سروده و صدا: نصرت رحمانی
موسیقی متن: مجید انتظامی
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۵۶
در عطر عشق
و آب بود که میرفت
کوچه خلوت بود.
صدای قلب تو آری،
صدای قلب تو پاشید بر در و دیوار
* * *
ای بیتو من، خراب!
شب بیتو خسته است.
ای بیتو من سراب
دیگر شتاب، توان را شکسته است.
* * *
لیلی!
چشمت خراج ظلمت شب را
از شاعران شرق طلب میکُند
من آبروی عشق
* * *
شیرین!
جام شراب پیر!
ای طاقهی حریر!
این چشمهسار، راه دراز بُریده
* * *
و آفتاب خسته بیمار
از غرب میوزید
پاییز بود
عصر جمعهی پاییز.
* * *
در غریب شب این سوخته دشت
من و غم، آه . . . چه بر من بگذشت
کاروان گُم شد و خاکستر، ماند
کرکس پیر دلِ من میخواند
* * *
چه آسان، مرا بفروخت، بفروخت.
مرا ناآشنا با خویشتن کرد
مرا خویشی به هر بیگانه آموخت.
شبی از بسترم بگریخت، بگریخت.
* * *
مرغ اندوه است بوتیمار
مانده در افسانههای کهنه نامش
قصهاش ورد خموشان است
همدم امواج دریای خروشان است، بوتیمار
* * *
فهرست آثار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (۱۳۵۷ ـ ۱۳۴۴)
* * *
سرودههای «نصرت رحمانی» در سایت روای حکایت باقی
* * *