پروین:‌ غوغای ستارگان (امشب در سر شوری دارم)

پروین غوغای ستارگان

غوغای ستارگان
(امشب در سر شوری دارم)
شعر: کریم فکور
آّهنگ: همایون خُرم
خواننده: پروین

امشب در سر شوری دارم
امشب در دل نوری دارم
باز امشب در اوج آسمانم
رازی باشد با ستارگانم

امشب یکسر شوق و شورم
از این عالم گویی دورم

از شادی پَر گیرم که رِسَم به فَلک
سرودِ هستی خوانم در برِ حور و مَلّک
در آسمانها غوغا فکنم
سبو بریزم، ساغر شکنم

امشب در سر شوری دارم
امشب در دل نوری دارم

با ماه و پروین سخنی گویم
وز رویِ مَه خود اثری جویم
جان یابم زین شبها

ماه و زُهره را به طرب آرم
از خود بی‌خبرم، ز شَعَف دارم
نغمه‌‌ای بر لبها

امشب یکسر شوق و شورم
از این عالم گویی دورم

* * *
تاریخچهٔ ترانهٔ «غوغای ستارگان» در این سایت

* * *

ناصر صبوری: آسمان آسمان

ناصر صبوری آسمان آسمان

آسمان آسمان
شعر: شهرام [علیرضا طبایی]
آهنگ: علیرضا خواجه‌نوری
تنظیم آهنگ: واروژان
خواننده:‌ ناصر صبوری

آسمان آسمان! خسته شد دل من
از تو جز غم دل شد چه حاصل من؟
آسمان بر دلم سنگ غم زده‌ای
سرنوشت مرا رنگ غم زده‌ای
در شبانِ سیاه من کو چراغ ستاره‌ای
کو نگاهی که در دلم برفروزد شراره‌ای
من غروب خزانم، غم نشسته به جانم
قصه‌ی نامرادی‌ام، خالی از شور و شادی‌ام

* * *

مهستی: آسمون با من و تو قهره دیگه!

مهستی آسمون با من و تو قهره دیگه

آسمون با من و تو قهره دیگه!
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: صدرالدین مهوان
خواننده: مهستی

شبامون آخ که چه تاریک و چه سرده
دلامون جای غمه لونه‌ی درده
تو رو بی‌من، منو دور از تو گذاشته
چی بگم با من و تو دنیا چه کرده

آسمون با من و تو قهر دیگه
هر کدوم از ما تو یک شهر دیگه

تو دلم این همه غم جا نمی‌گیره
چی به جز غم داره اون دل که اسیره
گفتی از یاد میره این غمها یه روزی
تو دلم ریشه دَوُنده، دیگه دیره

آسمون با من و تو قهر دیگه
هر کدوم از ما تو یک شهر دیگه

تو میگی نامه نوشتی نرسیده
از تو یک خط یا نشون هیچکی ندیده
منم امشب واسه تو نامه نوشتم
اما اشکهام همه رو نامه چکیده

آسمون با من و تو قهر دیگه
هر کدوم از ما تو یک شهر دیگه

* * *
در رهگذر عمر با «تورج نگهبان»

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

دلکش: رویای شیرین

دلکش رویای شیرین

رویای شیرین
شعر: ایرج تیمور تاش
آهنگ: جواد لشگری
خواننده: دلکش

بی‌خبر آمد ناگه از در گُلِ من
پرتو شادی پیدا شد در دلِ من
رنج خواری جانا تا کی
نالان بودم ای مَه چون نی
با نگاه تو، جان فدا کُنم
گر جفا کُنی، من وفا کُنم

بی‌خبر آمد ناگه از در گُلِ من
پرتو شادی پیدا شد در دلِ من
رنج خواری جانا تا کی
نالان بودم ای مَه چون نی
ای پری‌رو از فراق تو تا به کی شب را سحر کُنم
نیمه‌شبها ناله سر کُنم، عالمی را با خبر کُنم
تا به کی همچو نِی نالم از هجران رویت، آه
آه از آن شبها، محزون و تنها
بودم دور از رخ تو

* * *

داود مقامی: دلم تو رو میخواد

داود مقامی دلم تو رو میخواد

دلم ترا میخواد (مست راه گم‌کرده)
شعر و آهنگ: سعید مهناویان
خواننده: داود مقامی

ای غنچه‌ی خندان، ای لعبت فتان
امشب چه کند این دل نالان
بی روی تو با حسرت و حرمان
تا کی ز فراق رخ ماهت
باشد همه شب دیده به راهت

