«سنگ صبور» به‌روایت «صادق هدایت» با صدای «بهروز وثوقی»

اسفندیار منفردزاده بهروز وثوقی

امروز (۲۰ اسفند ماه) سالروز تولد «بهروز وثوقی» است. بازیگری که توانایی‌اش در هنر دوبله و صدا پیشگی هم کم از نفش‌آفرینی‌هایش در سینما نیست. او چند سال پیش در همراهی با ایده‌ای از «اسفندیار منفردزاده» چند داستان کوتاه از نویسندگان معاصر را خواند که «قصه‌ی سنگ صبور» از صادق هدایت یکی از آنها بود. با شادباش و آرزوهای خوب برای او.

ادامه خواندن «سنگ صبور» به‌روایت «صادق هدایت» با صدای «بهروز وثوقی»

هوشنگ ابتهاج: ترانه (مجموعه ترانه‌ها)

هوشنگ ابتهاج همسرش آلما

امروز (۱۸ اسفند ماه) سالروز درگذشت «آلما مایکیال» همسر و همراه همیشه‌ی «هوشنگ ابتهاج» (سایه) است. بخشی از آرامش خاطر شاعر در طول سالیان زندگی همانا همدلی و مدیریت این بانوی بزرگوار بود. یاد هر دو شاد و گرامی‌باد.

ادامه خواندن هوشنگ ابتهاج: ترانه (مجموعه ترانه‌ها)

خنده‌ی «الهه» در فیلم «مردی که رنج می‌برد»

فیلم مردی که رنج می برد

سال ۱۳۳۶ فیلمی به نام «مردی که رنج می‌برد» نمایش داده شد که سناریست، کارگردان و بازیگر نقش اول آن محمدعلی جعفری و بازیگر مقابل او ایرن بود. در این فیلم بنا به ذائقه تماشاگران آن زمان چند صحنه آواز خوانی هم گنجانده شده بود. در یکی از صحنه‌ها الهه خواننده‌ی مشهور آن سالها ترانه «خنده،‌ خنده» را با شعری از کریم فکور اجرا می‌کند. نکته جالب و قابل توجه در این صحنه حضور مجید وفادار ـ آهنگساز این ترانه ـ در حال نواختن ویلون است.

 

یادداشت راوی:
● در فیلم «مردی که رنج می‌برد» همچنین ترانه‌ای با عنوان «ناله‌ها» بر اساس شعر «افسانه تلخ» سروده‌ی فروغ فرخزاد با صدای الهه و مینو جوان اجرا می‌شد. در باره‌ی این ترانه و آن اجرا [اینجا را ببینید.]
● در این فیلم صحنه‌ای دیدنی با دکور و ایده‌ای مبتکرانه از تنبک‌نوازی استاد حسین تهرانی هم وجود دارد که می‌توانید [در اینجا ببینید.]

* * *

ترانه‌شناسی حسن لشگری

حسن لشگری آهنگساز

در موسیقی ایرانی از بزرگ لشگری، جواد لشگری، منوچهر لشگری و حسن لشگری با عنوان «برادران لشگری» نام برده می‌شود. در جعبه موسیقی این صفحه مجموعه ترانه‌های حسن لشگری را می‌شنوید.

ادامه خواندن ترانه‌شناسی حسن لشگری

«حسین تهرانی» در فیلم «مردی که رنج می‌برد»

حسین تهرانی استاد تنبک

فیلم «مردی که رنج می‌برد» اولین ساخته‌ی سینمایی «محمدعلی جعفری» است که در سال ۱۳۳۶ به نمایش در آمد. فیلمنامه، کارگردانی و بازی نقش اول این فیلم هم با خود محمدعلی جعفری بود. در این فیلم بنا به ذائقه‌ی تماشاچی‌های آن زمان چند صحنه آوازخوانی هم گنجانده شده است. در یکی از این صحنه‌ها هم استاد حسین تهرانی قطعه‌ای را با تنبک همنواز و اجرا می‌کند.

