محمودی خوانساری: مرغ شباهنگ

محمودی خوانساری مرغ شباهنگ

مرغ شباهنگ
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: اسدالله ملک
خواننده: محمودی خوانساری

به دورانی که شد قحطِ صفایِ دلها
چرا هر دم نگویم من
خدا، خدا، خدا
من مُرغ شباهنگم
بِشد کُنجِ قفس قسمتِ من
چرا، چرا، چرا

به پیامی تو ای پیکِ بهارِ من
به باغبان بگو که گاهی
نشانه گیرد از گیاهی

من اگر که هستم، ستاره‌ام کو در آسمانها
من گر اهل دردم نشانه‌ام کو به داستانها

من آن کَسَم که روز و شب
ز بی‌کسی گرفته‌ام دستِ
دعا، دعا، دعا
تو آن کَسَی که از منِ شکسته‌دل
نمی‌کُنی دوری،
بیا، بیا، بیا
. . .

* * *
معینی کرمانشاهی، شاعر ترانه‌های ماندگار

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

مرضیه: در دیار تو

مرضیه در دیار تو

در دیار تو
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: همایون خرم
خواننده: مرضیه

من در سرای تو شوری دگر دارم از جام و پیمانه
هر کس مرا بیند، گوید که باز آمد آن مست و دیوانه
من آنچه گویندم همانم، بی‌خبر از این و آنم در دیار تو
من جز حدیثِ آشنایی از کتابِ دل نخوانم در کنار تو

تو زبان مرا می‌دانی، حال مرا می‌جویی
راز وفاداری را با دل من می‌گویی
دور از تو گشتم از ناتوانی چون تار مویی

تو هم چو من، می‌دانم روز و شب در آتشی
به من بگو از رنج مهجوری چه می‌کِشی
یارب، یارب! تا کِی شکیبایی!؟
عمرم طی شد با عشق و رسوایی

تشنه‌کامی من در سراب هستی گفتگو ندارد
عشق اگر نباشد باغ زندگانی رنگ و بو ندارد
من به گلشنِ مهر و وفا چو بلبل از عشق و صفا زبان گشودم
من در همه جمعی به‌خدا با همه کس در همه‌جا یادِ تو بودم
گر یک حاجت من از خدا بخواهم
تنها یارا تو را، تو را بخواهم

* * *

عماد رام: سپید و سیاه

عماد رام سپید و سیاه

سپید و سیاه
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: عماد رام
خواننده: عماد رام

دنیا مثل زندونه، غصه‌هاش فراوونه
برا هرکه عریونه تا ابد زمستونه
با سپید سیاه دو رنگه
با سیاه سپید به جنگه
دل هرکه مهربون شد
سر راش همیشه سنگه
یه دلی می‌خوام چو آهن
بدونه هزار و یه فن
که در این دو روز دنیا
بزنه به دوست و دشمن
دومنم ز غصه چاکه چه کُنم
دل من چو چشمه پاکه چه کُنم
به زمونه گر نشونی ز صفاست
دل من واسش هلاکه چه کُنم

پر و بال کفترا که میرن تو آسمون
شده واز که باز بیان به سراغ لونه‌شون
همه کس اسیر رنگه
همه جا غروب تنگه
افقش چرا سیاهه
اگه آسمون قشنگه
توی هر دلِ شکسته
آرزو جوونه بسته
بوم ناامیدی اما
روی بوم ما نشسته
دومنم ز غصه چاکه چه کنم
دل من چو چشمه پاکه چه کنم
به سرم اگر که مونده هوسی
دل من به زیر خاکه چه کنم

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *
یک ملودی و آهنگ با دو شعر مختلف (مجموعه ترانه‌ها)

