پوران: عاشقی بد دردیه

پوران عاشقی بد دردیه

عاشقی بد دردیه
شعر: اردلان سرفراز
آهنگ: پرویز غیاثیان
خواننده: پوران

این روزا عشق و عاشقی میدونی ارزش نداره
همون که تو دوستش داری رو عشق تو پا میذاره
این دله که دسته گل به آب میده
دیگه به حرف این و اون گوش نمیده
دل تنگم می‌دونه عاشقی بد دردیه
زیر گوشم می‌خونه عاشقی بد دردیه

ای امان از خوشگلا
این همه درد و بلا
عاشقی رسمش اینه
خون می‌شه دل تو سینه
این دله که دسته گل به آب میده
دیگه به حرف این و اون گوش نمیده
دل تنگم می‌دونه عاشقی بد دردیه
زیر گوشم می‌خونه عاشقی بد دردیه

محبت و مهر و صفا گم شده توی سینه‌ها
دردا که پیدا نمی‌شه محبت و عشق و وفا
این دله که دسته گل به آب میده
دیگه به حرف این و اون گوش نمیده
دل تنگم می‌دونه عاشقی بد دردیه
زیر گوشم می‌خونه عاشقی بد دردیه

♫  LP Cover  ♫

* * *

مرضیه: خدایا طاقتم ده (گلهای رنگارنگ ۴۷۲)

مرضیه ساغرم شکسته ساقی گلهاز رنگارنگ ۴۷۲

خدایا طاقتم ده
(گلهای رنگارنگ ۴۷۲)
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: همایون خرم
خواننده: مرضیه
سال اجرا: ۱۳۴۴

خاطرات عمر رفته در نظرگاهم نشسته
در سپهر لاجوردی، آتش آهم نشسته
ای خدای بی‌نصیبان طاقتم ده، طاقتم ده
قبله‌گاه ما غریبان، طاقتم ده، طاقتم ده

ساغرم شکست ای ساقی
رفته ام ز دست ای ساقی

در میان طوفان،
بر موج غم نشسته، منم
در زورق شکسته، منم
ای ناخدای عالم
تا نام من رقم زده شد
یکباره مُهر غم زده شد
بر سرنوشت آدم

ساغرم شکست ای ساقی
رفته ام ز دست ای ساقی

تو تشنه‌کامم کُشتی
در سراب ناکامی‌ها
ای بلای نافرجامی‌ها
نبُرده لب بر جامی
می‌کِشم به دوش از حسرت
بارِ مستی و بدنامی‌ها

بر موج غم نشسته، منم
در زورق شکسته، منم
ای ناخدای عالم
تا نام من رقم زده شد
یکباره مُهر غم زده شد
بر سرنوشت آدم

ساغرم شکست ای ساقی
رفته ام ز دست ای ساقی

حکایت از چه کُنم
شکایت از چه کُنم
که خود به دست خود آتش
بر دلِ خون‌شده‌ی نگران زده‌ام

بر موج غم نشسته، منم
در زورق شکسته، منم
ای ناخدای عالم
تا نام من رقم زده شد
یکباره مُهر غم زده شد
بر سرنوشت آدم.

* * *
«معینی کرمانشاهی»، شاعر ترانه‌های ماندگار

* * *
یادنامهٔ «همایون خرم» در سایت «راوی حکایت باقی»

* * *

هایده: نمی‌دانم، نمی‌خواهم بدانم (گلهای رنگارنگ ۴۹۵)

هایده نمی دانم نمی خواهم بدانم

نمی‌دانم، نمی‌خواهم بدانم
گلهای رنگارنگ ۴۹۵
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: هایده

نمی‌دانم، نمی‌خواهم بدانم كه ساز كهنه‌ی عشقم شكسته
نمی‌خواهم بدانم در نگاهم غروب غربتِ صحرا نشسته
خانه‌ی عشق من اكنون بی‌تو رنگِ غم گرفته
محفلِ پُر شور من از دوریت ماتم گرفته

