در مجموعۀ ترانههای خوانده و اجرا شده ـ از آغاز تا امروز ـ ترانههای ماندگاری نیز هست که به نوعی با بخشی از تاریخ سیاسی ـ اجتماعی دوران ما، یا با دورهای از جوانی و خاطرات ما پیوند دارد و هنوزا هنوز همپای یاد و خاطرههای ماست.
برچسب: فرهاد مهراد
ترانهی گنجشکک اشیمشی (مجموعه بازخوانیها)
از قرار رواج بازار «بازخوانی ترانههای معروف و محبوب مردم» [+] فقط در دوبارهخوانی ترانههای قدیمی و خوانندههای نسل قبل نیست؛ در سالهای اخیر ترانههایی از ساختههای مشترک شهیار قنبری و اسفندیار منفردزاده نیز در جای خود رونق این بازار از صدا شدهاند. گرچه این متاع همیشه بر بساطی شایسته و درخور چیده و ارائه نمیشود.
شهیار قنبری (صدای شاعر) هفتهی خاکستری: فرهاد
در تقویم ایرانی، هفت روز هفته، با روز شنبه شروع میشود. در کارنامۀ ترانهسرودههای «شهیار قنبری» اما با «جمعه»، در سال ۱۳۵۰. ترانۀ «هفتۀ خاکستری» سه سال بعد از «جمعه» سروده شده است.
ترانه «کودکانه» (مجموعه بازخوانیها)
از قرار رواج بازار «بازخوانی ترانههای معروف و محبوب مردم» فقط در دوبارهخوانی ترانههای قدیمی و خوانندههای نسل قبل نیست؛ در سالهای اخیر ترانههایی از ساختههای مشترک شهیار قنبری و اسفندیار منفردزاده نیز در جای خود رونق این بازار از صدا شدهاند. گرچه این متاع همیشه بر بساطی شایسته و درخور چیده و ارائه نمیشود.
«کودکانه»، یادماندههای جوانسالی به دوران پیرانهسری
به سنت روزهای آخر سال داشتم دفتر و پوشههای قدیمی را «خانهتکانی» میکردم! که برخوردم به این بریده روزنامه. رنگ رخسارش خبر از گذشت زمان میداد. یادم نیست کدام روزنامه بود و دقیقا مربوط به چه روز و سال است. شاید یکی از سالهای نیمۀ پنجاه در ایران و احتمالا روزنامۀ کیهان آن دوران. دو خبر در این بریده از آن روزنامه آمده است. یکی:
ادامه خواندن «کودکانه»، یادماندههای جوانسالی به دوران پیرانهسری
اسفندیار منفردزاده: موسیقی فیلم «رضا موتوری»
در بارهٔ «اسفندیار منفردزاده» در این سایت:
یادمان هفتاد سالگی «اسفندیار منفردزاده»
* * *
فرهاد: اسیر شب
اسیر شب
شعر: عباس صفاری
آهنگ: محمد اوشال
خواننده: فرهاد مهراد
جغد بارون خوردهای تو کوچه فریاد میزنه
زیر دیوار بلندی، یه نفر جون میکَنه
کی میدونه تو دلِ تاریک شب چی میگذره
پای بردههای شب اسیر زنجیر غمه
دلم از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده
من اسیر سایههای شب شدم
شب اسیر تور سرد آسمون
پا به پای سایهها باید برم
همهشب به شهر تاریکِ جنون
دلم از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده
چراغ ستارهی من رو به خاموشی میره
بین مرگ و زندگی اسیر شدم باز دوباره
تاریکی با پنجههای سردش از راه میرسه
توی خاکِ سردِ قلبم بذرِ کینه میکاره
دلم از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده
مرغ شومی پشت دیوار دلم
خودشو اینور و اونور میزنه
تو رگهای خستهی سردِ تنم
ترسِ مُردن داره پَرپَر میزنه
دلم از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده
* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید
* * *
یادنامهی «فرهاد مهراد» در این سایت
* * *
فرهاد: مرد تنها (اولین ترانه)
مرد تنها
شعر: شهیار قنبری
آهنگ: اسفندیار منفرد زاده
خواننده: فرهاد مهراد
ترانه فیلم: رضا موتوری [+]
با صدای بیصدا،
مث یه کوه بلند،
مث یه خواب کوتاه،
یه مرد بود، یه مرد.
با دستهای فقیر،
با چشمهای محروم،
با پاهای خسته،
یه مرد بود، یه مرد.
شب، با تابوت سیاه،
نشست توی چشمهاش؛
خاموش شد ستاره،
افتاد روی خاک.
سایهش هم نمیموند
هرگز پشت سرش؛
غمگین بود و خسته،
تنهای تنها.
با لبهای تشنه
به عکس یه چشمه
نرسید تا ببینه
قطره
قطره
قطرهی آب
قطرهی آب.
در شب بیتپش
اینطرف، اونطرف
میافتاد تا بشنفه
صدا
صدا
صدای پا
صدای پا.
* * *
فرهاد: جمعه (ترانه فیلم)
جمعه
شعر: شهیار قنبری
آهنگ: اسفندیار منفردزاده
خواننده: فرهاد مهراد
ترانه فیلم: خداحافظ رفیق
فرهاد: هفته خاکستری
هفته خاکستری
شعر: شهیار قنبری
آهنگ: واروژان
خواننده: فرهاد مهراد