گرچه خلق «ترانه» در تلفیقی از شعر و موسیقی و صدا شکل میگیرد، و غالبا در یک مثلث هنری مرکب از «ترانهسرا»، «آهنگساز» و «خواننده» تکمیل و عرضه میشود، ولی گویا نزد ما ایرانیان، این بیشتر «خوانندۀ» ترانه است که شناخته شدهتر است، و ما غالبا ترانه مورد نظرمان را با نام خوانندۀ آن بهیاد و زبان میآوریم. مثل: «الهۀ ناز بنان»، «جمعۀ فرهاد» و «مرا ببوس گلنراقی».
برچسب: یادداشتهای راوی
مرا ببوس (آتشها در کوهستانها)
«ناصر انقطاع» در بخشی از کتاب «پان ایرانیستها و پنجاه سال تاریخ»، جدا از شرح دوستی و مراوادت خود با «حیدر رقابی» و آنچه که به سرودن شعر «مرا ببوس» مربوط میشود، [+] در ضمن اشارهای هم دارد به ماجرایی که بهنوعی با یک بیت از این ترانه پیوند مییابد. ماجرای آتشافروزی طرفداران «دکتر مصدق» در بلندیهای «قله توچال» و «پسقلعه» در شمال تهران.
پروانه ـ مرا ببوس (ترانه فیلم اتهام)
شهین ، داریوش کوشان و ناصر ملکمطیعی ـ فیلم «اتهام» (سال ۱۳۳۵)
ترانۀ «مرا ببوس» در یکی از صحنههای فیلم با صدای «پروانه»، و با لبخوانی «ژاله علو» خوانده میشود. در آن فیلم «ژاله علو» نقش زنی را داشت كه شوهر سابقش را به سزای خیانتی که به او کرده رسانده، و حالا پس از ماجراهای بعدی عاقبت خود را به پلیس معرفی كرده است. در صحنهای كه زن با دختر كوچک خود وداع میكند و به سوی زندان و مجازات روانه میشود، این ترانه را میخواند.
مرا ببوس ـ روایت ناصر انقطاع
آنچنان که در کتاب «پان ایرانیستها و پنجاه سال تاریخ» نوشتۀ «ناصر انقطاع» آمده، سرایندۀ ترانۀ «مرا ببوس»، دل در گرو مهر دختری هنرمند شعرشناس داشته که باهم در مبارزات ملی شدن نفت و نهضت مقاومت فعالیت میکردند. دختری که الهامبخش شاعر در آفرینش آن ترانه بوده. در بخش مربوط به «داستان ترانۀ مرا ببوس» که در آن کتاب آمده، میخوانیم:
مرا ببوس (بخش دوم) ستاره مُرد
گفتهاند: «ترانۀ «مرا ببوس»، نه تنها «مجید وفادار» و «حیدر رقابی» را به اوج شهرت رسانید، که همین نقش را در مورد خواننده گمنام خود «حسن گلنراقی» ایفا کرد. خوانندهای که یکشبه به اوج رسید و بیآنکه ترانهای دیگر بخواند، نام خود را در فهرست خوانندگان «نامآور» نگاه داشت. . .»
حکایت ترانهی «مرا ببوس» از آغاز تا امروز
در سرنوشت یک ملت، و در تاریخ هنر، گاه اثری چنان روح زمانه را تصویر میکند، و چنان حس و جان مردمان را بیان میکند که بهعنوان جزئی پایدار از فرهنگ و تاریخ یک ملت، همواره برجا میماند. ترانۀ «مرا ببوس» چنین بود. دو نسل از جامعۀ ما، درد و حزن و اندوه و شکست و مرگ خود را با ترانۀ «مرا ببوس»، و با صدای حسن گلنراقی گریستند.
ویگن: بیستاره
در عالم موسیقی و در کنار «تصنیف» و «آواز» و «ترانه»، خواندن «سرود» نیز نوعی از اجرا و هنری است که شکل و تعریف خاص خود را دارد. جایگاه مشخص «سرود» در مقولۀ موسیقی، و کاربردهایی که دارد، بر همگان روشن و شناخته شده است.
نگاهی به تاریخچهی سانسور ترانه در ایران (مُرغ سحر)
«سانسور» با اینکه لغتی فرانسوی است و در اصل از آن کشور و زبان آمده، ولی چنان در مناسبات اجتماعی و بافت فرهنگی و هنری ما ایرانیان جا افتاده و خوش نشسته، که انگار از همان اول کلمهای فارسی بوده و در معنای این لغت، نمونههای فراوان ایرانی آن میتواند بهترین و رساترین آنها باشد.
ادامه خواندن نگاهی به تاریخچهی سانسور ترانه در ایران (مُرغ سحر)
شهر، شهر فرنگه، از همه رنگه، خوب تماشا کن!
به شهادت تاریخ، ایران در شمار اولین کشورهایی است که سینما را شناخت و با علاقه و مستمر به این هنر پرداخت.
تاریخچهی سرود ملی (عمو سبزیفروش) بخش سوم
در ادامهٔ تاریخچهٔ «سرود ملی» [سلام شاهنشاهی] به نقل از آقای «رضا نیازمند»، در فصلنامهٔ رهآورد، یادداشت دیگری به قلم دکتر «بابک رضایی» از لندن، به نقل از دکتر «جلال گنجی» در بارۀ سابقۀ اجرای «سرود ملی» و خاطرۀ او از آن مراسم، به دفتر «فصلنامۀ ره آورد» میرسد که در شمارۀ بعدی آن نشریه به این شرح به چاپ رسیده است.