عباس مهرپویا ـ شبنم: ساربان

عباس مهرپویا ساربان

ساربان
شعر: سلطانپور / خواننده: عباس مهرپویا
بر آهنگ ترانه: Zigouala – Stelios Kazadzidis

ساربانا، ساربانا، ساربانا!
کاروان می‌نوازد تا جرس‌ها را
ناله‌ام می‌شکافد سنگ صحرا را
ای عابر وادی دیگر، با من بمان تا سحر

ساربانا، ساربانا، ساربانا!
تا سحر دیگر امشب او نمی‌خواند
بسترم چون صدفها بی‌گوهر ماند
با آسمان قصه می‌گویم؛ تا می‌رود آرزویم

*‌ * *

ترانه‌شناسی عباس مهرپویا
● حکایت ترانه‌ی «مرگ قو» به روایت عباس مهرپویا
● حکایت ترانه‌ی «بستر ننگین رقیب» به روایت شهیار قنبری

*‌ * *
نمونه‌ی فارسی شده‌ی ترانه‌های مشهور

* * *

مرضیه: طاوس

مرضیه طاوس

 

طاوس
در کنار گُلبنی خوشرنگ و بو، طاوس زیبا
با پَر صد رنگِ خود مستانه زد چتری فریبا
از غرورش هرچه من گویم یک از صدها نگفتم
نکته‌ای در وصفِ آن افسونگر رعنا نگفتم

تاج رنگینی به سر داشت
خرمنی گُل جای پَر داشت
در میان سبزه، هر سو
مست و پاورچین گذر داشت
هر زمان بر خود نظر بودش سراپا
نخوتش افزون شد از آن چتر زیبا
بی‌خبر از کار دنیا

من که خود مفتون هر نقش و جمالم
هر زمان پابند یک خواب و خیالم
خوش بُدم گرم تماشا
چو شد ز شور او فزون غرور او
پای زشتش شد هویدا
هرکسی در این جهان،
باشد اسیر زشت و زیبا

چو غنچه بسته شد
پرش شکسته شد
تا بدید آن زشتی پا
هرکسی در این جهان،
باشد اسیر زشت و زیبا

من همان طاوس مستم
چتر خود نگشاده بستم
یک جهان ذوق و هنر هستم
ولی با صد دریغا
سینه‌ایی بی‌کینه دارم
روح چون آیینه دارم
گنج شعر و شور و حالم
این همه نقدینه دارم
جلوه‌ی آن مرغ شیدا، گفته‌ی جان‌پرور من
پایِ آن طاوسِ زیبا، هستیِ رنج‌آور من

* * *
«معینی کرمانشاهی»، شاعر ترانه‌های ماندگار

* * *

مهر آفاق‌خانم: عروس گل

مهر آفاق خانم عروس گل

عروس گل [+]
شعر: ملک‌الشعرای بهار
آهنگ: غلامحسین درویش‌خان
ترانه‌خوان: مهر آفاق‌خانم

عروس گُل از باد صبا
شده در چمن چهره‌گشا
الا ای صنم بهر خدا
ز پرده تو رُخ به‌در کُن.

دیده کسی هرگز بُوَد پیچه زدن خوی گل؟
پیچه بر افکن تا شود پرده‌نشین روی گل؟
به سوز دل اهل صفا
به عشق و به مهر و به وفا
ای صنم، ز پیچه زدن حذر کُن.

نهان چرا چهر‌ه‌ی دلجوی تو؟
گشاده بِه روی تو و موی تو
ندیده بُوَد چهر پری
نهفته کُند جلوه‌گری
تو چون از پری زیباتری
هر آیینه جلوه سر کُن.

دیده کسی هرگز بُوَد حور و پری در حجاب؟
دیده کسی هرگز بُوَد شمس و قمر با نقاب؟
به سوز دل اهل صفا
به عشق و به مهر و به وفا
ای صنم، ز پیچه زدن حذر کُن.

* * *

ویگن: آسمان آبی

ویگن آسمان آبی

آسمان آبی
کلام: پرویز وکیلی / خواننده: ویگن
بر آهنگ ترانه: I found my love in Portofino

بعد از او دیگر نمی‌خواهم
آفتاب و آسمان را
بعد از او دیگر نمی‌خواهم
چلچراغ کهکشان را
من دیگر بی او نمی‌جویم
در چمن‌ها لاله‌ها را
دیده‌ام دیگر نمی‌جوید
چهره‌های آشنا را
بعد از او هرگز نمی‌آید
خنده بر روی لبانم
می‌گریزم از بر یاران
تا مگر تنها بمانم
دیگر ای آسمان آبی
خسته‌ام زین جستجوها
یاد من کن هر کجا دیدی
آن عروس آرزو را

در باره اصل این ترانه، ترجمه‌ی شعر آن و چند نمونه‌‌ی بازخوانی‌شده. 

