تورقی در کتاب زندگینامه‌ی بهروز وثوقی (۱)

این‌روزها همانطور که خوانده و می‌دانید و خبردار شده‌اید، کتاب زندگی‌نامۀ «بهرزو وثوقی» بازیگر توانا و مشهور سینمای ایران، بعد از مدت‌ها انتظار چاپ و منتشر شد. کتاب به نثر و نوشتار «ناصر زراعتی» است که خود دستی در داستان‌نویسی معاصر و نقد فیلم دارد.

ادامه خواندن تورقی در کتاب زندگینامه‌ی بهروز وثوقی (۱)

معرفی «مهشید امیرشاهی» و چند داستان با صدای او

«مهشید امیرشاهی» که حالا در فرانسه مقیم است، در موخره کتاب «در حضر»، در معرفی خود می‌نویسد:
«گمان نمی‌کنم تاریخ تولد و شماره شناسنامه و نام مادر و شغل پدر من برای هیچ كس جز مأمورین ثبت احوال چندان جالب باشد. بنابراین مرا از رنج نوشتن این مشخصات و خوانندگان را از ملال خواندن آن معاف دارید. به علاوه برای زنی كه كم‌كم صبح‌ها با كنجكاوی دنبال رشته‌های تازه موی سفید می‌گردد، و با دلهره چین زیر چشم‌ها را معاینه می‌کند، صحبت از سن و سال خوشایند نیست. اصرار به دانستن هم دور از ظرافت است. . .»

ادامه خواندن معرفی «مهشید امیرشاهی» و چند داستان با صدای او

نصرت کریمی: تاریخ تحولات جوامع بشری در ده ماده

تکامل انسان

«نصرت کریمی» را کمتر کسی است که نشناسد. بازیگر قدیمی و توانای تئاتر، سینماگر و کارگردان معروف فیلم «محلل»، استاد فن بیان، صورتگر و مجمسه‌ساز، پرورندۀ انواع کاکتوس! نویسنده، مترجم و صاحب بسیاری کمالات دیگر.

ادامه خواندن نصرت کریمی: تاریخ تحولات جوامع بشری در ده ماده

تاریخچه‌ ترانه‌ی «مرا ببوس» به روایت «راوی حکایت باقی»

حسن گلنراقی مرا ببوس

راوی این حکایت قصد جمع‌آوری خاطراتی را دارد که به‌نوعی با «ترانه مرا ببوس» پیوند دارد، و با به اجرای آن در موقعیت و مناسبت‌های مختلف اشاره شده، و همچنین آن دسته از شایعه و روایاتی که «افسانه‌های پیرامون ترانۀ مرا ببوس» نام دارد. حکایاتی که در نبود روایت درست از ماجرا، خود به‌جای تاریخ و واقعیت نشسته‌اند و ملاک قرار می‌گیرند.

حال اینکه چرا نه فقط تاریخ و سابقۀ این ترانه، که واقعیت خیلی از رخدادهای فرهنگی ادبی سیاسی کشور ما، در چنبره‌ای از شایعه و تحریف، و یا غباری از حدس و گمان و اطلاعات شفاهی مغشوش و مخدوش گرفتار و دچار است، خود حدیث دیگری است که بماند.

ادامه خواندن تاریخچه‌ ترانه‌ی «مرا ببوس» به روایت «راوی حکایت باقی»

مرا ببوس (آخرین وداع در شب تیرباران)

از شایعات همه‌گیر مربوط به ترانۀ «مرا ببوس» یکی هم آنکه در همان ایام، مردمان گفتند و باور کردند که شعر این ترانۀ غمگین و درعین حال شورانگیز را سرهنگ ژاندارمرى «عزت الله سیامک»، از رهبران سازمان نظامی حزب توده ایران، پیش از اعدام در۲۷ مهر ماه ۱۳۳۳  در زندان و در وصف سرنوشت غم‌انگیز افسرانی که اعدام می‌شدند، سروده است.

ادامه خواندن مرا ببوس (آخرین وداع در شب تیرباران)

ترانه‌ی «مرا ببوس» در نوشته‌ها

راوی این حکایت قصد جمع‌آوری خاطراتی را دارد که به‌شکل مکتوب در کتاب‌های مختلف چاپ و منتشر شده. خاطراتی که به‌نوعی با «ترانه مرا ببوس» پیوند دارد، و با به اجرای آن در موقعیت و مناسبت‌های مختلف اشاره شده، و همچنین آن دسته از شایعه و روایاتی که «افسانه‌های پیرامون ترانۀ مرا ببوس» نام دارد. حکایاتی که در نبود روایت درست از ماجرا، خود به‌جای تاریخ و واقعیت نشسته‌اند و ملاک قرار می‌گیرند.

ادامه خواندن ترانه‌ی «مرا ببوس» در نوشته‌ها

ترانه‌ی «مرا ببوس» در سروده‌ها

گرچه خلق «ترانه» در تلفیقی از شعر و موسیقی و صدا شکل می‌گیرد، و غالبا در یک مثلث هنری مرکب از «ترانه‌سرا»، «آهنگساز» و «خواننده» تکمیل و عرضه می‌شود، ولی گویا نزد ما ایرانیان، این بیشتر «خوانندۀ» ترانه است که شناخته شده‌تر است، و ما غالبا ترانه مورد نظرمان را با نام خوانندۀ آن به‌یاد و زبان می‌آوریم. مثل: «الهۀ ناز بنان»، «جمعۀ فرهاد» و «مرا ببوس گلنراقی».

ادامه خواندن ترانه‌ی «مرا ببوس» در سروده‌ها

error: Content is protected !!