الهه: به امید نامه

الهه به امید نامه

به امید نامه
شعر: ایرج تیمورتاش
آهنگ: بزرگ لشگری
خواننده: الهه

گفته بودی که: «نویسی همه شب نامه به من
در دل شب به تو گوید ز دلم نامه سخن»
وه چه شبها بگذشت و نرسید از تو خبر
شاید ای مَه شده‌ای غافل از اندیشه‌ی من
جز ناله و آه کاری ندارم، یاری ندارم
یار تو بودم، یاد توام من با دیگران کاری ندارم
دریغ و آه از عمرم که در غم تو شد طی
کی دگر آن روزگار آید به کف، کی؟
آه و فغان گشته حاصل من
بی‌خبری یارا از دل من
ای که مهر از من بُریدی، آخر چه دیدی؟
چون شد بتا کز دست من دامن کشیدی؟

LP Cover
* * *

هایده: زمونه

هایده زمونه

زمونه
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: هایده

زمونه‌ای شده که کس وفا ندارهشرابِ کُهنه مستی و صفا ندارهاهلِ دلی ز حالِ دل خبر ندارهدعایِ عاشقونه هم اثر ندارهزمونه‌ای شده که بوسه سردِ سردهگلهای سرخِ عاشقونه زردِ زردهتو این زمونه من خریدار تو بودمدیوونه‌ای بودم، گرفتار تو بودم

زمونه‌ای شده پُر از غم جدایی
کسی نمی‌خونه نوای آشناییعاشق تو این زمونه غمخواری ندارهافسانه‌ی مجنون خریداری ندارهزمونه‌ای شده که مستِ دل‌شکستهبر خاک ساغر و پیاله‌ها نشستهتو این زمونه من خریدار تو بودمدیوونه‌ای بودم، گرفتار تو بودم
دل من! مستِ میخونه‌ها، ای دل من!شرابِ سرخِ پیمونه‌ها، ای دل من!تو بودی که با او وفا کردیمرا با غمش آشنا کردی
ببین این دل مرا تا کجا می‌کشونهغم او جانم آخر به لب می‌رسونهمرا دل اسیر بلا کردهمیونِ رقیب‌ون رها کرده
* *‌ *

آلیس الوندی: بچه‌های ایران (جلد صفحه)

آلیس الوندی بچه های ایران

شروع برنامه‌ی کودک در رادیو ایران خردادماه سال ۱۳۳۵ بود. زمان این برنامه در شروع کار خود سه دقیقه بود و طبعا فرصتی برای موسیقی و ترانه نمی‌ماند. چند ماهی بعد اما با استقبالی که از این برنامه شد زمان آن بیشتر و با ترتیب دادن ارکستری به سرپرستی نیکول الوندی در هفته یک‌بار ترانه‌ای هم پخش می‌شد. از جمله خوانندگان این برنامه در آغاز سیما بینا، عهدیه، آلیس الوندی و خواهرش بلا و هیلدا بودند.

آلیس الوندی: شادی
آلیس الوندی: پیشی جونم
آلیس الوندی: بارون بارونه
آلیس الوندی: بچه‌های ایران
آلیس الوندی: جوجه‌های قشنگ
یادی از «برنامه کودک» رادیو ایران (صبحی مهتدی)
یادی از «برنامه کودک» رادیو ایران (تاریخچه و چند ترانه)

* * *

الهه: خنده خنده

الهه خنده خنده

خنده، خنده
شعر: کریم فکور
آهنگ: مجید وفادار
خواننده: الهه

خنده،‌ خنده،‌ خنده، شد بر لبت زیبنده
گویی که لبخند تو آتش به جان افکنده
شد کار من شب و روز ناز تو را کشیدن
دانی دلم چه خواهد؟ شهد از لبت چشیدن
از تو به یک اشاره، از ما به سر دویدن

دیده، دیدد، دیده، چون روی تو ندیده
چشمان تو چه خواهد از این دل رمیده
این جان که روزگاری بار غمت کشیده
در سایه‌ی تو ای سرو، چون سبزه آرمیده
دور از لب تو ای یار، آخر به لب رسیده

دسته، دسته، دسته، گل بر سرت نشسته
دردا که چشم مستت قلب مرا شکسته
آسان دهد گواهی بر حال زار و خسته
اشکی که در دو چشمم دور از تو هاله بسته
بازا که رشته‌ی جان بی‌تو ز هم گسسته

اجرای این ترانه را در فیلم «مردی که رنج می‌برد» در اینجا ببینید.

* * *

error: Content is protected !!