تُرنا (۳) غزل‌خوانی خراباتی ـ حسن شهرستانی

این بخش دوم و خلاصه‌شده‌ای بود از مطلبی به قلم و پژوهش «محمود استادمحمد» در معرفی و تاریخچۀ مراسم «ترنا» که نخستین بار سایت «ایران تئاتر» منتشر شد. [+]

ادامه خواندن تُرنا (۳) غزل‌خوانی خراباتی ـ حسن شهرستانی

«تُرنا»، یادگاری مانده از ماه رمضان‌های سال‌های دور (۲)

محمود استاد محمد

پس از خلاصه‌ای که در معرفی تاریخچۀ «ترنا» و شکل کلی اجرای آن آمد [در اینجا] در ادامه با مشخصات وسائل و لوازمات  «تُرنا» آشنا می‌شویم. این مقالۀ پژوهشی به سعی و قلم «محمود استادمحمد» جمع‌آوری و نوشته شده است.

ادامه خواندن «تُرنا»، یادگاری مانده از ماه رمضان‌های سال‌های دور (۲)

«تُرنا»، یادگاری مانده از ماه رمضان‌های سال‌های دور (۱)

محمود استاد محمد

«محمود استادمحمد» را اکثر ما با ایفای نقش «خر» در نمایشنامۀ «شهر قصه» می‌شناسیم. حال اینکه او خود نیز نویسنده و از کارگردان‌های مطرح تئاتر است اولین کار نمایشی او «آسیدکاظم» نام داشت که اولین نمایش آن در دی‌ماه سال ۱۳۵۰ بود. این نمایشنامۀ تک‌پرده‌ای به لحاظ توفیقی که در اجرای عمومی داشت، همان سال به شکل نمایش تلویزیونی ضبط و سال بعد در شبکۀ سراسری تلویزیون ملی ایران به نمایش در آمد.

ادامه خواندن «تُرنا»، یادگاری مانده از ماه رمضان‌های سال‌های دور (۱)

احمد شاملو: بیابان را سراسر مه گرفته (مجموعه ترانه‌ها)

احمد شاملو بیابان را سراسر مه گرفته

«احمد شاملو»، یکی از چند شاعر نوپرداز و معاصر است که سروده‌هایی از او در زمانی که زنده بود ترانه شد. شروع آن «شبانه‌»هایی بود به انتخاب «اسفندیار منفرد زاده» که همراه با موسیقی او با صدای «فرهاد مهراد» اجرا شد. گرچه می‌دانیم که «شاملو» ترانه‌سرا نبود و در طول حیات هنری خود شعری به‌قصد اجرا به شکل ترانه نسرود.

ادامه خواندن احمد شاملو: بیابان را سراسر مه گرفته (مجموعه ترانه‌ها)

یادنامه‌ی «همایون خرم»

مهندس همایون خُرم

نُهم تیرماه ۱۳۰۹ ـ بیست و هشتم دی‌ماه ۱۳۹۱

 در عالم موسیقی و ترانه ـ چنانچه افتد و دانید ـ این بیشتر نام و صدای خوانندۀ ترانه است که در یاد شنونده باقی می‌ماند. بعد از آن شاید بیت‌های از شعر ترانه و بخشی از ملودی آن در زمزمه‌های هر از گاهی که من و شما را بوده و هست.

آثار و ساخته‌های مهندس «همایون خُرم» اما در خاطره‌های ما از چنان قوام و دوامی برخوردار است که شنیدن نام ترانه و یا نوشتن بخشی از شعر آن، بیش از هر چیز، یادآور ملودی و آهنگ آن است.

ادامه خواندن یادنامه‌ی «همایون خرم»

هوشنگ ابتهاج: در کوچه‌سار شب (مجموعه ترانه)

هوشنگ ابتهاج کوچه سار شب

درین سرای بی‌کسی کسی به در نمی‌زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی‌زند

یکی زشب‌گرفتگان چراغ بر نمی‌کُند
کسی به کوچه‌سار شب در سحر نمی‌زند

نشسته‌ام در انتظار این غبار بی‌سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی‌زند

گذرگهی است پُر ستم که اندر او به غیر غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی‌زند

دل خراب من دگر خراب‌تر نمی‌شود
که خنجر غمت از این خراب‌تر نمی‌زند

چه چشم پاسخ است از این دریچه‌های بسته‌ات؟
برو که هیچ‌کس ندا به گوش کر نمی‌زند

نه سایه دارم و نه بر، بیفکنندم و سزاست
اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی‌زند

تهران، دی ماه ۱۳۳۷

* * *
یادنامه‌ی «هوشنگ ابتهاج» (سایه)

* * *

شهیار قنبری (صدای شاعر) بی‌بی آبی (مرا ببخش)

شهیار قنبری بی بی آبی

بی‌بی آبی
شعر و دکلمه و آهنگ : شهیار قنبری
تنظیم آهنگ : عبدی یمینی
ترانه‌خوان : شهیار قنبری

ادامه خواندن شهیار قنبری (صدای شاعر) بی‌بی آبی (مرا ببخش)

به وقت برلین!

این آگهی فروش ساعت لادور (ساخت آلمان) نمونه‌ مثال خوبی در مبحث «نشانه‌شناسی» است. یک ضربدر ابطال روی برج ساعت گرینویچ در لندن (که کل زمان‌بندی جهان بر اساس آن تنظیم می‌شود،) یک علامت صلیب شکسته (سمبل نازی‌ها در آلمان هیتلری) و بانویی (لابد از نژاد ژرمن‌ها) پشت میکروفون که باید یادآور کلام آغازین شروع برنامه‌های رادیو برلین به زبان فارسی باشد. (اینجا برلن!). این نشانه‌ها وقتی معنای حقیقی را می‌یابند که بدانیم این آگهی در مطبوعات ایران مربوط به در ایام جنگ جهانی دوم است.

ببار ای بارون ببار (نگاهنگ)

ببار ای بارون ببار

error: Content is protected !!