عباس مهرپویا: او هم رفت

عباس مهرپویا او هم رفت

او هم رفت
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: عباس مهرپویا
خواننده: عباس مهرپویا

● ترانه‌شناسی عباس مهرپویا
● حکایت ترانه‌ی «مرگ قو» به روایت عباس مهرپویا
● حکایت ترانه‌ی «بستر ننگین رقیب» به روایت شهیار قنبری

*‌ * *

پوران: بیگانه

پوران بیگانه

بیگانه
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: عباس شاپوری
خواننده: پوران شاپوری

چه کنم یارم چو به یاد آرم تو و مستی‌های گذشته
نه تو ماندی و نه نشان ماند از ره ناپیدای گذشته
آن‌همه مستی از سر، رفت و جدایی دیگر
نغمه‌هایم کرده خاموش
قصهٔ عشق ما را
جلوهٔ آن رویا را
کرده‌ای یارا فراموش

آن روزگاران پشت سر بنهادی و تنها رفتی
خود نکردی یاد از آن غم‌ها و شادی‌ها، رفتی
در دل افسرده‌ام سوز غمت بر جا مانده
چون بدیدی مانده غم در سینه‌ام برجا، رفتی
روزگاری بود و ما را، آشنا بودی تو یارا
این زمان بیگانه‌ای
گرچه رفتی از دیارم
روی دل سوی تو دارم
شمع این کاشانه‌ای

* * *
حکایت ترانه «بیگانه» به روایت «تورج نگهبان»

* * *

مهستی: آسمون با من و تو قهره دیگه!

مهستی آسمون با من و تو قهره دیگه

آسمون با من و تو قهره دیگه!
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: صدرالدین مهوان
خواننده: مهستی

شبامون آخ که چه تاریک و چه سرده
دلامون جای غمه لونه‌ی درده
تو رو بی‌من، منو دور از تو گذاشته
چی بگم با من و تو دنیا چه کرده

آسمون با من و تو قهر دیگه
هر کدوم از ما تو یک شهر دیگه

تو دلم این همه غم جا نمی‌گیره
چی به جز غم داره اون دل که اسیره
گفتی از یاد میره این غمها یه روزی
تو دلم ریشه دَوُنده، دیگه دیره

آسمون با من و تو قهر دیگه
هر کدوم از ما تو یک شهر دیگه

تو میگی نامه نوشتی نرسیده
از تو یک خط یا نشون هیچکی ندیده
منم امشب واسه تو نامه نوشتم
اما اشکهام همه رو نامه چکیده

آسمون با من و تو قهر دیگه
هر کدوم از ما تو یک شهر دیگه

♫  LP Cover  ♫

* * *
در رهگذر عمر با «تورج نگهبان»

* * *

مرضیه: آنچه گذشت (جلوه بوستان)

مرضیه آنچه گذشت جلوه بوستان

آنچه گذشت (جلوه بوستان)
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: همایون خُرم
خواننده: مرضیه

ای گُل جلوه‌ی این بُستان بودی
وصلت بر تنِ عاشق، جان بودی
در آن پرتو لبخندِ شیرین
ای مَه! دردِ مرا درمان بودی

بازآ که یار من تو بودی
بهار من تو بودی، رفتی
در این دیار بیقراران
قرار من تو بودی، رفتی

(در این دیار بیقراران
قرار من تو بودی، رفتی)

ای گُل جلوه‌ی این بُستان بودی
وصلت بر تنِ عاشق، جان بودی
در آن پرتو لبخندِ شیرین
ای مَه! دردِ مرا درمان بودی

ماه تابانم جانا تو بودی
رشته‌ی جانم جانا تو بودی
عاشقی زارم، ای گل تو کردی
عشق سوزانم جانا تو بودی
روشنی‌بخش شبهای تاریک
در شبستانم جانا تو بودی

