سهتارِ مُطربِ شوقم، گسسته سیم جانسوزم
دسته: چند خط و یک نشان
به یاد «صادق هدایت» در سالگشت درگذشت او
دیدار به قیامت. ما رفتیم و دل شما را شکستیم. همین
بدینوسیله گواهی میشود شادروان «صادق هدایت» در تاریخ ۹ آوریل ۱۹۵۱ برابر با [۱۹] فروردین ۱۳۳۰ در ساعت ۱۷ در شهر پاریس (فرانسه) دار فانی را وداع نموده است.
از صادق هدایت در این سایت:
● صادق هدایت در لباس بالماسکه
● بودن، یا نبودن: مسئله این است!
● صادق هدایت: دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۰۷
● طرح «آهوی تنها» به قلم صادق هدایت
● گربهٔ کوچک ایرانی من! (نامهٔ ترز به صادق هدایت)
● دیدار به قیامت. ما رفتیم و دل شما را شکستیم. همین!
● صادقهدایت و موسیقی (خاطرهای شنیدنی به قلم «مهدی اخوانثالث»)
● «از گوشت سگ حرومترت» از تقدیمنامههای صادق هدایت به دوستانش
● قصهی «سنگ صبور» با صدای: بهروز وثوقی، موسیقی: اسفندیار منفردزاده
● مهدی اخوانثالث (م. امید) روی جادهی نمناک (مرثیهای برای صادق هدایت)
* * *
نیاز به صحافی دارد!
از سر اتفاق به تصویر صورتجلسهای مربوط به «اشیاء متعلق به مرحوم نیما» برخوردم. فهرستی از چند کتاب، دورههایی از مجلات و دستنویسهای متعلق به نیمایوشیج که برای عرضه به سازمان میراث فرهنگی تهیه شده است. احتمالا جهت خریداری این اقلام از سوی آن سازمان برای حفظ و نگهداری در «موزهٔ نیما».
حکایت عکس «فروغ فرخزاد» و «معیر الممالک»
نام هادی شفائیه همواره با تاریخ عکاسی معاصر ایران در شکل آکادمیک آن همراه است. رشتهٔ عکاسی در نظام آموزشی ایران به پیشنهاد و همت او شکل گرفت و خود نیز سالها در دانشگاه تهران تدریس این رشته را بهعهده داشت.
حکایت «فروغ فرخزاد» و چاپ کتاب «اسیر»
(اولین اثرم را به امیر عزیزم تقدیم میکنم، تا قضاوت او در مورد من چه باشد! فروغ فرخزاد ۱۳۳۴/۵/۱۵) دستنویس و امضای «فروغ» در تقدیمنامهٔ نسخهای از کتاب «اسیر» به برادر بزرگ خود «امیرمسعود فرخزاد».
مرور مطالب و حاشیههای مربوط به کتاب «اسیر» ضمن این که پیشینهای بر چاپ این کتاب است؛ میتواند گزارش وضعیتی از حال و روزگار خود «فروغ» در چمبر هزار خمی که گرفتارش بود هم باشد.
حکایت رفاقت «شاملو» و «شاپور»
پیوند و دوست بودن بعضیها با هم شاید چندان بازتابی بیرونی نداشته باشد، خودشان اما از علاقه، ارادت و اندازههای دلبستگیهایشان نسبت به هم آگاه هستند. نمونهاش میتواند «احمد شاملو» باشد در پیوند دوستانهاش با خانوادهٔ سه نفرهٔ «پرویز شاپور»، «فروغ فرخزاد» و فرزند آنها «کامیار شاپور».
تکچهرههای مشهور «نیما یوشیج» از «هادی شفائیه»
میدانیم که نیما یوشیج اشعار زیادی سروده است. و من و شما هم البته کم از سرودههای این شاعر نامی نخواندهایم؛ اما اگر از ما بپرسند کدامیک از آنها را به یاد دارید؟ شاید پیش از همه، «آی آدمها»، «تو را من چشم در راهم» و «مهتاب» را به یاد بیاوریم. امروزه بیتهایی از این سرودهها حتی ضربالمثل شده است. (این از اشعار نیمایوشیج.)
ادامه خواندن تکچهرههای مشهور «نیما یوشیج» از «هادی شفائیه»
«کیوان» و «پوری» ۱۷ تیر ۱۳۳۳
پوراندخت (پوری) سلطانی و «مرتضی کیوان» در ۲۷ خرداد ۱۳۳۳ ازدواج کردند. دوم شهریور ماه دستگیر شدند و ۲۷ مهر ماه همانسال مرتضی کیوان اعدام شد. زندگی زناشویی «پوری» و «مرتضا» فقط ۶۹ روز بود. این عکس در بیستودومین روز ازدواج آن دو گرفته شده است.
من عشقم را در سالِ بد یافتم!
حکایت پرترههای من در آن نشریهی فرانسوی (هادی شفائیه)
دکتر هادی شفائیه را پدر عکاسی نوین در ایران مینامند. هنرمندی خودآموخته که به مقام استادی صاحبسبک رسید. یادگارهای او از دیدارهایش با هنرمندان و چهرههای نامآشنای هنر و ادبیات معاصر ایران، کسانی چون نیمایوشیج، و احمد شاملو تا امروز و همیشه ماندگار است.
ادامه خواندن حکایت پرترههای من در آن نشریهی فرانسوی (هادی شفائیه)