شهیار قنبری (صدای شاعر) بالای نی: داریوش اقبالی

شهیار قنبری بالای نی

شعر و دکلمه: شهیار قنبری
آهنگ ترانه از: محمد زمانی
تنظیم آهنگ: عبدی یمینی
ترانه‌خوان: داریوش اقبالی
ادامه خواندن شهیار قنبری (صدای شاعر) بالای نی: داریوش اقبالی

حکایت ترانه‌ی «رهگذار عمر» به روایت «بابک افشار»

داریوش رهگذار عمر

«. . . شعر ترانهٔ «رهگذار عمر» را تورج [نگهبان] گفته بود. مهندس [رضا] قطبی از تلویزیون به ما سفارش داده بود که: «یک آهنگ بسازید با صدای داریوش [اقبالی] برای سریال «رهگذر عمر».» آهنگش را ناصر چشم‌آذر تنظیم کرده بود. داریوش آمد این را خواند. یک کپی روی نوار کاست دادم به او گفتم: «برو تمرین کن، هفتهٔ دیگر بیا ضبط کنیم باید زود آماده بشود بدهیم تلویزیون.»

ادامه خواندن حکایت ترانه‌ی «رهگذار عمر» به روایت «بابک افشار»

حکایت ترانه «بیگانه» به روایت «تورج نگهبان»

عباس شاپوری، پوران شاپوری، انوشیروان روحانی

[. . . قرار بر این شد که آقای عباس شاپوری آهنگی برای پوران درست کند. برای شعر این ترانه قرعهٔ فال به نام من دیوانه زدند. عباس شاپوری اول قهر می‌کرد، نمی‌خواست این کار را بکند. وادارش کردند! بنده هم چند باری فرار کردم . . . «بیگانه» زندگی عباس شاپوری بعد از جدایی او از پوران است. . .]

ادامه خواندن حکایت ترانه «بیگانه» به روایت «تورج نگهبان»

حکایت ترانه «کعبه‌ی دلها» به روایت «بیژن ترقی» و «الهه»

الهه کعبه دلها

«. . . این رقت طبع مرحوم حبیب‌الله بدیعی و سوز درونش مرا یاد صحنه‌ای از منظومه‌ی «نظامی» انداخت که پدر مجنون میاد به مجنون میگه: «آقا!‌ بیا بریم به خانه‌ی کعبه و از خداوند بخواه که این عشق را از تو بگیره.» و او [مجنون] میره و از خدا می‌خواد که: «عشق منو زیاد کُن و افزون کُن و . . .» و این شعر را آغاز کردم: چو مجنون گیرم از عاشقان نشانه‌ی کعبه ـ دل بشکسته را می‌برم به خانه‌ی کعبه . . .»

ادامه خواندن حکایت ترانه «کعبه‌ی دلها» به روایت «بیژن ترقی» و «الهه»

شهیار قنبری (صدای شاعر) دو مسافر:‌ داریوش اقبالی

شهیار قنبری دو مسافر

دو مسافر
شعر و دکلمه: شهیار قنبری
آهنگ و تنظیم: عبدی یمینی
ترانه‌خوان: داریوش اقبالی
ادامه خواندن شهیار قنبری (صدای شاعر) دو مسافر:‌ داریوش اقبالی

شهیار قنبری (صدای شاعر) قلب: مارتیک

شهیار قنبری قلب

قلب
شعر و دکلمه: شهیار قنبری
آهنگ: مارتیک
تنظیم: تیگران ساکیان
خواننده:‌ مارتیک

ادامه خواندن شهیار قنبری (صدای شاعر) قلب: مارتیک

شهیار قنبری (صدای شاعر) تمام من: داریوش اقبالی

شهیار قنبری تمام ناتمام من

تمام من
شعر و دکلمه:شهیار قنبری
آهنگ و تنظیم: عبدی یمینی
ترانه‌خوان: داریوش اقبالی

ادامه خواندن شهیار قنبری (صدای شاعر) تمام من: داریوش اقبالی

زمین را سراسر سپیدی گرفت (نگاهنگ)

زمین را سراسر سپیدی گرفت
به هر شاخه، هر شانه، هر بام برف
نشسته به اندوه انبوه دشت
به بی‌برگی باغِ ایام، برف

«. . . ترانه «برف» خاطره‌ای دارد برای خودش. این ترانه در همان سال‌های دههٔ شصت کار شده. سال‌های جنگ بود و مسئولیتی هم در رادیو داشتم.

یک روز سرد زمستانی، جلسه‌ای با اعضا داشتیم. در آن جلسه به انبوه کارهایی که در مورد جنگ می‌شد، اشاره کردم و گفتم که از برخی از سمبل‌ها و نمادهای زندگی غافل شده‌ایم. خواه ناخواه زندگی ادامه دارد. کوه، آفتاب، جنگل، گندم، باران، برف. . . برف . . . همه این‌ها هستند.

