حمیرا: به دنبال دل

حمیرا به دنبال دل

به دنبال دل
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: حمیرا

من طالب وصلت نبودم
گر سوی بامت پر گشودم
گفتم مگر جویم تو را در خلوت دل
دنبالِ دل افتاده‌ام منزل به منزل

اُفتان و خیزان می‌روم صحرا به صحرا
طوفانِ عشقم می‌کِشد دریا به دریا

کو آن که داند مشکلِ من
این محنتِ بی‌حاصلِ من
تا کی خداوندا جدایی
وای از من و وای از دلِ من
گفتم مگر جویم تو را در خلوت دل
دنبالِ دل افتاده‌ام منزل به منزل

آن شور تو، آن تابِ من کو
آن خلـوتِ مهتـابِ من کو
کو دیده‌ی بی‌خواب من
کو آن دلِ بی‌تابِ من
کو، کو، کو

آن حالتِ آشفته‌ام کو
راز به عالم گفته‌ام کو
اشکِ چون سیلابِ من
آن دیده‌ی بی‌خواب من
کو، کو، کو
. . .

* * *
معینی کرمانشاهی، شاعر ترانه‌های ماندگار

* * *

حمیرا: دیگر چه خواهی!؟ (گلهای رنگارنگ ۴۱۷)

حمیرا گلهای رنگارنگ ۴۱۷ دیگر چه خواهی

دیگر چه خواهی
(گلهای رنگارنگ ۴۱۷)
شعر: رهی معیری
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: حمیرا

وفا با تو ای مه روا نبود
که سنگین‌دلان را وفا نبود
تا با تو بودم، شادم نکردی
رفتم ز کویت، یادم نکردی

چه شود اگر نگاهی
فکنی به خاک راهی
کُشتی من دلداده را
بر خاک و خون افتاده را
دیگر چه خواهی

تو که یار دیگرانی،
غم و درد من چه دانی
بُردی دلِ حسرت‌کِشم،
افکنده‌ای در آتشم،
دیگر چه خواهی

به غیر از محبت گناهی ندارم
به جز اشک لرزان گواهی ندارم
یا با اسیران وفا نداری
یا چشم لطفی به ما نداری
کُشتی من دلداده را
بر خاک و خون افتاده را
دیگر چه خواهی

بی رُخت، به شام غم
ندیده‌ام جلوه‌ی صبح شادی
حاصلی ازین چمن
نچیده‌ام جز گل نامرادی
ای غافل از افسرده‌جانان
نامهربان با مهربانان

تا با تو بودم، شادم نکردی
رفتم ز کویت یادم نکردی
کُشتی من دلداده را
بر خاک و خون افتاده را
دیگر چه خواهی

* * *
از «رهی معیری» در این سایت:

«رهی معیری» کاروان‌سالار ترانه‌سرایان سبک کلاسیک
«خزان عشق» رهی معیری (مجموعه ترانه‌ها)
امضاء کتاب «سایهٔ عمر» برای «نواب صفا»
خط، صدا و چند ترانه از «رهی معیری»

* * *

حمیرا:‌ شهنشاها (گلهای رنگارنگ ۴۴۸)

حمیرا گلهای رنگارنگ ۴۴۸ شهنشاها

شهنشاها
گلهای رنگارنگ ۴۴۸
شعر: رهی معیری
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: حمیرا

شهنشاها جان و دلت از فیض حق بهره‌ور بادا
گل رویِ شهبانویت از روی گل تازه‌تر بادا
روشن‌دل از نور خدایی
در علم و دین رهبر مایی
باشد زنان را آزادی از تو
ایران‌زمین را آبادی از تو
شهنشاها

به دیهیم دارا تو زینت‌فزایی
که شاهنشه آریامهر مایی
مبارک بُوَد تاج شاهی تو
همه شهریاران سپاهی تو
روشن‌دل از نور خدایی
در علم و دین رهبر مایی
باشد زنان را آزادی از تو
ایران‌زمین را آبادی از تو
شهنشاها

ایمن ز چشم فاسدان
آسوده‌جان مانی الهی
با دولت و بختِ جوان
در این جهان مانی الهی
شاها! جاودان تویی
شاهِ مهربان تویی

* * *

بنان: دخترک فال‌بین

بنان دخترک فالبین

دخترک فال‌بین
شعر: کریم فکور
آهنگ: اکبر محسنی
خواننده: بنان

نازنین دخترکی، دختر بانمکی
بی خبر از حال من
با دو صد ناز و ادا، می‌کِشد دست مرا
تا نگرد فال من
قصه‌ی نو خواند از دفتر اقبال من
دم زند از گردشِ روز و مه و سال من
راز سربسته‌ی دل را ز کفم خواند
خواند آن نکته که من دانم و او داند

به لب آرد سخن ز عشق جانسوز من
سر کُند قصه‌ها ز بختِ پیروز من
دهدم مژده‌ی سرور بی‌پایان
به زبان آورد نام رقیبان من
گوید ایمن بود از فتنه‌ها جان من
به تحمل شود هر مشکلم آسان

دخترک خرسند، من از او خوشحال
او پی دیدن فال، من اسیر خط و خال، مهر او جویم
دخترک خندان، نگهش بر من
نگهم با نگهش، کم‌کم آید به سخن راز دل گویم
من خرسند از تعبیر او
در دل بینم تقدیر او
تقدیر من، تقدیر او

* * *
کار و کسب و مشاغل در ترانه‌های ایرانی

* * *

error: Content is protected !!