نکته‌ی قابل توجه در این صحنه اول: دکور عظیمی به شکل تنبک که هفت نفر در آن جا گرفته و متحرک است؛ و بعد، ابتکار سوزاندن پوسته‌ی تنبک با مشعل و نمایان شدن نوازندگان در برابر تماشاگران است. با توجه به امکانات فیلمسازی در سال ۱۳۳۶ این ایده‌ای نو و کاری بس شگفت‌انگیز به حساب می‌آید.

 

در باره حسین تهرانی: «در خلوت غم» با صدای مرضیه

* * *

هوشنگ ابتهاج: در خلوت غم (برای حسین تهرانی)

هوشنگ ابتهاج در خلوت غم

به مناسبت اولین سال درگذشت حسین تهرانی در سال ۱۳۵۲ ترانه‌ای به‌نام «در خلوت غم» از ساخته‌های فرامرز پایور با شعری از هوشنگ ابتهاج (سایه) در تالار رودکی به یاد استاد اجرا شد. همین ترانه را مرضیه در رادیو اجرا کرده است. (برگرفته از برنامه رادیویی گلچین هفته شماره ۱۹)

به وفایت که به جایت، صنما کس ننشانم
به جمالت که خیالت، نرود از دل و جانم

به غمت که مرا جز غم تو، شب همه شب، همنفسی نیست
به غمت که در این خلوت غم، همدم من، جز تو کسی نیست
چه کُند مانده و تنها دلِ تنگی که مراست
من و این گریه‌ی شب‌ها، که همین گریه دواست

تو کجایی، تو کجایی که ببینی ز جدایی دل تنگم چه کشید
تو نداری سر یاری، چه ثمر زین همه زاری که به جایی نرسید

من و این گریه‌ی شب‌ها که همین گریه دواست
چه کُند مانده و تنها دلِ تنگی که مراست

* * *
یادنامه‌ی «هوشنگ ابتهاج» (سایه)

* * *

مثلث هنری: علی تجویدی، معینی کرمانشاهی و دلکش

علی تجویدی دلکش معینی کرمانشاهی

امروز (سوم اسفند ماه) سالروز تولد دلکش است. خواننده‌ای که از صدا و ترانه‌هایش خاطره‌ها داریم. تا نگویند که از یاد فراموشانند، صدای او را در اجرای چند ترانه‌ی خاطره‌انگیز بشنوید. یاد خوش دلکش شاد و یادمان باشد.

ادامه خواندن مثلث هنری: علی تجویدی، معینی کرمانشاهی و دلکش

کجایی پاییزی؟ (ترانه‌ای برای آذر شیوا)

آذر شیوا بازیگر سینما

کجایی پاییزی؟ (ترانه‌ای برای آذر شیوا)
به احترام همه زنان سینمای ایران، از روح‌انگیز سامی‌نژاد تا امروز
از نمایشنامه «آدامس‌خوانی»

کلام: محمد رحمانیان
آهنگ: امیر عظیمی
خواننده: اشکان خطیبی

ستاره‌ای گم شد، کبوتری پر زد
یکی کلاکت‌ [Claquette] رو پلانِ [Plan] آخر زد
حالا تو تنهایی، خُرد و خراب و مست
یکی تو رو کات [Cut] کرد، یکی صدات‌و بست
سلطان قلب‌هایی جوونی تا پیری
اما مثل درخت، ایستاده می‌میری
تو فیلم روسپی که دلها رو می‌بُردی
با قائم‌مقامی و بیک ایمانوردی
من عاشقت بودم درست مثل فردین
با گریه می‌گفتی: «همه‌تون نامردین!»
اما تو جا موندی تو نوبتِ اکران
صدای هَپی‌اِند [Happy end] میاد روی پایان
کجای پاییزی تو مهرِ بی‌پروا؟
آبانِ پُر لُکنت؟ یا آذرِ شیوا؟

ارجاعات ترانه:
● فیلم سلطان قلبها / کارگردان و بازیگر: محمدعلی فردین
● فیلم درختان ایستاده می‌میرند / کارگردان: امیر شروان
● فیلم روسپی / کارگردان: عباس شباویز / بازیگران: جواد قائم‌مقامی / رضا بیک‌ایمانوردی

یاداشت و توضیح راوی:
در توضیح این شعر و ترانه نخست باید از فرح سلطانی نقاش معاصر بگوییم و ۲۲ تابلو نقاشی‌های او که ترکیبی از بسته‌بندی آدامس‌های قدیمی با فریم‌های انسانی با هدف برانگیختن حس نوستالژیک در بیننده است.

