
به سوی او تازد

من هم ای یاران تنها ماندم‌‌‌‌
آتشی بودم بر جا ماندم

با این گرمیِ جان،
در ره مانده حیران
این غم خود به کجا ببرم؟
با این جانِ لرزان،
با این پایِ لغزان
ره به کجا ز بلا برم؟
می‌سوزم گرچه با بی‌پروایی
می‌لرزم بر خود از این تنهایی

من هم ای یاران تنها ماندم‌‌‌‌
آتشی بودم بر جا ماندم

آتشین‌خو، هستی‌سوزم
شعله‌جانی بزم‌افروزم
بی‌پناهی محفل‌آرا
بی‌نصیبی تیره‌روزم

من هم ای یاران تنها ماندم‌‌‌‌
آتشی بودم بر جا ماندم

LP Cover
* * *

دلکش: آشفته حالی (مجموعه ترانه‌ها)

دلکش آشفته حالی

آشفته حالی
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: دلکش

اینهمه آشفته حالی
اینهمه نازک خیالی
ای به‌ دوش افکنده گیسو
از تو دارم
از تو دارم

این غرورِ عشق و مستی
خنده بر غوغای هستی
ای سیاه چشم سیه مو
از تو دارم
از تو دارم

این تو بودی کز ازل خواندی به من درس وفا را
این تو بودی کآشنا کردی به عشق این مبتلا را

من که این حاشا نکردم
از غمت پروا نکردم
دین من، دنیای من
از عشقِ جاویدانِ تو رونق گرفته
سوز من، سودای من
از نورِ بی‌پایانِ تو رونق گرفته

من خود آتشی که مرا داده رنگ فنا
می‌شناسم
من خود شیوه‌ی نگه چشم مست تو را
می‌شناسم

دیگر ای برگشته‌مژگان
از نگاهم رو مگردان
دین من دنیای من
از عشق جاویدان تو رونق گرفته
سوز من، سودای من
از نور بی‌پایان تو رونق گرفته
. . .

* * *
رقص گیسو «دلکش» و آشفته‌حالی «بیژن جزنی»

* * *

مرضیه: شیرین شیرین

مرضیه شیرین شیرین

شیرین شیرین
شعر: منیر طه
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: مرضیه

شیرین‌بر و شیرین‌لب و شیرین‌دهنم
شیرین‌حرکاتم من و شیرین‌سخنم
شیرینم و شیرینم و شیرین‌شِکَرم
شیرینیِ هر مجلس و هر انجمنم

شرابم و مستی آرَم
به ساغر هر مِی‌خوارم
سبوکش شیرین‌کارم
بکِش به دوشم، بِبَر! که نوشم
که راحت هر آغوشم

به دست تو همچون جامم
به کامِ تو شیرین‌کامم
بیا که امشب من رامم
بکِش به دوشم، بِبَر! که نوشم
که راحت هر آغوشم

من شرابم و مستی آرَم
سبوکش افسون‌کارم
در سبوی خود جادو دارم
به ساغرِ هر مِی‌خوارم
به آسمانها اگر نهم پا به شور و غوغا
فرشته‌ام ساغر گیرد
خدای عشقم برگیرد
شراب و شهدم درگیرد
. . .

* * *

دلکش: تنهای تنها مانده‌ام

دلکش تنهای تنها مانده ام

تنهای تنها مانده‌ام
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: دلکش

در زیرِ سقفِ آسِمان
در گوشه‌ی این آشیان
چون طایرِ بی‌خانمان
تنهایِ تنها مانده‌ام

هر آتشی روشن شود
دودش به چشمِ من رَوَد
دور از دیار و دودِمان
تنهایِ تنها مانده‌ام

نه آشِنایی، نه دلستانی
نه غمگساری، نه همزبانی
چون رفتگانِ بی‌نشان
تنهایِ تنها مانده‌ام

به یادِ تو این ناله‌ها می‌کُنم من
شکایت ز تو با خُدا می‌کُنم من
چون قطره باران، کز ابر نیسان
افتد به بحری بی‌کران
تنهایِ تنها مانده‌ام

(هرچه گشتیم در این شهر نبود اهلِ دلی
که بداند غمِ دلتنگی و تنهاییِ ما)

چه می‌شد اگر بی‌وفا بودم
بسانِ تو دیر آشِنا بودم
نه دیگر به غم مبتلا بودم
نه شمعی که پروانه‌اش باشم
نه عشقی که دیوانه‌اش باشم
رفتی تو و من در جهان
تنهایِ تنها مانده‌ام

* * *
«معینی کرمانشاهی»، شاعر ترانه‌های ماندگار

* * *

دلکش: تا هستم بیا

دلکش تا هستم بیا

تا هستم بیا
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: دلکش

من از کوی تو پا دگر نمی‌کشـم
سویِ دیگران بال و پر نمی‌کشـم
اگر ساقی‌ام مَـه شـود به جایِ تو
من از جامِ او باده سر نمی‌کشـم

در آسِمانِ فکرِ من مهـری، ماهی
ز چهره پرده برفکن گاهی گاهی

تو مرا ز دستِ خود آسان دادی
ز کفِ خود گوهری ارزان دادی
ز تو دل گر برگیرم، به خدا من می‌میرم
تو نباشی اگر، به کُجا بروم به کُجا بروم

تو مرا ز دستِ خود آسان دادی
ز کفِ خود گوهری ارزان دادی
تو که با مِهرم خواندی، ز چه با قهرم راندی
به سرایِ تو من به سر آمده‌ام، به چه پا بروم

ز آن ترسم زمانی تو بیایی که نباشم
آن‌دَم لب ز محبّت بِگُشایی که نباشم
تا هستم بیا، بیا، بیا، بیا
ز وفایت تا سرمستم بیا، بیا، بیا، بیا
به امیدت تا بِنشستم بیا، بیا، بیا، بیا

* * *
«معینی کرمانشاهی»، شاعر ترانه‌های ماندگار

* * *

دلکش: بازگشته

دلکش بازگشته

بازگشته
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: دلکش

امید جانم ز سفر باز آمد
شکر دهانم ز سفر باز آمد

عزیز آن که بی‌خبر
به ناگهان رود سفر
چو ندارد دیگر دلبندی
به لبش ننشیند لبخندی
چو غنچه‌ی سپیده‌دم
شکفته شد لبم ز هم
که شنیدم یارم باز آمد
ز سفر غمخوارم باز آمد

همچنان که عاقبت
پس از همه شب بدمد سحر
ناگهان نگار من
چنان مه نو آمد از سفر
من هم پس از آن دوری
بعد از غم مهجوری
یک شاخه‌ی گل بُردم به برش
دیدم که نگار من
سر خوش ز کنار من
بگذشت و به بر یار دگرش

وای از آن گُلی که دست من بود
خموش و یک جهان سخن بود
گُل که شُهره شد به بی‌وفایی
ز دیدن چنین جدایی
ز غصه پاره پیرهن بود

پانویس:
ترانه‌ «بازگشته» را می‌توان مُکمل یا پیوستی بر ترانه‌ی «سفر کرده» دانست. آن ترانه نیز اثر مشترک این سه هنرمند است. [در اینجا بشنوید!]

* * *
«معینی کرمانشاهی»، شاعر ترانه‌های ماندگار

* * *

error: Content is protected !!