ز نوای مرغ یاحق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا
(بهمن ۱۳۱۶)
ادامه خواندن شهریار: علی ای همای رحمت (خط شاعر و تاریخ سرایش)
ز نوای مرغ یاحق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا
(بهمن ۱۳۱۶)
ادامه خواندن شهریار: علی ای همای رحمت (خط شاعر و تاریخ سرایش)
تا آنجا که میدانیم «فروغ فرخزاد» فقط یکبار ـ از سر تفنن شاید ـ شعری را به قصد ترانه شدن سرود. ترانۀ «در خموشیهای ساحل» که روی موسیقی «کلیف بارمن» و با صدای «محمد نوری» اجرا شد. شعری که متن آن در هیچیک از پنج مجموعه اشعار او دیده نمیشود. [+]
در تاریخ ادبیات ایران عاشقانههایی که خطاب به معشوقههای بیاسم و نام سروده شده پیشینهای دیرینه و مردانه! دارد. ما از نشانههای ظاهری (کمند مو و تاق ابرو و از ایندست) به جنسیت زنانهٔ او پی میبریم.
لیلا از جمله نامهای دخترانهایست که در ایران محبوبیت و قدمتی طولانی دارد. اصل آن به عربی لیلی و به معنای «شب» است. انتخاب این نام با نگرشی مذهبی نظر به «اُملیلا» (مادر علیاکبر فرزند امام حسین) دارد؛ و در نگاهی دیگر شخصیت زن در منظومهٔ «لیلی و مجنون» اثر نظامی گنجوی است.
شاید صدای «داریوش رفیعی» به گوش جوانان نسل امروز آنچنان که باید جذاب نباشد. برای میانسالگان و بزرگترها هم چه بسا داستان زندگی این خواننده است که بیشتر بهخاطر مانده تا متن ترانههایی که خواند. ترانهخوانی که چندی خوش درخشید، ولی دولت مستعجل بود. پایان حکایت زندگی کوتاه او را «پرویز یاحقی» و «بیژن ترقی» روایت کردهاند که اینجا و آنجا آمده و شاید هم خود خوانده و میدانید.
شهر، شهر فرنگه
(تیتراژ فیلم حسن کچل)
نوشته: علی حاتمی
صدا و اجرا: مرتضی احمدی
گاه در این حکایت و آن روایت به نکتههایی برمیخوری که هم بهجای خود خواندنی هستند و هم به شکل جمعآوری شده و در کنار هم قرار گرفتهشان میتواند موضوع جالبی باشد. اینکه: کی، چه وقت، کجا بود!؟
خاطرهای که «بیژن ترقی» از شنیدن درگذشت «ابوالحسن صبا» و افراد حاضر (از جمله «فروغ فرخزاد») دارد؛ و یا ماجرای ضبط ترانهای که با خبر فوت «روحالله خالقی» مصادف شده و در کتاب خاطرات «پرویز خطیبی» آمده؛ از آندست است.
دستخط فروغ فرخزاد است در تعهدی بر «انجام امور خانهداری به بهترین وجه» و «رعایت کامل نظر همسر، در کارهای هنری خود» و قبول اینکه اگر «رعایت کامل همسر» را لحاظ نکرد «نامبرده بدون پرداخت مهریه نسبت به طلاق او اقدام نماید.»
گرچه در این متن نامی از همسر برده نمیشود! ولی این دستنویس، تاریخ و امضاء دارد و یک خط خوردگی! فروغ، هفت ماه پس از نوشتن این تعهدنامه! در آبانماه آنسال از پرویز شاپور طلاق گرفت.
«یا تقدیس میکنیم، یا دشنام میدهیم» تیتر گفتوگوی «علی عظیمینژادن» با دکتر «احسان نراقی» است که در شمارهٔ ۳۷ «هفتهنامهٔ نگاه پنجشنبه» چاپ و منتشر شده است.
در یادداشتهایی که برای تکمیل مطلب «طفلک فروغ» جمعآوری کردهام، [+] از جمله نقل قولی هم از ایشان برگرفته از آن نشریه بود با عنوان: «به «فروغ» در بارهٔ روابطش هشدار دادم.» (!) و به این شرح که:
«محمد نوری» را بیشتر با ترانهٔ «جان مریم» بهیاد میآوریم. میگفت و نوشتهاند که شعر ساده و صمیمی آن از سرودههای خود اوست. شعر ترانهٔ «در خموشیهای ساحل» را هم بر اساس گفتههای خود او نوشتهاند از «فروغ فرخزاد» است. روایت «محمدعلی سپانلو» از این ترانه اما حکایتی دیگر است.