جیوان گاسپاریان (نگاهنگ)

امروز (۲۴ آوریل)، مصادف است با سالگرد قتل‌عام ارامنه. در همین صد سال گذشته «نسل‌کُشی» و اقدام به نابود کردن اقوام و آدمها به امر دولتمردان و زورمدارن دنیای سیاست، شاید بیشتر از تمام مواردی‌ست که در طول تاریخ مکتوب آمده است. از آمریکا و آفریقای سیاه بگیر تا اروپای سفید و آسیای میانه. (صحبت از «عیسی» و «موسی» و «محمد» نابجاست ـ قرن «موسی‌چمبه»هاست.) [+]

قطعه آهنگی‌ از ساخته ـ نواخته‌های «جیوان گاسپاریان»، دودوک‌نواز نام‌آشنای ارمنی است و به‌گوش من همواره انگار سنگینی اندوه آن هزاران‌هزار آدمی که در هزاره‌ٔ بیزار ما ندانستند به کدامین گناه کُشته و زار شدند.

* * *

حکایت مجسمه‌ی «بهرام گور» به روایت «هادی شفائیه»

در کارنامهٔ عکس‌های ماندگاری که از استاد «هادی شفائیه» برای ما و آیندگان به یادگار مانده یکی هم  مجموعه‌ٔ عکس‌هایی‌ از اشیای عقیقهٔ ایران در دوره‌های ساسانی و هخامنشی است که در زمان اکتشاف آثار انجام شده است. در سال ۱۳۴۴ [بیش از نیم‌قرن پیش] نمایشگاهی از ۱۵۰ عکس از این مجموعهٔ غنی با عنوان «رد پای اعصار» نخست در کاخ گلستان [ایران]، و سپس در شهرهای رم [ایتالیا]، ژنو، زوریخ و برن [سوئیس] به نمایش در آمد.

ادامه خواندن حکایت مجسمه‌ی «بهرام گور» به روایت «هادی شفائیه»

نیما یوشیج: تو را من چشم در راهم (مجموعه ترانه‌ها)

از مشهورترین اشعار نیما یوشیج یکی هم سرودهٔ «تو را من چشم در راهم» است. تقریبا در تمام شعرخوانی‌ از سروده‌های نیما که به بازار آمده است خوانش این شعر وجود دارد. جملهٔ «تو را من چشم در راهم» را بر تابلوهای هشدار به رانندگان در خروجی بزرگراه‌های اغلب شهرهای ایران دیده‌ایم. و شاید حتی بر شیشه و سپر پشت اتوبوس‌های مسافربر‌ و کامیون‌های باربری. از این‌روست که این جمله، و آن شعر برای بسیاری از ما آشنا است.

ادامه خواندن نیما یوشیج: تو را من چشم در راهم (مجموعه ترانه‌ها)

محمدرضا شجریان: جام تُهی (نگاهنگ)

پُر كُن پیاله را . . .

سرودهٔ «جادوی بی‌اثر» از زنده‌یاد «فریدون مُشیری» را بیشتر با مطلع آن [پُر کُن پیاله را] می‌شناسیم. این شعر اولین‌بار در اوایل دههٔ ۵۰ در برنامهٔ شمارهٔ ۷۷ «گل‌های تازه» [به سرپرستی هوشنگ ابتهاج]، با آهنگی از ساخته‌های «فریدون شهبازیان» و صدای «محمدرضا شجریان» اجرا شد. تکنوازی و جواب آواز در این اجرا از «حبیب‌الله بدیعی» [نوازندهٔ ویولُن] و دکلمهٔ شعر با صدای «آذر پژوهش» است.

جام تهی

پُر كُن پیاله را
كاین آب آتشین
دیری‌ست ره به حال خرابم نمی‌برد!

این جام‌ها ـ كه در پی هم می‌شود تُهی ـ
دریای آتش است كه ‌ریزم به كام خویش،
گرداب می‌رباید و، آبم نمی‌برد

من با سمند سركش و جادویی شراب،
تا بیكران عالم پندار رفته‌ام
تا دشت پُر ستارهٔ اندیشه‌های گرم
تا مرز ناشناختهٔ مرگ و زندگی
تا كوچه‌باغ خاطره‌های گریز پا،
تا شهر یادها . . .
دیگر شراب هم
جز تا كنار بستر خوابم نمی‌برد!

هان ای عُقاب عشق!
از اوج قله‌های مه‌آلود دوردست
پرواز كُن به دشت غم‌انگیز عمر من
آنجا ببر مرا كه شرابم نمی‌برد . . .!

آن بی‌ستاره‌ام كه عقابم نمی‌برد!

در راه زندگی،
با این همه تلاش و تمنا و تشنگی،
با این‌كه ناله می‌كشم از دل كه: آب . . . آب . . .
دیگر فریب هم به سرابم نمی‌برد!

پُر كُن پیاله را . . .

فریدون مُشیری
از مجموعهٔ «بهار را باور کُن»

* * *
اشعار «فریدون مشیری» در این سایت

* * *

از گوشت سگ حرومترت (تقدیم‌نامه‌های صادق هدایت)

زبان طنز و بذله‌های صادق هدایت را از جمله در تقدیم‌نامه‌هایی که بر کتاب‌هایش برای دوستان می‌نوشت می‌توان دید. مثلا «بلندش کن، خیرش را ببینی» [کتاب «اردشیر پاپکان»، برای مصطفی فرزانه]، یا «این معلومات هم سگ‌خور شد از طرف دکتر خانلر خان» [کتاب «ولنگاری» برای پرویز ناتل خانلری]

ادامه خواندن از گوشت سگ حرومترت (تقدیم‌نامه‌های صادق هدایت)

شهیار قنبری (صدای شاعر) همیشه غایب: فریدون فروغی

شهیار قنبری همیشه غایب

دکلمه و شعر: شهیار قنبری
آهنگ: ویلیام خنو
تنظیم آهنگ: واروژان
ترانه‌خوان: فریدون فروغی

ادامه خواندن شهیار قنبری (صدای شاعر) همیشه غایب: فریدون فروغی

حکایت ترانه‌ی «نفرین‌نامه» به روایت «بابک افشار»

داریوش نفرین نامه

نفرین‌نامه
شعر: شهیار قنبری
آهنگ: بابک افشار
تنظیم آهنگ: منوچهر چشم‌آذر
خواننده: داریوش اقبالی

ادامه خواندن حکایت ترانه‌ی «نفرین‌نامه» به روایت «بابک افشار»

شهیار قنبری (صدای شاعر) بوی خوب گندم: داریوش اقبالی

داریوش بوی گندم

بوی خوب گندم
شعر و دکلمه: شهیار قنبری
آهنگ و تنظیم: واروژان
ترانه‌خوان: داریوش اقبالی

ادامه خواندن شهیار قنبری (صدای شاعر) بوی خوب گندم: داریوش اقبالی

error: Content is protected !!