نادر نادرپور ترانهسرا نبود، گرچه کلام یکی دو ترانهی نه چندان معروف از او است و ترانههایی بر اساس سرودههای او توسط خوانندگان مختلف خوانده و اجرا شده است. او را بیشتر با اشعارش بهیاد میآوریم و البته صدای رسایش در سخنوری و دکلمهی سرودههایش.
برچسب: نادر نادرپور
نادر نادرپور: کتاب پریشان (صدای شاعر)
در مجموعه اشعار «نادر نادرپور» ده شعر هست که شاعر برای دخترش «پوپک» یا خطاب به او سروده است. «کتاب پریشان» که بعدها «محمدرضا شجریان» آن را با عنوان «اشک پدر» به شکل ترانه اجر کرد یکی از آن چند شعر است. تاریخ سرایش این دهم اردیبهشت ۱۳۴۱ (دقیقا ۶۰ سال پیش در چنین روزی) است.
نادر نادرپور: کهن دیارا (صدای شاعر) مجموعه ترانهها
کهن دیارا، دیار یارا! دل از تو کندم ولی ندانم
که گر گریزم کجا گریزم؟ وگر بمانم کجا بمانم
نه پای رفتن، نه تاب ماندن، چگونه گویم، درخت خشکم
عجب نباشد، اگر تَبرزَن، طمع ببندد در استخوانم
در این جهنم، گُلِ بهشتی، چگونه رویَد، چگونه بویَد
من ای بهاران! ز ابر نیسان، چه بهره گیرم که خود خزانم
به حُکم یزدان، شُکوهِ پیری مرا نشاید، مرا نزیبد
چرا که پنهان، به حرف شیطان، سپردهام دل که نوجوانم
صدای حق را، سکوت باطل، در آن دل شب، چنان فرو کُشت
که تا قیامت، درین مُصیبت، گلو فشارَد، غمِ نهانم
کبوتران را، به گاه رفتن، سر نشستن، به بام من نیست
که تا پیامی، به خط جانان، ز پای آنان، فرو ستانم
سفینهی دل، نشسته در گل، چراغ ساحل، نمیدرخشد
در این سیاهی، سپیدهای کو؟ که چشم حسرت، در او نشانم
اَلا خدایا، گرهگشایا! به چارهجویی، مرا مدد کن
بُوَد که بر خود، دری گشایم، غم درون را، برون کِشانم
چنان سراپا، شب سیه را، به چنگ و دندان، درآورم پوست
که صبح عریان، به خون نشیند، بر آستانم، در آسمانم
کهن دیارا، دیار یارا! به عزم رفتن دل، از تو کندم
ولی جز اینجا، وطن گزیدن، نمیتوانم نمیتوانم.
تهران ـ آدینه ۱۹ آبان ماه ۱۳۵۷
نادر نادرپور
از مجموعه اشعار «صبح دروغین»
* * *
یادنامهی «نادر نادرپور» در سایت «راوی حکایت باقی»
* * *
نادر گلچین: از پشتِ آتش (نادر نادرپور)
«از پشت آتش» سرودهی نادر نادرپور به سال ۱۳۳۲ در اولین مجموعه از اشعار او (چشمها و دستها) در همان سال منتشر شد و در چاپهای بعدی این مجموعه همچنان حضور داشت. در سالهای بعد از انقلاب اما این سروده ـ احتمالا به دلیل فضای اروتیکی آن ـ از کتاب حذف شده است.
از پشتِ آتش (کاشانه من)
شعر: نادر نادرپور
آهنگ: حسن یوسفزمانی
خواننده: نادر گلچین
او بود و من، در خانهی من
وان آتش سرخ
میسوخت در کاشانهی من
از پشتِ آتش، طرح اندام بلندش
رقصنده چون دود
پیچنده چون مار
میگفت با هر پیچ و تاب افسانهی من:
آنشب، در آن میخانهی دور
آنجا که مستان خفته بودند
آنجا که در پیمانهها میریخت مهتاب
چون بادهی ناب،
او بود و، من مست از میِ او
اندام او چون شعلهای نیلوفری رنگ
میتافت در دودِ سیاهِ سایهی او
در خندهی من موج میزد بوسهی من
در بوسهی او محو میشد خندهی او
و تن رها میکرد در تاریکی شب
من بوسه برمیداشتم از سینهی او
میخفت در آغوشِ من، عریانتر از ماه
تا ره برم چون مار در گنجینهی او.
امشب، کسی در خانهام نیست
اما خیالش جسته ره در خانهی من
وین آتش سرخ
زندهست در کاشانهی من
از پشتِ آتش، یادِ اندام بلندش
رقصنده چون دود
پیچنده چون مار
گوید بهیاد رفتهها، افسانهی من
تهران ـ اول اردیبهشت ۱۳۳۲
از مجموعه «چشمها و دستها»، (مجموعه اشعار نادر نادرپور جلد ۱، ناشر: شرکت کتاب (آمریکا)، بهار ۱۳۸۱، ص ۱۸۹ تا ۱۹۱)
* * *
یادنامهی «نادر نادرپور» در سایت «راوی حکایت باقی»
* * *
حکایت پرترههای من در آن نشریهی فرانسوی (هادی شفائیه)
دکتر هادی شفائیه را پدر عکاسی نوین در ایران مینامند. هنرمندی خودآموخته که به مقام استادی صاحبسبک رسید. یادگارهای او از دیدارهایش با هنرمندان و چهرههای نامآشنای هنر و ادبیات معاصر ایران، کسانی چون نیمایوشیج، و احمد شاملو تا امروز و همیشه ماندگار است.
ادامه خواندن حکایت پرترههای من در آن نشریهی فرانسوی (هادی شفائیه)
حکایت عکس روی جلد «چشمها و دستها»
دکتر هادی شفائیه را بیشتر در مقام بنیانگذار و استاد رشتهٔ عکاسی در دانشگاه تهران، و هنرمندی صاحب سبک در بخش پرتره از هنر عکاسی میشناسیم و آثار او در هنر روی جلد کتاب سازی برای اکثر دوستداران و علاقهمندان به کارهای او ناآشنا است.
طفلک «فروغ» (۳)
کتاب «پیر پرنیاناندیش، در صحبت سایه» حاصل نزدیک به شش سال نشست و برخاست، و گفتوگوی «میلاد عظیمی» و «عاطفه طیه» با «هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه) است.
نادر نادرپور: خون و خاکستر (صدای شاعر)
شانزدهم خرداد، سالگشت زادروز «نادر نادرپور» شاعر نامآشنای معاصر است. به این بهانه و با یاد او، سرودهی «خون و خاکستر» را با صدای شاعر بشنوید.
نادر نادرپور: گیاه و سنگ نه، آتش (کانون پرورش فکری)
گیاه و سنگ نه، آتش
سروده و صدا: نادر نادرپور
موسیقی متن: کریم گوگردچی
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۵۲
ادامه خواندن نادر نادرپور: گیاه و سنگ نه، آتش (کانون پرورش فکری)
نادر نادرپور: زنی چراغ بهدست (کانون پرورش فکری)
زنی چراغ به دست
سروده و صدا: نادر نادرپور
موسیقی متن: کریم گوگردچی
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۵۲
ادامه خواندن نادر نادرپور: زنی چراغ بهدست (کانون پرورش فکری)