این شد که دو اثر پیشنهاد شد كه یكی هم «برف» بود. با ملودیی که آقای «رضا رضوی» از قبل داشت و شعری که از بین شعرهای موجود انتخاب کردیم، کار ضبط را بدون ارکستر خاصی، شبانه در خانه شروع کردیم.

برف می‌بارید و هوا خیلی سرد بود. طوری که پس از چند دقیقه «رضوی» گفت هوای این جا خیلی سرد است و نمی‌شود کار کرد. این‌طور شد که مجبور شدم، خودم بروم داخل اتاق فرمان و با همان شال و کلاه مشغول خواندن شدم و همان شب هم کار را روی آنتن فرستادیم.

ساز «برف»، گیتار نیست، سینتی‌سایزر است. منتها «رضوی» با چنان مهارتی نواخته است که به سختی می‌توان صدای آن را از گیتار تشخیص داد. در این سال‌ها، حتی ماهرترین نوازنده‌های گیتار هم با شنیدن این اثر، ساز برف را گیتار تشخیص داده‌اند.

شعر «برف» هم از آقای شهرام صادقی[؟]. . . صداقتی[؟]،‌ یا [؟] متاسفانه آن را هم به‌خاطر ندارم.!» [بخشی از مصاحبهٔ «اسفندیار قره‌باغی» با «ایسنا» آبان۱۳۸۹)

ببین باز می‌بارد آرام برف
فریبا و رقصنده و رام برف
عروسانه می‌آید از آسمان
در این حجله آرام و پدرام برف

زمین را سراسر سپیدی گرفت
به هر شاخه، هر شانه، هر بام برف
نشسته به اندوه انبوه دشت
به بی‌برگی باغِ ایام، برف

خزان هم به دامانِ مرگی خزید
کنون فصلِ سردِ سرانجام برف
فرو بسته یک شهر، چشمان خویش
و می‌بارد آرام آرام برف.

* * *

داریوش رفیعی: گلنار (بازخوانی ترانه‌ها)

داریوش رفیعی گلنار

گلنار
شعر: کریم فکور
آهنگ: مجید وفادار

گلنار! گلنار!
کُجایی که از غمت ناله می‌کُند عاشقِ وفادار
گلنار! گلنار!
کُجایی که بی تو شد دل اسیرِ غم، دیده‌ام گُهربار
گلنار! گلنار!
دمی اولین شب آشنایی و عشق ما به یاد آر
گلنار! گلنار!
در آن شب تو بودی و عیش و عشرت و آرزوی بسیار

چه دیدی از من، حبیبم گلنار
که دادی آخر فریبم گلنار
نیابی ایکاش نصیب از گردون
که شد ناکامی نصیبم، گلنار

بود مرا در دل شبِ تار، آرزوی دیدار
تا به کی پریشان، تا به کی گرفتار!؟
یا مده مرا وعده‌ی وفا، راز خود نگه دار
یا به روی من خنده‌ها بزن،قلب من بدست آر

چه دیدی از من، حبیبم گلنار
که دادی آخر فریبم گلنار
نیابی ایکاش نصیب از گردون
که شد ناکامی نصیبم، گلنار

لبِ خود بگشا به سخن گلنار
دل زارم را، مشکن گلنار
نشدی عاشق، ز کجا دانی
چه کشد هر شب دلِ من گلنار

* * *

از دیگر ترانه‌های بازخوانی شدهٔ «داریوش رفیعی»
● «شب انتظار» (شب به گلستان تنها منتظرت بودم)
«شمع شبانه» (من شمعم، شمع شبانه)
«به سوی تو» (بگو کجایی؟)
«زهره»
«گلنار»

* * *

داریوش رفیعی: شب انتظار (مجموعه ترانه‌‌ها)

داریوش رفیعی شب انتظار

شاید صدای «داریوش رفیعی» به گوش جوانان نسل امروز آنچنان که باید جذاب نباشد. برای میان‌سالگان و بزرگترها هم چه بسا داستان زندگی این خواننده است که بیشتر به‌خاطر مانده تا متن ترانه‌هایی که خواند. ترانه‌خوانی که چندی خوش درخشید،‌ ولی دولت مستعجل بود. پایان حکایت زندگی کوتاه او را «پرویز یاحقی» و «بیژن ترقی» روایت کرده‌اند که اینجا و آنجا آمده و شاید هم خود خوانده و می‌دانید.

ادامه خواندن داریوش رفیعی: شب انتظار (مجموعه ترانه‌‌ها)

error: Content is protected !!