بیژن مفید: نه دیگه این واسه ما دل نمیشه

بیژن مفید نه دیگه این واسه ما دل نمیشه

نه دیگه این واسه ما دل نمیشه
شعر و آهنگ: بیژن مفید
خواننده:‌ بیژن مفید

نه دیگه، این واسه ما دل نمی‌شه!
هر چی من بهش نصیحت می‌کُنم
که: «بابا ! آدمِ عاقل آخه عاشق نمی‌شه!»
می‌گه: یا اسم آدم دل نمی‌شه
یا اگر شد دیگه عاقل نمی‌شه!»
بِش می‌گم: «جونِ دلم، این همه دل توی دنیاس چرا
یه کدوم مثلِ دلِ خرابِ صاب‌مُرده‌ی من
پاپِیِ زنهای خوشگل نمی‌شه؟
چرا از این‌همه دل، یه کدوم مثل تو دیوونه‌ی زنجیری نیست؟
یه کدوم صبح تا غروب تو کوچه وِل نمی‌شه؟»
می‌گه: «یک دل مگه از فولاده
که تو این دوره و زمونه چشش‌و هم بذاره
هیچ چیزی نبینه ـ یا اگر چیزی دید ـ خم به ابروش نیاره؟»
می‌گم: :آخه باباجون!
اون دلِ فولادی دستِ‌کم دنبال کِیفِ خودشه
دیگه از اشکِ چِشِش زیر پاش گِل نمی‌شه.»
می‌گه: «هر سکه می‌شه قلب باشه
اما هر چی قلب شد، دل نمی‌شه.»
نه دیگه، نه دیگه، نه دیگه این واسه ما دل نمی‌شه

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *
فهرست مجموعه آثار «بیژن مفید» در این سایت

* * *

گوگوش: باغ انگور (اولری مارالاندا)

گوگوش باغ انگور

باغ انگور (اولری مارالاندا) *
کلام: کریم فکور | خواننده: گوگوش
بر آهنگ: Sexavet Memmedov – Qubanın ağ almasi

رقص و شادی و مستی خوش بُوَد با تو در جشن انگور
تاب آن را ندارم که شوی یکدم از چشم من دور
ای که دل بُردی از من با فسونت وقتِ خوشه‌ چیدن
خوش بُوَد در چنین شب از تو ای جان نغمه‌ها شنیدن

من شدم سال پیشین آشنا با تو در باغ انگور
دیده‌ام نقش رویا (کِی؟ کجا؟)، با تو در باغ انگور
یارب از درگَه تو روز وشب من دارم این تمنا
که کُند جاودانی عهد ما را، عشق پاک ما را

هرگز از خاطر من نرود موسم خوشه‌چینی
شادی و شوق یاران، وان‌همه صحبت و همنشینی
من که درمزرع دل پروراندم خوشه‌ی محبت
هدیه در راه یاران، کُنم اکنون توشه‌ی محبت

* «مارآلان» نام یکی از محله‌های تاریخی تبریز است و در قسمت جنوب شرقی شهر واقع شده است.

* * *
نمونهٔ فارسی‌شدهٔ ترانه‌های مشهور

* * *

مریم روحپرور: تنگ دلت

مریم روحپرور تنگه دلت

تنگه دلت
کلام: ابوالقاسم اعلامی
آهنگ: ایرج طاهری
خواننده: مریم روحپرور

اگه صد بار دل عاشق منو خون بکنی
رو دلم غم بذاری دردمو افزون بکنی
ناز کُنی عشوه کُنی زخم زبونم بزنی
قهر کُنی، آشتی کُنی، آتیش به جونم بزنی

نمی‌گم سنگه دلت
میدونم تنگه دلت

اگه بفروشی منو به این و اون
بیاری اسم جدایی به زبون
بپاشی نمک رو زخم دل من
بزنی به سینه سنگِ دیگرون

نمی‌گم سنگه دلت
میدونم تنگه دلت

اگه هر روز منو از خودت برونی
تو گوشم قصه‌ی بی‌مهری بخونی
رو بگردونی نگاهم نکنی
اعتنا به اشک و آهم نکنی

نمی‌گم سنگه دلت
میدونم تنگه دلت

(به زندونِ محبت من اسیرم
تو را می‌خوام، برای تو می‌میرم)

