ویگن: بی‌سرانجام

ویگن بی سرانجام

بی‌سرانجام
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: بابک افشار
خوانند: ویگن

در حریر گیسوانت دل زمانی خانه می‌کرد
شکوه‌ها از بیقراری با من دیوانه می‌کرد
با نگاه تو، نگاهم روزگاری آشنا بود
در سکوتِ مبهم ما، در جهان فریاد ما بود

می‌شکفت از خنده‌ی تو صد چمن گل در خیالم
از دو چشم مستِ تو هر شب می‌شد افزون شور حالم
هر سحر با یادت از خواب چشم خود را می‌گشودم
روزگاری با خیال تو، عاشقی دیوانه بودم

ای دو چشم مستِ شهلا که تو را
دیده‌ام هر روز و هر شب همه جا
بعد از این ناز تو دیگر نکشم
می‌کُنم خود را ز دام تو رها
ای سراپا نقشِ نومیدی
ای سراسر بی‌وفایی
حیف از آن احساسِ پاکِ من
با تو حیف از آشنایی

* * *
در رهگذر عمر با «تورج نگهبان»

* * *

ویگن: گریه‌ی ابر

ویگن گریه ابر

گریه‌ی ابر
شعر: ابوالقاسم حالت
آهنگ: پرویز مقصدی
خواننده: ویگن

ز دریایِ کبود ابرِ سیاهی
سحر شد بر فلک چون دودِ آهی
ز دریاها به صحراها گذر کرد
به هر باغ و به هر گلشن نظر کرد
گلی پژمُرده دید و سر فکنده
گرفته در رخش غم جای خنده
شده از تشنگی سوزان و کُوشد
مگر از جانِ ابر آبی بنوشد
چنان آشفته شد آن ابر و بی‌تاب
که شد از گریه سر تا پای او آب
ز بالا سویِ پایین شد روانه
به گُل جان داد و خود رفت از میانه
تو همچون آن گُلی، ای جان فدایت
من آن ابرم که جان ریزم به پایت

*‌ * *

ویگن: فریاد انتظار

ویگن فریاد انتظار

فریاد انتظار
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: سورن
خواننده: ویگن

یه شب که آسمون از غم سیه‌‌روز و پریشونه
یه شب که چشمه آهسته توی سبزه می‌خونه
یه شب که مو به مو مسته سرزلفت پریشونه
شاید اشکی به یاد من بریزه از چشمونت
یه شب که تار گیسویت پیچد بر تار گیتارم
شاید به گوش تو آید فریاد انتظارم
یه شب که آرزوهایم گیرد رنگ فراموشی
آن شب دور از تو می‌میرم در دنیای خاموشی

* * *

ویگن: خزان

ویگن خزان

خزان
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: عطاالله خُرم
خواننده: ویگن

چو نسیم خزان بوزید
گل و سبزه و لاله گذشت
دگر از سر گلشن و دشت
پرنده‌ی بهاری خموش و دلشکسته
در آشیان نشسته

چو شاخه‌های پُرگل می‌لرزد
گُل می‌ریزد ز باد سر پاییز
به گلشن غم‌انگیز

چو اشک تیره‌بختان
ز شاخه‌ی درختان
فتاده برگِ لرزان

تو امید و قرار منی
تو مَه شبِ تارِ منی
تو همیشه‌بهار منی

در آن خزانِ زیبا
من و تو مست و شیدا
کنار هم نشستیم

نسیم مهرگانی گُل می‌ریخت بر گیسویت
شکسته رونق گُل دگر ز رنگ و بویت
خزان رسیده بر دشت، بهار و سبزه بگذشت
بهار من کجایی!؟
بهار من کجایی!؟

♫  LP Cover  ♫

* * *
مثلث هنری: عطاالله خرم، پرویز وکیلی، ویگن

* * *

ویگن: فریب

ویگن فریب

فریب
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: ویگن
خواننده: ویگن

(کس نشنود هرگز فریاد من
او بر کَند آخر بنیادِ من
وای از دلِ بی‌دادِ من)

کنون دگر زندگی بی‌ثمرم نقش بر آب است
آرزوهای جوانی در نظرم همچو سراب است
بشکن این ساغر پُر خون به سر من
تو چه خواهی ز دلِ بی‌خبر من

یار دلدارم مکُن آزارم
از چه خون سازی دل بیمارم
آتش‌افروزم جانِ پُر سوزم
از فریبِ تو شد سیه، روزم

من چون ساغر می به پای تو درشکستم
از فسون تو دگر شیدا و مستم

♫  LP Cover  ♫

* * *

error: Content is protected !!