من تو را هر نیمه‌شب محزون و خاموش
با دو چشمِ مات و غمگین جستجو كردم

همچو یک دیوانه‌ی غمگین به یادت
كوچه‌های آشنا را زیر و رو كردم

تا به چشم خویش دیدم هرچه بود از هم گسسته
سایه‌ی سردِ جدایی در میانِ ما نشسته


دل مگو با من كه او دیوانه‌ای دیوانه‌ای بود
در میانِ سینه‌ام بیگانه‌ای، بیگانه‌ای بود

بر تو نفرین ای دل من، ای دلِ بی‌حاصل من
من ز دست تو چنین افسانه گشتم
از همه خلق جهان بیگانه گشتم

خسته‌ام دیوانه‌ دل! زین بی‌قراری
من ندارم طاقتِ دیوانه‌داری

* * *

الهه: از خون جوانان

الهه از خون جوانان وطن لاله دمیده

از خون جوانان (گلهای رنگارنگ ۲۴۶)
شعر و آهنگ: عارف قزوینی
تنظیم آهنگ: روح‌الله خالقی
خواننده: الهه

هنگامِ می و فصلِ گل و گشتِ چمن شد
دربار بهاری تهی از زاغ و زغن شد
از ابرِ کرم، خطّهٔ ری رشکِ خُتَن شد
دلتنگ چو من مرغِ قفس بهرِ وطن شد
چه کج‌رفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سرِ کین داری ای چرخ
نه دین داری، نه آیین داری ای چرخ

از خونِ جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سروِ قدشان، سرو خمیده
در سایهٔ گل بلبل از این غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
چه کج‌رفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری، نه آیین داری ای چرخ

* * *

الهه: شاخه گل ۲۵۴ (لاله رو)

الهه شاخه گل ۲۵۴ لاله رو

شاخه گل ۲۵۴
شعر: رهی معیری
تنظیم آهنگ: جواد معروفی
خواننده: الهه

لاله رویی،‌ فتنه‌جویی، نوگلی، نوشین لبی ، سلسه‌مویی
دلفریبی، شیوه‌ی چشم سیاهت، دل من مست نگاهت
صبح شادی رخ ماهت، دل من مست نگاهت
یارم از عشق تو بود اشكی و آهی
دارم از دست غمت روز سیاهی
لب فرو بستی و خوانم سخن از چشم سیاهت
صبح شادی رخ ماهت، دل من مست نگاهت
می‌گریزی، می‌گریزی
گرچه ندارم نه خطایی، نه گناهی
كعبه‌ی حُسنی و صد قافله دل سوی تو آید
گلبن نازی و از لاله و گل بوی تو آید

* * *

عارف ـ پوران: همسایگی (دو صدایی)

عارف پوران همسایگی

همسایگی
شعر: حسین شاه‌زندی
آهنگ: انوشیروان روحانی
خواننده: عارف و پوران شاپوری

هم‌خوان:
همسایگی منزلها دارد اثری در دلها
ما در یک کوچه با هم چون گاهی همراهیم
از آنچه باشد پنهان در هر دل آگاهیم
عارف:
من از بر تو بگذشتم، سرمست نگاهت گشتم
پوران:
من خواندم از چشمانت آن راز پنهانت
عارف:
پس بنگر سویم گاهی، کز دردم آگاهی
پوران:
غافل نشو از بدبینان، راز دلِ خود کُن پنهان
عارف:
بشنیدم از تو نویدی، شد کوچه راه امیدی
از گفته‌ی تو با دل من گردید آسان مشکل من
پوران:
پا مهر تو این کوچه دگر چون گلزار آید به نظر
بگذار این قصه و بگذر، دل را باشد ره دیگر
عارف:
کردم نظری روی تو را، از آن دیدم راز وفا
پوران:
شور دیگری در دل من از دیدارت شد بر پا

