«ویگن» و «بهروز وثوقی» در فیلم «عروس دریا»
حکایت «بزن بزن»های «بهروز وثوقی»!
«ویگن» و «بهروز وثوقی» در فیلم «عروس دریا»
حکایت «بزن بزن»های «بهروز وثوقی»!
«ویگن» در فیلم «عروس دریا»
قرار نیست هر چه شما میخواهید یا میگویید، آن بشود!
اینروزها همانطور که خوانده و میدانید و خبردار شدهاید، کتاب زندگینامۀ «بهرزو وثوقی» بازیگر توانا و مشهور سینمای ایران، بعد از مدتها انتظار چاپ و منتشر شد. کتاب به نثر و نوشتار «ناصر زراعتی» است که خود دستی در داستاننویسی معاصر و نقد فیلم دارد.
«مهشید امیرشاهی» که حالا در فرانسه مقیم است، در موخره کتاب «در حضر»، در معرفی خود مینویسد:
«گمان نمیکنم تاریخ تولد و شماره شناسنامه و نام مادر و شغل پدر من برای هیچ كس جز مأمورین ثبت احوال چندان جالب باشد. بنابراین مرا از رنج نوشتن این مشخصات و خوانندگان را از ملال خواندن آن معاف دارید. به علاوه برای زنی كه كمكم صبحها با كنجكاوی دنبال رشتههای تازه موی سفید میگردد، و با دلهره چین زیر چشمها را معاینه میکند، صحبت از سن و سال خوشایند نیست. اصرار به دانستن هم دور از ظرافت است. . .»
«یادی از «اول مهر»
با صدای: راوی حکایت باقی
اجرا: پنجشنبه اول مهر ماه ۱۳۷۸
«نصرت کریمی» را کمتر کسی است که نشناسد. بازیگر قدیمی و توانای تئاتر، سینماگر و کارگردان معروف فیلم «محلل»، استاد فن بیان، صورتگر و مجمسهساز، پرورندۀ انواع کاکتوس! نویسنده، مترجم و صاحب بسیاری کمالات دیگر.
منوچهر احترامی را بیشتر ما بابت قصههایی که برای کودکان نوشته میشناسیم. و شناختهترین از همهی آنچه که نوشته شاید «حسنی نگو یه دسته گل» با مطلع معروف و آشنای: «توی ده شلمرود ـ حسنی تک و تنها بود»، و باز با همین زمینه و زبان، قصههای: «حسنی ما یه بره داشت»، «تخممرغ و فرفری» و «دزده و مرغ فلفلی».
«منوچهر احترامی»، [متولد ۱۶ تیر سال ۱۳۲۰]، رشتهی ادبی را در مدرسهی دارالفنون خواند؛ حقوق را در دانشکدهی حقوق، و رشتهی قضایی را در دانشگاه تهران. وقتی درگذشت [۲۲ بهمن ۱۳۸۷] بازنشستهی سازمان مرکز آمار ایران بود.
اولین مطلب طنزی که برای مجلهی «توفیق» میفرستد، چاپ میشود. شانزده، هفده سالش بوده. بعد در «تهرانمصور» و «فردوسی» و «گلآقا» و مدتی هم در رادیو ـ تلویزیون و برنامههای «صبح جمعه»، و «شما و رادیو».
«کیومرث صابری» [گلآقا]، گویا جایی نوشته: «به نثر و شعر او رشک میبرم.» و «ابوالفضل زرویی نصرآباد»، قصاید او را بهقوت قصاید کلاسیک ایران و طنزش را از بهترین و ماندگارترین نوشتهها میداند.
* * *
سابقۀ نوشتن شرح حال افراد و شخصیتهای شناخته شده، به شکلی مجموع و یکجا شاید به کتاب «تذکرهالاولیاء» از «شیخ فریدالدین عطار نیشابوری» برسد که معرفی و زندگینامه تنی چند از بزرگان عالم تصوف و مرشدان اهل طریقت است. کتابی که آمیزهای از افسانه و روایت، و گوشههایی از اخبار و اسناد موجود و واقعی است، و بیشتر به قصد آموزش و ترغیب به سلوک و تزکیۀ نفس نوشته شده تا برای به جا ماندن سندی مکتوب از شرح حال و زندگی افراد.
ادامه خواندن «کارنمای زنان کارای ایران»، کاری نه چندان کارستان!
از محسنات مطالعه و بررسی «سفرنامه»ها یکی هم این است که با مطالعۀ آنها میتوان به آداب و عادات و رسم و سنتهای مرسوم در نزد مردم و ملتی که نویسندۀ سفرنامه در گذر از آن کشور، و یا مدت اقامت خود آنها را تجربه کرده و دیده، پی برد. جدا از این مقوله، در مطالعۀ این یادداشتهای سفر، میشود فرهنگ رفتاری و مناسبات اجتماعی حاکم بر آن جامعه را نیز شناخت و دید.
قصهی توپک قرمز
نوشته: شهرنوش پارسیپور
تصویرگر: آیدین
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۵۱
خلاصه کتاب:
سرزمین توپها به طول و عرض قوسِ قزح در مداری کمانی دور کُره ما قرار دارد. هر توپ کوچولو وقتی دنیا میآید، در ششمین روز تولد، نامی به خود میگیرد و این نام، دوست آینده او در روی زمین است.
آقای توپ بزرگ آبی که هزاران سال است بر کشور توپها حکمروایی میکُند، با بچههای روی زمین پیمانی دارد. وقتی بچه ها به دنیا میآیند، آقای توپ بزرگ آبی با فرشته یا یک کبوتر نامهرسان، نامهای به خواب آنها میفرستد و از آنها میپُرسد که چه رنگ توپی را دوست دارند. آنگاه اگر توپی به همان رنگ در سرزمین توپها به دنیا بیاید، مال بچهای است که اول آن را انتخاب کرده است. باور ندارید؟ امتحان کنید!
مشخصات کتاب:
نام کتاب: قصهٔ توپک قرمز
نویسنده: شهرنوش پارسیپور
تصویرگر: آیدین
موضوع: داستان
گروه سنی: ج (سالهای چهارم و پنجم دبستان)
تعداد صفحات: ۲۴ صفحه
قطع کتاب: ۲۴ × ۲۴ سانتیمتر
قیمت: جلد شمیز ۴۰ ریال
جلد اعلا: ۷۰ ریال
تاریخ چاپ اول: اسفند ۱۳۵۱
چاپ دوم: اردیبهشت ۱۳۵۷
شمارگان چاپ: ۱٧٠٠٠ نسخه
* * *
فهرست آثار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (۱۳۵۷ ـ ۱۳۴۴)
* * *