شما هم حتما ضربالمثل «المعنی فی بطن الشاعر» را شنیدهاید. لغتنامهی دهخدا در توضیح آن نوشته: «در جایی استعمال کنند که معنی بیتی یا عبارتی خوب دریافته نشود» این را گفتم که به بیتی در شعری از سرودههای «شهریار» اشاره کنم. هر چند که او در اشعارش زبانی روان دارد و در معنا از گنگ و نامفهوم بودن دور است.
عرض کنم که: «شهریار» قطعهای دارد به نام «در جستجوی پدر». در آن حکایت میکند که غروبی دلتنگ دست فرزند خردسال خود را میگیرد و قدمزنان به محلهای قدیمی میروند که خود سالهای طفولیت را در آن گذرانده است. با نزدیک شدن به خانهی پدری بسیاری از خاطرات ایام نوجوانی در نظرش زنده و مجسم میشوند. از گهوارهی مادر و رفتن به مکتب و همبازیهایش در آن ایام تا به یاد آوردن «لذتِ شیر و شکر در کام». (پیچیدم از آن کوچهی مأنوس که در کام ـ باز آورَد آن لذتِ شیر و شکرم را) و برای من همیشه سؤال بود که در آن سن و سال، این «شیر و شکر» در خم کوچه چه میتواند باشد!؟ با خود میگفتم: این همان «المعنی فی بطن الشاعر» است که میگویند.
این بود تا چندی پیش از سر اتفاق به فایلی شنیداری برخوردم که مصاحبهی «دکتر صدرالدین الهی» با «استاد شهریار» بود و برای اولین بار منتشر میشد. در حُسن ختام آن گفتگو شهریار شعری خواند که از حُسن اتفاق همین قطعهی «در جستجوی پدر» بود.
من قبلا در مجموعهای که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از شعرهای شهریار با صدای خود منتشر کرده بود این شعر را شنیده بودم. هنوز هم لرزش صدای او ـ انگار که به گریه میافتد ـ در گوشم است. در بیت آخر این قطعه آنجا که میگفت: «ناگه پسرم گفت: چه میخواهی از این در!؟ ـ گفتم: پسرم، بوی صفای پدرم را» و چه خوب که این لرزش صدا از حس و تاثر شاعر را به همان صورت ضبط و منتشر کردند.
در دوباره شنیدن آن شعر در این مصاحبه، نرسیده به بیت آخر، سر پیچ آن کوچهی مانوس، به لطف توضیح استاد، آنجا که از «شیر و شکر» میگوید؛ من هم بعد از سالها به جواب پرسش خود رسیدم. شما هم اگر نمیدانید داستان آن شیر و شکر چیست در فایل شنیداری این صفحه از زبان خود شاعر بشنوید. لینک آن گپوگفت شنیدنی دکتر الهی با شهریار را هم ـ اگر قبلا نشنیدهاید ـ در پایین صفحه ببینید.
در پیوند با این سروده این را هم اضافه کنم که هوشنگ ابتهاج (سایه) شعری دارد به نام «تاسیان». خود او جایی گفته است شروع این شعر (خانه دلتنگ غروبی خفه بود) را با وام از مطلع «در جستجوی پدر» شهریار وام گرفته است. لینک صفحهی مربوط به این شعر را هم در پایین همین گذاشتم. «تاسیان» و خاطرهی هوشنگ ابتهاج از «شهریار» از زبان خودش شنیدنی است.
* * *
از «شهریار» در سایت «روای حکایت باقی»
● این «شهریار» است که میخواند.
● ابتهاج: در غم مادر ـ شهریار: در جستجوی پدر
● ساز سهتارِ «شهریار» و رقص پریان در استکان!
● علی ای همای رحمت (خط شاعر و تاریخ سرایش)
● خط و امضای «شهریار» برای هوشنگ ابتهاج (سایه)
● آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا (مجموعه ترانهها)
● «شهریار» و لذتِ «شیر و شکر» در آن «کوچهی مأنوس»
● «یاد جوانی» (صدای شاعر) با صدا و اجرای «علی نصیریان»
● مصاحبهی دکتر صدرالدین الهی با استاد شهریار در اوائل دههی چهل
● شعرهای «شهریار» با صدای شاعر (کانون پرورش فکری کودکان ۱۳۵۲)
● «شهد شعر» (لب) غزلی با صدای شهریار در مصاحبه با صدرالدین الهی
* * *