امروز ششم مرداد ماه، سالگشت زادروز «شهیار قنبری» شاعر و ترانهسرای معاصر است. او در پا گرفتن «ترانهٔ نوین» و اعتبار «ترانهٔ معترض» جایگاهی ویژهٔ خود دارد.
ادامه خواندن شهیار قنبری (صدای شاعر) من نباید به تو تسلیم شوم.
امروز ششم مرداد ماه، سالگشت زادروز «شهیار قنبری» شاعر و ترانهسرای معاصر است. او در پا گرفتن «ترانهٔ نوین» و اعتبار «ترانهٔ معترض» جایگاهی ویژهٔ خود دارد.
ادامه خواندن شهیار قنبری (صدای شاعر) من نباید به تو تسلیم شوم.
ترانهی I found my love in Portofino [من عشقم را در پورتوفینو یافتم] گرچه عنوانی انگلیسی دارد، ولی ترانهسرایش «لئو کیوسو» ایتالیایی است. یکی از چهل ترانهای که او به اتفاق دوست آهنگسازش «فردیناندو بوسکالیونه» ساخت و بعد از «ویتتوریو پالترینیهری» بسیاری از خوانندگان دیگر آن را بازخوانی کردند. از «دالیدا» که زمانی ملکه زیبایی کشور مصر بود و ملیتی فرانسوی داشت، تا گلشیفته فراهانی از ایران خودمان
نسل جوان ما شاید چندان با نام «سیمین آقارضی» نوازندهی ساز «قانون» آشنا نباشند؛ کمی بزرگترهای ما اما اگر نه به نام و چهره، که حتما صدای ساز و اجراهای دلنشین او را بهیاد دارند. از سر اتفاق به مطلبی در بارهی «زنانه بودن ساز قانون» برخوردم که در آن از جمله به این بانوی هنرمند اشاره شده بود. خلاصهای از آن مطلب را همراه با آثاری از تکنوازیهای زندهیاد سیمین آقارضی بخوانید و بشنوید.
حتما شما هم به این فکر کردهاید که اطلاعات عمومی بسیاری از ما از اینکه اولین فیلم فلان کارگردان کدام بود؛ و یا کدام بازیگر با کدام فیلم پا به عرصهی سینما گذاشت بیشتر از آگاهی از اولین کار فلان ترانهسرا یا آهنگساز است.
شهرت دکتر مهدی حمیدی شیرازی شاعر غزلسرا در تاریخ ادبیات معاصر ایران به دو چیز است. اول به مخالفتش با «شعر نو» و مشخصا «نیمایوشیج»، و دوم برای سرودن غزل «مرگ قو».
در تاریخ ادبیات معاصر ایران شاعرانی داریم که گرچه صاحب «دیوان» و مجموعهٔ اشعار هستند ولی یکی دو سروده از آنهاست که برای مردم بیشتر شناخته شده است. مثل «پژمان بختیاری» که با غزل «افسانهٔ عشق» شهرت دارد. شعری که برای بسیاری با مطلع آن (در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد) بیشتر شناخته شده است.
ادامه خواندن در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد (مجموعه ترانهها)
دکتر هادی شفائیه را پدر عکاسی نوین در ایران مینامند. هنرمندی خودآموخته که به مقام استادی صاحبسبک رسید. یادگارهای او از دیدارهایش با هنرمندان و چهرههای نامآشنای هنر و ادبیات معاصر ایران، کسانی چون نیمایوشیج، و احمد شاملو تا امروز و همیشه ماندگار است.
ادامه خواندن حکایت پرترههای من در آن نشریهی فرانسوی (هادی شفائیه)
ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود
خون دلها خوردهایم
ما برای آنکه ایران خانهٔ خوبان شود
رنج دوران بُردهایم . . .
راستش نمیدانم آیا در موسیقی ملتهای دیگر هم ترانههایی برای «دخترخاله، دختردایی» و خود «خاله» وجود دارد یا نه؛ اما میدانید که در ترانههای روستایی و حتی شهری ما ایرانیان چند تایی وجود دارد. حرف ترانه بیشتر ابراز عشق و بیان دلدادگی است و شکایت از انتظار وصلِ خاله یا داییزاده که وصلت با آنها بر اساس سنتِ رایج «ازدواج فامیلی» برای ما ایرانیان شناخته شده است.
ادامه خواندن نام افراد «فامیل» در ترانههای ایرانی (مجموعه ترانهها)