امروز (۲۹ فروردین ماه) فیلم «تنگنا» ساختهی «امیر نادری» پنجاه ساله میشود. این فیلم در ۲۹ فروردینماه سال ۱۳۵۲ در سینماهای تهران اکران شد.
برچسب: موسیقی متن فیلم
از صدای ضرب زورخانۀ «علی تکتک» تا موسیقی فیلم «قیصر»
موسیقی فیلم «قیصر»، در سال ۱۳۴۹ همراه با اکران آن بر پردۀ سینما، شنیده شد و مورد استقبال علاقمندان آن قرار گرفت. بسیاری صفحههای ۴۵ دور این موسیقی و بعدها کاست آن را خریدند و شنیدند. ساخت و اجرا و انجام این یادگار از آن سالهای دور اما خود حکایتی خواندنیست که «اسفندیار منفردزاده» در گفتوگویی با «ناصر زراعتی» آن را روایت کرده است.
ادامه خواندن از صدای ضرب زورخانۀ «علی تکتک» تا موسیقی فیلم «قیصر»
یادمان اسفندیار منفردزاده (رضا موتوری)
یادمان اسفندیار منفردزاده (طوقی)
علی حاتمی، دومین فیلم خود، «طوقی» را میسازد. بازیگران اصلی آن، نقشآفرینان فیلم «قیصر» هستند. موسیقیاش را هم «اسفندیار منفردزاده» ساخته. او از ضرب و زنگ «قیصر» ـ در گذرش از زیر بازارچه ـ میگذرد و دلریختگی «آسید مرتضی» و پرسههایش در زیر هلالیهای بازار کاشان را به ضربههای مضراب سنتور مینوازد.
یادمان اسفندیار منفردزاده (داش آکل)
موسیقی فیلم «داشآکل» از «اسفندیار منفردزاده» بنا به فضای داستان فیلم از حال و هوایی حماسی برخوردار است. از طریق همین موسیقی است که بیننده به درون «داشآکل» و عمق غم او نقب میزند و راه مییابد.
یادمان اسفندیار منفردزاده (خداحافظ رفیق)
یادمان اسفندیار منفردزاده (تپلی)
یادمان اسفندیار منفردزاده (بلوچ)
موسیقی این فیلم با در نظر داشت موسیقی نواحی بلوچستان ساخته و پرداخته شده است با به کار گرفتن سازهای خاصی چون سیتار، و بهرهگیری از ملودیهای موسیقی محلی آن منطقه. در اجرای آن، «فرید زلاند»، طبله و «استاد هاشم چاچه محمود» افغانی سیتار آن را مینوازد.
یادمان اسفندیار منفردزاده (خاک)
کارگردان و فیلمنامهنویس: مسعود کیمیایی، دستیارکارگردان: محمدرضا کوفرد، مسعود سلطانی، بر اساس داستانی از: محمود دولتآبادی، مدیر فیلمبرداری: نعمت حقیقی، دستیار فیلمبردار: جمشید فرجی، امور فنی: استودیو میثاقیه، صدا: روبیک منصوری، دستیار: رضا قویدل، تدوینگر: عباس گنجوی، موسیقی متن: اسفندیار منفردزاده، چاپ و لابراتوار: بهرام مؤمنی، عکاس: کیومرث درمبخش، خط: هاردی، مدیر تدارکات و گریم: صنعان کیانی، طراح پوستر: مرتضی ممیز، تهیهکننده: مهدی میثاقیه، بازیگران: بهروز وثوقی، فرزانه تأییدی، فرامرز قریبیان، جعفر والی، جلال پیشوائیان، پروین سلیمانی، نظامالدین شفایی، سعید پیردوست، نعمتالله گرجی، گیتی فروهر، ساغر، مدتزمان: ۱۱۰ دقیقه، محصول: استودیو میثاقیه، سال نمایش: ۲۱ شهریور ۱۳۵۲ در سینماهای: کاپری، نیاگارا، اروپا، میامی، الوند، کیهان، مارلیک، شهرام، اورانوس، سیلوانا، سیلورسیتی.
پس از مرگ ارباب روستا، زن فرنگی او (ساغر) به کمک مباشر شرورش غلام (جلال پیشوائیان) از پسران بابا سبحان: صالح (بهروز وثوقی) و مسیب (فرامرز قریبیان)، که روی زمین مزروعی او کار میکنند، میخواهد زمینش را به او بازپس بدهند. صالح و مسیب امتناع میکنند؛ اما میپذیرند که اجارۀ زمین را در موعد مقرر بپردازند. کینۀ مباشر از مسیب بهدلیل علاقۀ ناکام او به شوکت (فرزانه تأییدی) همسر مسیب، است . نزاع او و نوچههایش بر سر زمین منجر به مرگ مسیب و زخمی شدن صالح میشود. صالح که بر اثر نزاع با غلام و اصابت ضربۀ بیل بر سرش تعادل روانی خود را از دست داده است غلام را در میدان آبادی بهقتل میرساند و خود نیز بهدست ژاندارمها دستگیر و روانۀ زندان مرکز میشود. [عباس بهارلو، فیلمشناخت ایران، جلد اول، نشر قطره]
صحنهای است که باید بهروز [وثوقی] را در خاک چال کنند، به طوری که سرش از خاک بیرون باشد.
چالهای میکَنَند، بهروز میرود توی چاله، دورِ گردنش تختهای میگذارند و خاک میریزند روش. اما نمیشود، چون وقتی نفس میکشد، تخته و خاکهای رویش بالا و پایین میرود.
ناچار، تصمیم میگیرند که تخته را بردارند و دورِ بدنش خاک بریزند تا صحنه طبیعی از کار درآید. در این صحنه، قرار است باران هم ببارد.
فیلمبرداری شروع میشود و بارانِ مصنوعی را میبارانند. آب در خاک مینشیند و تمامِ دور و بَرِ تنِ بهروز را گِل فرا میگیرد. هفت هشت ساعتی فیلمبرداری این صحنه ادامه مییابد و بهروز ناچار تو خاک میماند.
کار که تمام میشود و از تو چاله میکشندش بیرون، حس میکند پاهایش فلج شده، نه میتواند آن را تکان بدهد. نه میتواند بایستد و نه بنشیند. . .
میبرندش بیمارستان نیروی هوایی دزفول. تا صبح، پزشکی بالا سرش است. بهش آمپول میزنند و پاهاش را مرتب ماساژ میدهند تا کمکم بیحسی برطرف میشود و میتواند پاهاش را حرکت بدهد.
ـ صحنهی خیلی سختی بود. . . هیچوقت یادم نمیرود. . .
● برگرفته از کتاب: زندگینامۀ بهروز وثوقی، ناصر زراعتی، نشر آران پرس، آمریکا. صفحه ۲۴۲
* * *
در بارهٔ «اسفندیار منفردزاده» در این سایت:
یادمان هفتاد سالگی «اسفندیار منفردزاده»
* * *