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

پروا: طوطی

پروا طوطی

طوطی
شعر و آهنگ: صمد نوریان
خواننده: پروا
طوطی‌جون می‌خوام برات قصه بگم
قصه از این دل پُر غصه بگم
منم مثل تو به دامی اسیرم
تو باغ آرزو دارم می‌میرم
طوطی‌جون نمیری الهی

دوباره پر بگیری الهی

طوطی‌جون من تو رو آزاد می‌کُنم
دل غمگین تو رو شاد می‌کُنم
پر بزن برو میونِ جنگلا
اونجا که نرسه دست آدما
طوطی‌جون نمیری الهی
دوباره پر بگیری الهیخیلی وقته آدما مهر و محبت ندارن
تا می‌آیی عادت کُنی زود تو رو تنها می‌ذارن
من که عمری اسیرم تو چرا اسیر بشی
پشت میله‌ی قفس تو پیر بشی
طوطی‌جون نمیری الهی
دوباره پر بگیری الهی

* * *

روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

داود مقامی:‌ آواره میخانه

داود مقامی آواره میخانه

آواره میخانه
شعر و آهنگ: سعید مهناویان
خواننده: داود مقامی

امشب که زغم دیوانه شدم
آواره‌ی هر میخانه شدمبا خانه‌ی دل بیگانه شدم
آلوده‌ی هر پیمانه شدمدیوانه شدم، دیوانه‌ی تو
تو شمعی و من پروانه‌ی تورفتی ز بَرم، چشمانِ تَرم
مانده به درِ کاشانه‌ی توبازآ! ای بی‌وفا که چشم من به راههبی‌ تو این روز من چو شام غم سیاههبازآ! رفته ز من خنده و شور و مستیهر شب از فرط غم کار من اشک و آههبیا ای مَه که تو را طلبیدم ز خداکه تو هرگز نروی از دل بی‌نشونممرو از کنار من که تویی بهار منکه الهی بریزه درد و بلات به جونم
کمتر ای مونس جان بر من دیوانه بخند
که در این دشتِ جنون عاقل و دیوانه یکی‌ست

* * *ترانه‌شناسی داود مقامی در سایت راوی حکایت باقی

* * *

حسن شجاعی: نامه‌رسان

حسن شجاعی نامه رسان

نامه‌رسان
شعر: بسیج خلخالی
آهنگ: حسین صمدی
خواننده:‌ حسن شجاعی

نامه‌رسان، نامه‌ی من دیرشد
کودکِ ولگردِ فلک پیر شد
خون به رگِ زالِ زمان شیر شد
برده‌ی بیچاره ز جان سیرشد

نامه‌ی ما را نکُند باد بُرد
یا که فرستنده‌اش از یاد بُرد
یا دگری بَر دگری داد بُرد
صید شد اندر ره و صیاد بُرد

نامه‌رسان، نامه‌ی من دیرشد
کودکِ ولگردِ فلک پیر شد

دیده به در دوخته‌ام قرن‌ها
ز آتشِ غم سوخته‌ام قرن‌ها
چهره برافروخته‌ام قرن‌ها
سوخته‌ام سوخته‌ام قرن‌ها

نامه‌رسان، نامه‌ی من دیرشد
کودکِ ولگردِ فلک پیر شد

نامه‌ی یوسف به زلیخا رسید
دستخطِ قیس به لیلا رسید
قاصد وامق برِ عذرا رسید
نامه‌رسان جان به لب ما رسید

نامه‌رسان، نامه‌ی من دیرشد
کودکِ ولگردِ فلک پیر شد

لک‌لکِ آواره‌ی بی‌خانمان
روی چنار آمد و زد آشیان
جوجه برآورد زمان در زمان
هر نوه‌اش شد سرِ یک دودمان

نامه‌رسان، نامه‌ی من دیرشد
کودکِ ولگردِ فلک پیر شد

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *
کار و کسب و مشاغل در ترانه‌های ایرانی

* * *

مرضیه: یه دل اینجا، یه دل اونجا

مرضیه یک دل اینجا یه دل اونجا

یه دل اینجا، یه دل اونجا
شعر: جهانبخش پازوکی
آهنگ: جهانبخش پازوکی
خواننده: مرضیه

یه روزی رفتم که رفتم رو واست خونده بودم
اون زمون هم به خدا تو کار دل مونده بودم
یه دل اینجا، یه دل اونجا
اشک حسرت توی چشمام