هم‌خوان:
همسایگی منزلها دارد اثری در دلها
ما در یک کوچه با هم چون گاهی همراهیم
از آنچه باشد پنهان در هر دل آگاهیم

* * *

فریدون فروغی: ماهی خسته‌ من

فریدون فروغی ماهی خسته من

ماهی خسته من
شعر: میرزالو
آهنگ: ویلیم خنو
تنظیم: واروژان
خواننده: فریدون فروغی

چشای آبی تو مثِ یه دریا می‌مونهدلِ خسته‌ی منم مثِ یه ماهی می‌مونه
ماهی خسته‌ی من می‌خواد تو دریا بمونه
ماهی دوست داره خونه‌ش همیشه تو دریا باشهبوسه بر موج بزنه کنارِ ماهی‌ها باشه
ماهی خسته‌ی من بذار تو دریا بمونه
ماهی اگه تنها باشه خسته و دلگیر میشهماهی تو دریا نباشه اسیر ماهیگیر میشهنکُنه یکی بیاد چشماتو از من بگیرهماهیِ دل بمیره دریاتو ماتم بگیره
ماهی خسته‌ی من نذار که تنها بمونه
ماهی خسته‌ی من بذار تو دریا بمونه
* * *
* * *

حمیرا: چند با یادت فریبم این دل دیوانه را

حمیرا چند با یادت فریبم این دل دیوانه را

چند با یادت فریبم این دل دیوانه را
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی
آواز: حمیرا

چند با یادت فریبم این دل دیوانه را
گرم چون سازم به آهی سرد این کاشانه را
گریه‌ی مکری که دائم شمع را بر دامن است
می‌فریبد عاقبت این ساده‌ دل پروانه را
خواهش یاری چو کردم، آشنا بیگانه شد
دست بر دامن زنم من بعد از این بیگانه را

♫  LP Cover  ♫

* * *
مثلث هُنری: پرویز یاحقی، بیژن ترقی و حمیرا

* * *

هایده: بگو چکنم (گلهای رنگارنگ ۵۴۰)

هایده بگو چکنم

بگو چکنم
(گلهای رنگارنگ ۵۴۰)
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: هایده

گر نمی‌دانی بدان غم در دلِ تنگم خانه کرده
کس نکرده با دلم کاری که غمِ جانانه کرده

خود تو دانی و دلِ من کز تو غم شد حاصلِ من
گرچه در هر محفلی ای فتنه مرا دیوانه خواندی
گر نمی‌دانی بدان عشقِ تو مرا دیوانه کرده

عشق تو را در سینه‌ام با خونِ دل پرورده‌ام
از بی‌وفایی‌های تو در کوی جنون ره بُرده‌ام
اکنون که بی‌جُرم و گنه سوزانده ما را
ای دل مکُن بهر خدا با او مُدارا

کنون که امیدی به سینه ندارم
بگو چه کنم؟ بگو چه کنم؟
اگر دل خود را به او نسپارم
بگو چکنم؟ بگو چکنم؟
بگو چکنم؟

♫  LP Cover  ♫

* * *

ایرج مهدیان: آسمون کبود

ایرج مهدیان آسمون کبود

آسمون کبود
شعر: کریم فکور / خواننده: ایرج مهدیان
بر آهنگ ترانه: Zeki Müren – Bir Yangının Külünü

بازم تنگِ غروبه ای خدا دلم تنگهبه هر جا که برم من آسمون همین رنگهای آسمون کبود! مگه من چه بد کردم؟که دلم ز دام بلا نشود رها یک دم

دانی دلم چه خواهد؟ شهد از لبش چشیدناز او به یک اشاره، از من به سر دویدنای آن که در ره تو از جان و سر گذشتماز کوچه‌ی تو دیشب با چشم تَر گذشتم
ای آسمون کبود! مگه من چه بد کردم؟که دلم ز دام بلا نشود رها یک دم
error: Content is protected !!