آغاسی: با تو قهرم

آغاسی با تو قهرم

با تو قهرم
شعر: بامداد جویباری
آهنگ: محمد نوری
خواننده: نعمت‌الله آغاسی

(بیا تا گندم یک دونه باشیم
بیا تا آب یک رودخونه باشیم
چو شب آید کنیم دستی به گردن
چو روزهایم ز هم بیگانه باشیم)

تو سفر کردی به سلامت
تو منو کُشتی زخجالت
دیگه حرفِ آشتی نباشه
با تو قهرم تا به قیامت

چه کُنم با دردِ محبت
به تو دیگر کرده‌ام عادت
دیگه حرفِ آشتی نباشه
با تو قهرم تا به قیامت

تو غرور مرا بشکستی
که یه نامه برام نفرستی
به غریبه مگر دل بستی
تو بیا یه سر بالینم
به دو بوسه بده تسکینم
که شکوفه غم می‌چینم

* * *

ایرج مهدیان: برنمی‌گردم

ایرج مهدیان برنمی گردم

برنمی‌گردم
شعر: ایرج طاهری
آهنگ: ایرج طاهری
خواننده: ایرج مهدیان

می‌روم دیگر، چون پرستوها
می‌کُنم ترکِ آشیان دیگر
برنمی‌گردم زین رهِ رفته
چون نمی‌گردی مهربان دیگر
خسته از تاریکیِ شبها
می‌روم افسرده و تنها
پَر کِشم تا قصر رو یاها
تا ببینم طلوع فردا را
به جز اشک غم تو بارانی
به کویر دلم نمی‌ریزد
چو نوای غم‌و پریشانی
ز دل ساز من نمی‌خیزد
روم آهسته از سرِ راهت
برو دستِ خدا به همراهت

*‌ * *

داود مقامی: منصوره

داود مقامی منصوره

منصوره
شعر و آهنگ: سعید مهناویان
خواننده: داود مقامی

دیشب که به یادت به میخانه نشستم
با یاد لبت توبه‌ی می بشکستم
دیدم رخ زیبات در آن جام بلورین
گویی همه‌ی عمر به سودای تو مستم
منصوره بیا، بیا بهر خدا
بر این دلِ زارِ و مُبتلایم رحمی بنما

منصوره مکُن بهانه‌گیری
هجر تو کشانده‌ام به پیری
منصوره کجایی
منصوره کجایی

از جورِ تو یارِ نازنینم
دردی‌ست به جان آتشینم
بگذار به جایِ حسرت و غم
از مهر تو خوشه‌ای بچینم
افسوس چکید اشک چشمم
در جام و دگر تو را نبینم
منصوره کجایی
منصوره کجایی

(امشب تو طبیبانه به بالین من آی
تا پاک شود از دلِ من درد جدایی)

* * *
مجموعه‌‌ای از نام دختران در ترانه‌های ایرانی

* * *
ترانه‌شناسی «داود مقامی» در این سایت

* * *

حسین موفق: کمال تار زن

حسین موفق کمال تار زن

کمال تاز زن
شعر و آهنگ: رشید مرادی
خواننده: حسین موفق

کمالِ تار زنم، تارم شکسته
غبار غم به روی آن نشسته
همه گویند: کمال دیوانه گشته
میون عاشقان افسانه گشته
بیا ببین چه کردی
من‌و دیوونه کردی
یارم! چه بی‌وفایی
مکُن ز من جدایی

شبا تو میخونه تار می‌زنم من
برای خاطر یار می‌زنم من
الهی خیر نبینی از جوانی
تو سیرم کردی از این زندگانی
بهار آمد به صحرا و در و دشت
جوانی هم بهاری بود و بگذشت
(ره پنهانی میخانه نداند همه کس
جز من و ساقی و شیخ و دو سه رسوای دگر)

* * *

کار و کسب و مشاغل در ترانه‌های ایرانی

* * *

error: Content is protected !!