من عزیزم راه دوره
دل من سنگِ صبوره
زندگی اینجوری خواسته
سرنوشت‌ها جور واجوره

دلم آروم نداره، دلم آروم نداره
تا میگم غصه نخور
دست به زاری میذاره

من عزیزم راه دوره
دل من سنگِ صبوره
زندگی اینجوری خواسته
سرنوشت‌ها جور واجوره

گر چه از جمله عزیزان خودم جدا می‌شم
باز میرم به سوی او، اگر نرم فنا می‌شم

دل تا بی‌تاب نشده
اشکها سیلاب نشده
خداحافظ خداحافظ

وقتی دل بد میاره
گریه حاصل نداره
خداحافظ خداحافظ

یه روزی رفتم که رفتم رو واست خونده بودم
اون زمون هم به خدا تو کار دل مونده بودم
یه دل اینجا، یه دل اونجا
یه دل اینجا، یه دل اونجا

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

حمیرا: بهار عشق من (گلهای رنگارنگ ۵۱۸)

حمیرا بهار عشق من

بهار عشق من
گلهای رنگارنگ ۵۱۸
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: حمیرا

ای بهار عشق من! بی‌روی تو رنگ خزان دارد بهارم
وای از این بی‌حاصلی، فریاد از این عشقی که من در سینه دارم

اسیر غمت را نمانده دگر
نه شوقِ تماشا، نه ذوقِ سفر
نهالِ امیدم نداده ثمر
غم تو چنانم گرفته به بَر
که از دو جهانم نمانده خبر

اگر تو ندانی، خدای تو داند
که از غمت آمد چه بر سر من
اگر تو نبودی برابر چشمم
خیالِ تو بوده برابر من
نسیم بهشتی، شمیم بهاری
که جان من آری به پیکر من
بیا که بریزی ز ساغر چشمت
شرابِ محبت به ساغر من

مستِ عشق توام
بی‌تو چنگِ دلم نغمه‌ای نسراید
از شکسته‌دلان، ساز خسته‌دلان نغمه کی به در آید

* * *
مثلث هُنری: پرویز یاحقی، بیژن ترقی و حمیرا

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببنید

* * *

منوچهر سخایی: افسانه شب

منوچهر سخایی افسانه شب

افسانه شب
شعر: کریم فکور
آهنگ: سورن
خواننده: منوچهر سخایی

شد زمانه مست از ساغر شب فکنده نوری دختر شب
به خلوت تنهایی من
چرا نمی‌آیی به بَرم، ز موی تو آشفته‌ترم
فرشته‌ی رویایی من
من تنها، دل تنها، سرگرم رویاها
دورم از بزم طرب
در خلوت بنشینم، تا شمع بالینم
گوید افسانه‌ی شب

تا نوازی امشب قلبِ حزین
بیا و بر چشمم بنشین
بیا فدات جان و تنم
من اسیر مهر روی توام
شکسته‌ام، چون موی توام
ز دست تنهایی چکنم؟
باز امشب بیدارم تا یارم، تا یارم
باز آید خنده به لب
چون ساز افسونگر، با صوت جانپرور
خواند افسانه‌ی شب

* * *

پوران: بیگانه

پوران بیگانه

بیگانه
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: عباس شاپوری
خواننده: پوران شاپوری

چه کنم یارم چو به یاد آرم تو و مستی‌های گذشته
نه تو ماندی و نه نشان ماند از ره ناپیدای گذشته
آن‌همه مستی از سر، رفت و جدایی دیگر
نغمه‌هایم کرده خاموش
قصهٔ عشق ما را
جلوهٔ آن رویا را
کرده‌ای یارا فراموش

آن روزگاران پشت سر بنهادی و تنها رفتی
خود نکردی یاد از آن غم‌ها و شادی‌ها، رفتی
در دل افسرده‌ام سوز غمت بر جا مانده
چون بدیدی مانده غم در سینه‌ام برجا، رفتی
روزگاری بود و ما را، آشنا بودی تو یارا
این زمان بیگانه‌ای
گرچه رفتی از دیارم
روی دل سوی تو دارم
شمع این کاشانه‌ای

* * *
حکایت ترانه «بیگانه» به روایت «تورج نگهبان»

* * *

error: Content is protected !!