دلکش: تنهای تنها مانده‌ام

دلکش تنهای تنها مانده ام

تنهای تنها مانده‌ام
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: دلکش

در زیرِ سقفِ آسِمان
در گوشه‌ی این آشیان
چون طایرِ بی‌خانمان
تنهایِ تنها مانده‌ام

هر آتشی روشن شود
دودش به چشمِ من رَوَد
دور از دیار و دودِمان
تنهایِ تنها مانده‌ام

نه آشِنایی، نه دلستانی
نه غمگساری، نه همزبانی
چون رفتگانِ بی‌نشان
تنهایِ تنها مانده‌ام

به یادِ تو این ناله‌ها می‌کُنم من
شکایت ز تو با خُدا می‌کُنم من
چون قطره باران، کز ابر نیسان
افتد به بحری بی‌کران
تنهایِ تنها مانده‌ام

(هرچه گشتیم در این شهر نبود اهلِ دلی
که بداند غمِ دلتنگی و تنهاییِ ما)

چه می‌شد اگر بی‌وفا بودم
بسانِ تو دیر آشِنا بودم
نه دیگر به غم مبتلا بودم
نه شمعی که پروانه‌اش باشم
نه عشقی که دیوانه‌اش باشم
رفتی تو و من در جهان
تنهایِ تنها مانده‌ام

* * *
«معینی کرمانشاهی»، شاعر ترانه‌های ماندگار

* * *

مرضیه: بیداد زمان

مرضیه بیداد زمان

بیداد زمان
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: مرضیه

به رهی دیدم برگ خزان،
پژمرده ز بیداد زمان، کز شاخه جدا بود.
چو ز گلشن رو کرده نهان
در رهگذرش بادِ خزان چون پیکِ بلا بود

ـ ای برگ ستمدیده‌ی پاییزی
آخر تو ز گلشن ز چه بگریزی
روزی تو همآغوش گُلی بودی
دلداده و مدهوش گُلی بودی

ـ ای عاشقِ شیدا! دلداده‌ی رسوا!
گویمت چرا فسرده‌ام.
در گل نه صفایی باشد نه وفائی
جز ستم ز غیر نبُرده‌ام
آه، بار غمش در دل بنشاندم
در رهِ او من جان بفشاندم
تا شد نوگلِ گلشن و زیبِ چمن
رفت آن گلِ من از دست
با خار و خسی پیوست
من ماندم و صد خارِ ستم
این پیکر بی‌جان
ای تازه‌گلِ گلشن، پژمرده شوی چون من
هر برگ تو افتد به رهی پژمرده و لرزان

* * *

error: Content is protected !!