امیر رسایی: هزار وعده

امیر رسایی هزار وعده

هزار وعده (با صدای عارف و نارملا)
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: خسرو ظهیرالدینی
خواننده: امیر رسایی

هزار بار با من ای گل وعده تو بستی
هزارون بار وعده شکستی،‌ شکستی

هزارون ماه در اومد، هزارون شب سر اومد
هزار بار آفتاب غروب کرد و در اومد
سر وعده‌گاه تو موندم چشم به راه تو
زیر پای من گل و سبزه در اومد

هزار بار با من ای گل وعده تو بستی
هزارون بار وعده شکستی،‌ شکستی

دو صد بوسه گرفتی با اون لب گداخته
هزارون گیسو بر هزار شونه نشوندی
قرار از دلم رفته، عمری هفته به هفته
من خسته را بر سر وعده نشوندی

هزار بار با من ای گل وعده تو بستی
هزارون بار وعده شکستی،‌ شکستی

* * *

ویگن: حلقه گل

ویگن حلقه گل

حلقه گل
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: عطاالله خرم
خواننده: ویگن

تو چون گل نو رسی، من باغبانت
تو سبزه‌ی خرمی، من سایبانت
تویی چون شاخه‌ی گل، منم گیاهی
کنون کشیده دامن به آستانه‌ت
کنون کبوترانِ یک آشیانیم
دو مرغ آشیانیم، دو مهربانیم

ازاین سحر تا اون سحر
به چشم هم نظر کنیم
میون کوه و دشت و در
نظر به همدگر کنیم
روی سبزه صفا کنیم
بر بنفشه گذر کنیم

خوش آنکه دامنی زگل ریزم به روی دامنت
خوش آنکه حلقه‌ای ز گل بیفکنم به گردنت
چه خوش که ما دو غنچه‌ی یک شاخه بودیم
به خنده همچو گل، به هم لب می‌گشودیم

* * *

آرتوش: نیلوفر دریا

آرتوش نیلوفر دریا

نیلوفر دریا
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: پرویز مقصدی
خواننده: آرتوش

ای خوش آن صبحدم که پیراهنش
نرم و لغزان برون شود ز تنش
می‌خزد همچو قو به برکه‌ی آب
برکه صد بوسه گیرد از بدنش
گردنش سیم‌گون و شورافزا
موج‌انگیز و نور پاشیده
مرمر ساق‌های پایش را
دستِ مهتاب تراشیده
گیسوانش به روی شانه‌‌ی آب
چون نیلوفر پراکنده
سینه‌ی پُر کرشمه‌اش چون قو
ز سپیده‌دم آکنده
به سپیدی فسانه‌ای، گویی یاس خوش‌بویی
ای بهشتِ شکوفه‌پرورم، تو مگر اویی؟
ای عشق، ای فسانه‌ی من، جادوی آرزو
بگشا دل او را با این کلید او

♫  LP Cover  ♫

* * *

ویگن: شاید بیایی

ویگن شاید بیایی

شاید بیایی
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: عطاالله خرم
خواننده: ویگن

شاید بیایی، شاید ببینی
رنج شبهای انتظار من
وانگه بخوانی از چهره‌ی من
رازی از دل بیقرار من
شاید صدای تو، وان خنده‌های تو
بشکند سکوت شبهای مرا
شاید از دیدارت، چشم افسونکارت
آورد لبخندی لبهای مرا
خواهم یک شب تنها آخر ای آرزویم
در پی جستجویم
پّر گشایی به سویم
گیسوی تو ریزد بوی گلها در بستر من

شاید بیایی، شاید ببینی
رنج شبهای انتظار من
وانگه بخوانی از چهره‌ی من
رازی از دل بیقرار من
شاید صدای تو، وان خنده‌های تو
بشکند سکوت شبهای مرا
شاید از دیدارت، چشم افسونکارت
آورد لبخندی لبهای مرا
خواهم یک شب آخر زیر نور ستاره
مهربانتر بشینی در کنارم دوباره
دست تو می ریزد در ساغر من

* * *

آرتوش: افسانه قو

آرتوش افسانه قو

افسانه قو
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ« پرویز مقصدی
خواننده: آرتوش

یکی قو آمد از آغوشِ دریا
به سوی ساحلی سرسبز و زیبا
نشست و ناله کرد غمگین و خسته
با اشکِ چشمها شُست آبِ دریا
نوایش، نوایی غم‌افزا
اسیر هیاهوی دریا
من آن قوی گم‌کرده جُفتم
شنیدی تو دریا چه گفتم؟
ندیدی کجا رفت؟
نگفتی چرا رفت؟
تو بوی بی‌وفایی را ندیدی؟
به ساحل جای پایی را ندیدی؟
خروش از سینه‌ی دریا برخاست
که: قو نیلوفر سیمین دریاست
بدین سیمین‌تنی و دلربایی
نگردد او به گرد بی‌وفایی

♫  LP Cover  ♫

* * *

error: Content is protected !!