او در مصاحبه‌ای گفته است: «آدامس چیزی است که برای همه ما در دسترس است و همه ما در مقطعی از زندگی‌مان و در کودکی از جویدن آن لذت می‌بردیم. در مسیر فکر کردن به گذشته و نوستالژی‌هایش به این هم فکر کردم که ما همیشه از این دوران با عنوان‌هایی مثل «طعم کودکی» و «طعم لحظه‌ها» یاد می‌کنیم. با این حساب آدامس می‌توانست موضوع خوبی برای این مجموعه نقاشی‌ها باشد، چون هم طعم دارد و هم بو و نشانه‌ای از لحظه‌هایی است که همه ما در دوران کودکی داشته‌ایم. بنابراین این مجموعه را «طعم نوستالژی کودکی من» نامگذاری کردم.»

بعد از فرح سلطانی نقاش به محمد رحمانیان نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر می‌رسیم. او در نمایشگاهی از کارهای فرح سلطانی با دیدن تابلو نقاشی‌های آدامسِ او به این ایده می‌رسد نمایشنامه‌ای بنویسد که ماجراهای آن به «آدامس» مربوط یا ختم شود و در زمان روایت آن ماجرا توسط بازیگران، اسلایدی از این نقاشی‌ها هم در پس‌زمینه‌ی صحنه به نمایش در آید. تئاتری که با نام «آدامس‌خوانی» در مرداد ماه سال ۱۳۹۵ به روی صحنه رفت. یکی از اپیزودهای این نمایش به ماجرای آدامس‌فروشی آذر شیوا بازیگر سینمای ایران بود.

آذر شیوا در سال ۱۳۴۹ در حرکتی اعتراضی به ابتذال در فیلم‌های فارسی، مقابل دانشگاه تهران به فروش آدامس پرداخت. ماجرای او به روزنامه‌ها کشیده شد و خبرنگاران، از اهالی سینمای ایران درباره‌ی این موضوع نظرخواهی کردند، بسیاری از دست‌اندرکاران سینما اعترض او را به این شیوه نوعی بازی تبلیغاتی دانستند. حرکت آذر شیوا اما تبلیغاتی نبود. او عطای بازیگری را به لقای فیلمفارسی‌سازان بخشید و برای همیشه از سینمای ایران دور شد تا جایی که سال‌های بعد حتی از ایران مهاجرت کرد و در فرانسه اقامت گزید.

مهتاب نصیرپور که در این نمایش نقش آذر شیوا را ایفا می‌کرد در مصاحبه‌ای گفته است: «بخشی از تاریخ سینمای ما با حضور آذر شیوا رقم می‌خورد و اعتراضی که او به شرایط سینما در دهه ۵۰ کرده است. تلاش ما این بوده که در این نمایش با نام بردن از آذر شیوا به او، و امثال این هنرمند نشان دهیم نسل جوان بعد از انقلاب هم به یاد آنها هستند.»

● پادکستی شنیدنی در باره‌ی زندگی هنری و شخصیت آذر شیوا [در اینجا بشنوید.]
● ویدیوی ترانه همراه با صحنه‌هایی از فیلم‌های آذر شیوا را [اینجا در یوتیوپ ببینید.]

* * *

ترانه‌شناسی «نلی»

ترانه شناسی نلی

«نلی» حالا بانویی ۶۸ ساله است. ولی هنوز هم وقتی نامش به میان می‌آید چهره‌ی او شبیه به دختر دبیرستانی‌های همان سالها در نظرمان جلوه می‌کند. بیش از چهار دهه می‌شود ترانه‌ای از او شنیده یا خودش در مجلس و محلفی دیده نشده است. با آروزی این‌که در هر جای این جهان و به هر کاری که مشغول است تندرست و موفق باشد، ترانه‌های به جا مانده از سالهای فعالیت او را در این مجموعه جمع کردم تا به یادگار بماند.

ادامه خواندن ترانه‌شناسی «نلی»

error: Content is protected !!