پانویس:
اولین شعر تورج نگهبان برای مرضیه و اولین همکاری هنری او با همایون خرم

* * *
یادنامهٔ «همایون خرم» در سایت «راوی حکایت باقی»

در رهگذر عمر با «تورج نگهبان»

* * *

عارف: عشق پاک (ترانه فیلم)

عارف عشق پاک

عشق پاک
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: جمشید شیبانی
خواننده: عارف
ترانه فیلم: ساقی

ای خداوند آسمان، ای خداوند جسم و جان
ای که خورشید تو شکُفت با غروب ستارگان
ای که فرمانِ تو نوشت بازی عشق و سرنوشت
بهر ما آفریده‌ای در جهان دوزخ و بهشت

ای خداوند کبریا، خالق عشق پاکِ ما
داده‌ای مهربان دلی خالی از رنج و کینه‌ها
ای که نور آفریده‌ای، عشق و شور آفریده‌ای
ای که از بهر وصلِ ما راه دور آفریده‌ای

ای همه هستی‌آفرین! عشق پاکِ مرا ببین
همزمان با شب و سحر شوق و دلدادگی نگر
پُر شُکوه‌ام چو آسمان، عشق من در دلم بمان

* * *
روی جلد صفحه‌ این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

عارف: قسمت من (ترانه فیلم)

عارف قسمت من

قسمتِ‌ من
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: جمشید شیبانی
خواننده: عارف
ترانه فیلم: ساقی

چه کنم قسمت من همین بود و همین شده
آنچه باید بشود،‌ شد؛ به خدا چنین شده
ای آسمون از روز اول این بوده بخت و سرنوشتم
روزی که اومدم به دنیا این‌و رو پیشونیم نوشتن
ای زندگی من از تو روی خوشی ندیدم
ای طالع سیاهم من از تو ناامیدم

چه کنم قسمت من همین بود و همین شده
آنچه باید بشود،‌ شد؛ به خدا چنین شده
چه کُنم با غم این روز و شبِ سیاهِ من
بارالها شده خون ای دل بی‌پناهِ‌ من
دیگه امید زندگانی برای من باقی نمونده
بخت سیاه و ناامیدی جونِ‌ من‌و به لب رسونده
نمی‌دونم خدایا گناه من چه بوده
که یک نفس نبودم در زندگی آسوده

* * *
روی جلد صفحه‌ این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

پروین: از آن شبی که برنگشتی (درد عشق و انتظار)

پروین از آن شبی که برنگشتی

از آن شبی که برنگشتی
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: همایون خرم
خواننده: پروین

درد عشق و انتظار
دارم زان شب یادگار
در آن شب سرد پاییز آهنگ سفر می‌کردی

از رهگذری محنت‌خیز دیدم که گذر می‌کردی

تو رفتی و دلم غمین شد
قرینِ آهِ آتشین شد
از آن شبی که برنگشتی
جهان که شادی‌آفرین بود
به چشم من غم‌آفرین شد
از آن شبی که برنگشتی
در آن شبِ سردِ پاییز
آهنگ سفر می‌کردی
از آن شبِ سردِ خزان شبها گذشته
داستان باده و مینا گذشته
روزگاری بر من تنها گذشته
* * *

منوچهر: جدایی

منوچهر جدایی

جدایی
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: سورن
خواننده: منوچهر سخایی

هزارون گل در اومد، هزار پاییز سر اومد
دلم دریای خون شد، خبر از تو نیومد
جدا از تو جوونیم سر اومد
جوونی رفت‌و پیری از در اومد
می‌ترسم بی‌تو من تنها بمیرم
بمیرم روی ماهت را نبینم
خدایا، خدا یا چقدر سخته جدایی
می‌ترسم، می‌تر سم بمیرم تو نیایی
هزار پاییز سر اومد، هزارون گل در اومد
بهار رفت‌و خزون شد خبر از تو نیومد

* * *

error: Content is protected !!