بنگر به نگاهی، بر خسته‌ی راهی
راهی که تو افسونگر زیبا
آنجا بکشانی دل ما را
تا کی ز فراق رخ ماهت
باشد همه شب دیده به راهت

بازآ که دل من ز غم هجر تو خونه
دیوانه‌ی بی‌نام و نشونه
مستم من و گم کردم اکنون ره خونه
پس کی منو منزل می‌رسونه

دل من می‌کُنه همیشه فریاد
می‌گیره بونه هر دم تو رو میخواد
چو لبهام با شکر آلوده میشه
ز شیرینی لبهات می‌کُنه یاد

[رفتی و غمت در دلِ من مسکن کرد
برو، برو که غمت از تو وفادارتر است]

* * *ترانه‌شناسی داود مقامی در سایت راوی حکایت باقی

* * *

عماد رام: سپید و سیاه

عماد رام سپید و سیاه

سپید و سیاه
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: عماد رام
خواننده: عماد رام

دنیا مثل زندونه، غصه‌هاش فراوونه
برا هرکه عریونه تا ابد زمستونه
با سپید سیاه دو رنگه
با سیاه سپید به جنگه
دل هرکه مهربون شد
سر راش همیشه سنگه
یه دلی می‌خوام چو آهن
بدونه هزار و یه فن
که در این دو روز دنیا
بزنه به دوست و دشمن
دومنم ز غصه چاکه چه کُنم
دل من چو چشمه پاکه چه کُنم
به زمونه گر نشونی ز صفاست
دل من واسش هلاکه چه کُنم

پر و بال کفترا که میرن تو آسمون
شده واز که باز بیان به سراغ لونه‌شون
همه کس اسیر رنگه
همه جا غروب تنگه
افقش چرا سیاهه
اگه آسمون قشنگه
توی هر دلِ شکسته
آرزو جوونه بسته
بوم ناامیدی اما
روی بوم ما نشسته
دومنم ز غصه چاکه چه کنم
دل من چو چشمه پاکه چه کنم
به سرم اگر که مونده هوسی
دل من به زیر خاکه چه کنم

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *
یک ملودی و آهنگ با دو شعر مختلف (مجموعه ترانه‌ها)

* * *

رامش: من وجودم مال توست

رامش من وجودم مال توست

من وجودم مال توست
شعر: ایرج رزمجو
آهنگ: پرویز مقصدی
خواننده: رامش

توی دنیا چی میخوای که به پاهات بریزم
همه‌ی هستی‌مو من به سراپات بریزم
لبِ پُر خنده می‌خوای، بیا لبهام مال تو
چشم پُر گریه می‌خوای، هر دو چشمام مال تو

آشیونِ گرم دل همیشه جای تو بود
تو حریر خاطرم نقش سیمای تو بود
تو که مرغ آرزوت روی ابرا می‌پره
تو رو تا عرش خدا به تماشا می‌بره

مگه من چی کم دارم که باید تنها باشم
مثل زورقهای پیر گوشه‌ی دریا باشم
اگه رودخونه می‌خوای، سیل اشکام مال تو
اگه بازیچه می‌خوای، سر زلفام مال تو
بیا تا برات بگم من غرورم مال توست
بیا تا فدات بشم من وجودم مال توست
اما افسوس که دیگه داره خیلی دیر می‌شه
زود به داد دل برس چونکه داره پیر می‌شه

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

ویگن: پایان سفر

ویگن پایان سفر

پایان سفر
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: خارجی

از شهر تو دگر نروم
دیگر بی تو سفر نروم
باشد کوی تو خانه‌ی من
زین کاشانه بدَر نروم

هرجا گذرم، هر سو نگرم
در ره جستجوی توام
هر جا که بُوَد سیر و سفرم
بینم آخر در کوی توام

من در انتظار تو
در شهر و دیار تو
گم کرده‌ام جوانی‌ام را
در آرزوی رویت
سیه مکُن چو مویت
پایان زندگانی ام را

از شهر تو دگر نروم
دیگر بی تو سفر نروم
باشد کوی تو خانه من
زین کاشانه بدر نروم

من نمی‌خواهم، نمی‌خواهم که بی تو
اختران آسمانها را ببینم
من نمی خواهم‌، نمی‌خواهم که هرگز
بی تو ای گل، بوستان‌ها را ببینم

* * *

error: Content is protected !!