مرضیه: آهسته آهسته

مرضیه آهسته آهسته

آهسته آهسته
شعر: کریم فکور
آهنگ: همایون خرم
خواننده: مرضیه

تو ای رامشگر زیبا
که امشب مانده‌ای تنها
بیا! یک‌دم به بزم ما
بیا آهسته آهسته
بِبَر با ساز خود ما را
به سوی عالم رویا
برون کُن از دلِ سازت
نوا آهسته آهسته
نوا آهسته می‌خوانم
چو مرغِ خسته می‌خوانم
مپرس از من چرا خوانم
چرا آهسته آهسته
به خواب خوش بُوَد يارم
به سوی آسمان دارم
ز شادی دست و خوانم اين
دعا آهسته آهسته

* * *

الهه: آمد اما

الهه آمد اما

آمد اما
شعر: ابوالحسن ورزی
آهنگ: همایون خرم
خواننده: الهه

آمد! آمد!
آمد، اما در نگاهش آن نوازشها نبود
چشم خواب‌آلوده‌اش را مستی رویا نبود
نقش عشق و آرزو از چهر دل شُسته بود
عکس شیدایی در آن آیینه‌ی سیما نبود
مست و بی پروا نبود

لب، همان لب بود اما بوسه‌اش گرمی نداشت
دل، همان دل بود اما مست و بی‌پروا نبود
مست و بی‌پروا نبود

در دلِ بیزار خود جز بیم رسوایی نداشت
گرچه روزی همنشین جز با من رسوا نبود
مست و بی پروا نبود

(بر لب لرزان من، فریادِ دل خاموش بود
آخر آن تنها امید جانِ من تنها نبود.)

* * *

مرضیه: بگذار بسوزم (غمگین چو پاییزم)

مرضیه بگذار بسوزم غمیگن چو پاییزم

بگذار بسوزم
(غمگین چو پاییزم از من بگذر)
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: همایون خرم
خواننده: مرضیه

غمگین چو پاییزم از من بگذر
شعری غم‌انگیزم از من بگذر
سر تا به پا عشقم، دردم، سوزم
بگذشته در آتش شب چون روزم

غمگین چو پاییزم از من بگذر
شعری غم انگیزم از من بگذر
بگذار ای بی‌خبر بسوزم
چون شمعی تا سحر بسوزم

دیگر ای مه به حال خسته بگذارم
بگذر و با دلِ شکسته بگذارم
بگذر از من تا به سوز دل بسوزم
در غم این عشقِ بی‌حاصل بسوزم

بگذر تا در شرارِ من نسوزی
بی‌پروا در کنارِ من نسوزی
همچون شمعی به تیره‌شبها
می‌دانی عشق ما ثمر ندارد
غیر از غم حاصلی دگر ندارد
بگذر زین قصه‌ی غم‌افزا

* * *

مرضیه: بیگناه

مرضیه بیگناه

بیگناه
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: همایون خرم
خواننده: مرضیه

دل پریشانم ز غم گرفته
بیا که دور از تو دلم گرفته
چه کرده‌ام یارب که لحظه‌ای امشب دلم نمی‌آساید
بیا ببین امشب که جانِ من بر لب ز دست غم می‌آید

در این شبِ سیه خدایا
گناه من چه بوده آیا
که مانده‌ام تنها اسیر محنت‌ها سرشکِ غم بر مُژگان
منم در این دنیا چرا چنین رسوا به هر طرف سرگردان

دردِ دوری، دوره‌ی غم تا کی
عمرم ای مَه شد به جدایی طی

دل پریشانم ز غم گرفته
بیا که دور از تو دلم گرفته
چه کرده‌ام یارب که لحظه‌ای امشب دلم نمی‌آساید
بیا ببین امشب که جانِ من بر لب ز دست غم می‌آید

* * *

error: Content is protected !!