مرتضی کیوان و پوری سلطانی
۱۰ تیر ۱۳۳۳
بایگانی دسته: چند خط و یک نشان
حکایت پرترههای من در آن نشریهٔ فرانسوی (هادی شفائیه)
دکتر هادی شفائیه را پدر عکاسی نوین در ایران مینامند. هنرمندی خودآموخته که به مقام استادی صاحبسبک رسید. یادگارهای او از دیدارهایش با هنرمندان و چهرههای نامآشنای هنر و ادبیات معاصر ایران، کسانی چون نیمایوشیج، و احمد شاملو تا امروز و همیشه ماندگار است.
از خاطرات خانهٔ پدری (هوشنگ ابتهاج)
«. . . پدرم مذهبی نبود. اما مادرم یک مذهبی خیلی عجیب و غریبی بود. حتی موقعی که پا درد داشت آخر عمری نشسته نماز میخواند. [طفلک مادرم جوان مُرد: در ۳۸ سالگی] با خدا یک رابطهٔ عجیبی داشت. [. . .]
تصویر «شاهمهدی» به قلم «امیر نادری»
پیشینهی آشنایی «مهدی سماکار» با «امیر نادری» [+] باید به دوران همکاری این دو در «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» [+] برسد. امیر نادری فیم «ساز دهنی» را برای کانون پرورش فکری میساخت؛ و مهدی سماکار سرپرست بخش انیمیشن در آنجا بود. امروز تصویر این طرح را در صفحه فیسبوک زندهیاد مهدی سماکار دیدم. در توضیح آن نوشته بود:
گربهٔ کوچک ایرانی من!
بودن، یا نبودن: مسئله این است!
در مجموعه عکسهای صادق هدایت، سه عکس وجود دارد که او به خط خود تاریخ ۲۸ می ۱۲۲۸ میلادی (دوشنبه ۷ خرداد ۱۳۰۷) را بر آنها نوشته است. دو عکسی که همراه با ترز و مادر او در باغچهای نشستهاند [+] و یکی هم همین تصویر بالا.
صادق هدایت در لباس بالماسکه
با اینکه بنا به دستخط صادق هدایت روز هفته و روز ماه و سال برداشتن این عکس معلوم است، ولی از خود مراسم بالماسکه چیز زیادی نمیدانیم.
به عنوان «بازی» سوار شدهاید!
حکایت آخرین عکسی که از «نیمایوشیج» گرفته نشد!
سابقهٔ مومیامی کردن اندام پادشاهان شاید به زمان فراعنهٔ مصر باستان برسد یا بیشتر. در قرن اخیر قالبگرفتن از سیمای اهل هنر و سیاست با موم یا گچ هم مرسوم شده است. پیشینهٔ تهیهٔ ماسک از چهرهٔ نامآوران در ایران را اما باید در فرصتی جستوجو کرد و نوشت.
حکایت مجسمهٔ «بهرام گور» به روایت «هادی شفائیه»
در کارنامهٔ عکسهای ماندگاری که از استاد «هادی شفائیه» برای ما و آیندگان به یادگار مانده یکی هم مجموعهٔ عکسهایی از اشیای عقیقهٔ ایران در دورههای ساسانی و هخامنشی است که در زمان اکتشاف آثار انجام شده است. در سال ۱۳۴۴ [بیش از نیمقرن پیش] نمایشگاهی از ۱۵۰ عکس از این مجموعهٔ غنی با عنوان «رد پای اعصار» نخست در کاخ گلستان [ایران]، و سپس در شهرهای رم [ایتالیا]، ژنو، زوریخ و برن [سوئیس] به نمایش در آمد.