* * *

مرضیه:‌ شیدا

مرضیه شیدا

شیدا
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: مرضیه

شیدا شده‌ام، زیبا شده‌ای، چه بلا شده‌ای
با اهل صفا بیگانه چرا ز وفا شده‌ای
دیوانه منم که اسیر بلا شده‌ام
فرزانه تویی که رها ز وفا شده‌ای
بهر تو در این دنیا، در همه جا رسوا شده‌ام
بهر عذابِ دلها عشوه‌گر دنیا شده‌ای
خبر نداری ای مَه که چه دل‌شکنی
چه گویمت که تو آفتِ جانِ منی
دلِ من مشکن که به هر غم من تو شفا شده‌ای
همراه دلها شده‌ای
ز فراغت چه کشیدم، ز رقیبان چه شنیدم
آتش غم بر قلب شیدا زده‌ای
تنها شده‌ام، رسوا شده‌ام
وای از غم تنهایی
دور از من چرا با غیر آشنا چون گلها شده‌ای

* * *

یاسمین:‌ قافله عمر

یاسمین قافله عمر

قافله عمر
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: بزرگ لشگری
خواننده: یاسمین

تابد گر ماه من به شام زندگی
گردد جانم رها ز دام زندگی
عمری خون خورده ام ز جام زندگی
وای از من، وای از من
هرجا باشد دانه‌ای گسترده، دامی دارد
نه ملک، نه فلک،
ز قضا ندهد خبری به کسی
با عمر پر هوسی، چون مرغم در قفسی
آه از هستی، وای از من
این عمر تباه، وین عشق و گناه نمی‌خواهم
چه بنالم، چه ننالم
آمدن و رفتن من حکم قضا بود
چه بخواهم، چه نخواهم
دل ز جهان کندن من عین رضا بود
از گمراهی در خودخواهی افتادم
هر گه یابم خبری بگشایم بال و پری
زین دام غم آزادم

* * *

دلکش: آمدم

دلکش آمدم

آمدم
شعر:‌ معینی کرمانشاهی
آهنگ: مجید وفادار
خواننده:‌ دلکش

آمدم، آمدم که سر آید انتظار تو
آمدی، آمدی که بمیرم در کنار تو
می‌دانستم در این خلوت
به امیدم بنشستی، شده‌ای بی‌تاب
آری، دارم شوق رویت چه بخوابم چه نباشد خواب

به عهد خود پابندم من
ز عشق تو خرسندم من
به دامنت سر بگذارم، جور زمان گر بگذارد
بیم رقیب گر برخیزد، دور زمان گر بگذارد
با تو سرخوشم

جانم ز وصالت خرسند است
بختم ز وفایت، بیدار است
بر لب، به نگاهت لبخند است
قلبم ز محبت سرشار است
گل با رویت به چشمم خار است
جز این دلِ شکسته گو چه دارم من تا بیفشانم زیر پای تو
ای آرزوی جانم، من نمی‌خواهم جز وفای تو، جز وفای تو

* * *

مرضیه: رفتم که رفتم

مرضیه رفتم که رفتم

رفتم که رفتم
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ:‌ علی تجویدی
خواننده:‌ مرضیه

از برت دامن‌کشان
رفتم ای نامهربان
از من آزرده‌دل
کی دگر بینی نشان
رفتم که رفتم
رفتم که رفتم

از منِ دیوانه بگذر
بگذر ای جانانه بگذر
هر چه بودی، هر چه بودم
بی‌خبر رفتم که رفتم
رفتم که رفتم

شمعِ بزمِ دیگران شو
جام دستِ این و آن شو
هر چه بودی، هر چه بودم
بی‌خبر رفتم که رفتم
رفتم که رفتم

بعد از این، بعد از این
کُن فراموشم که رفتم
دیگر از دست تو
می‌ نمی‌نوشم که رفتم
با دلِ زود آشنا گشتم
از دامت رها
بی‌وفا، بی‌وفا، بی‌وفا
رفتم که رفتم

من نگویم که به دردِ دل مـن گوش کنید
بهتر آن است که این قصه فراموش کنید
عاشقان را بگذارید بنالند همه
مصلحت نیست که این زمزمه خاموش کنید

* * *
رفتم که رفتم (مجموعه ترانه‌ها)

LP Cover
* * *

error: Content is protected !!