* * *
نمونهٔ فارسی‌شدهٔ ترانه‌های مشهور

* * *

ویگن: تنهای تنها (سوگند)

ویگن سوگند

تنهای تنها (سوگند)
شعر: ایرج جنتی‌عطایی
آهنگ: بابک افشار
خواننده: ویگن

بر تو و آن خاطرِ آسوده سوگند
بر تو ای چشم گنه‌آلوده سوگند
بر آن لبخندِ جادویی، بر آن سیمای روشن
کز چشمانِ تو افتاده آتش بر هستیِ من

عمری هر شب در رهگذارت
ماندم چشم‌انتظارت
شاید یک شب بیایی
دردا تنهای تنها
بگذشته بی‌تو شبها
در حسرت و جدایی

عاشقی گُم‌کرده ره، بی آشیانم
مانده بر جا آتشی از کاروانم
زین پس محزون و خاموشم
عشقت خاکسترم کرد
در دستِ بادِ پاییزی
نشکفته، پَرپَرم کرد

عمری هر شب در رهگذارت
ماندم چشم‌انتظارت
شاید یک شب بیایی
دردا تنهای تنها
بگذشته بی‌تو شبها
در حسرت و جدایی

زین پس محزون و خاموشم
عشقت خاکسترم کرد
در دستِ بادِ پاییزی
نشکفته، پَرپَرم کرد

* * *

عارف ـ رامش: شب صحبت

عارف رامش شب صحبت

شب صحبت
شعر: سیمین بهبهانی
آهنگ: رضاقلی ملکی
خوانندگان: عارف و رامش

عارف:
ساقی امشب از آن مینا
جامی پُر کُن به‌سلامتِ ما

رامش:
از غم رَستَم،
وز این شادی مستم مستم
که تو یار منی، به کنار منی

عارف:
به دو چشمم پا نهادی، جلوه دادی بر سرایِ من
ز جهان بیگانه گشتم تا تو باشی آشنایِ من

رامش:
دل و دینم شد ز دستم
ز میِ عشق تو مستم
تو گلی، من خارم ای گل
تو بُتی، من بُت‌پرستم
نروم از سرای تو، به دامنت نهاده‌ام سر
که حلقه‌ی زر به دست من کردی

عارف:
نکشم پا ز کویِ تو، به هستی‌ام تو جلوه دادی
که عشق و شادی به همره آوردی

هم‌خوان:
ساقی امشب، از آن مینا
جامی پُر کُن به‌سلامت ما
ساقی‌ امشب از این شادی
رخسارِ ما شده آینه‌ای ز محبتِ ما
چه خوش است و بُوَد شبِ صحبتِ ما

* * *
یادنامه‌ی «سیمین بهبهانی» در این سایت

* * *

پوران: برف

پوران برف

خاطره‌ی «پرویز خطیبی» سراینده‌ی ترانه، از جلسه‌ی ضبط ترانه‌ی «برف»

[ . . . ]
برای ضبط آهنگ «برف» دو هفته وقت صرف شد. هفتهٔ‌اول فقط نوازندگان بودند که زیر نظر [مرتضی] «حنانه» کار می‌کردند و در هفتهٔ دوم «پوران» آمد تا با همکاری ارکستر، ترانه را بخواند.
تمرین‌های اولیه موفقیت‌آمیز بود. ساعت حدود ۹ شب بود که در استودیوی بزرگ رادیو (استودیو شمارهٔ هشت) ضبط ترانه شروع شد. پس از پایان، نوار را گذاشتند تا همه بشنوند. همه چیز خوب بود ولی «پوران» از قسمت آخر آوازش راضی به نظر نمی‌رسید. حنانه که از وسواس پوران برای اجرای کارهای متفاوت اطلاع داشت پذیرفت که ضبط را تجدید کنند.

هنوز بچه‌های ارکستر جمع و جور نشده بودند که یکی از راه رسید، چیزی در گوش مسئول ضبط گفت و او خودش را به داخل استودیو رساند و با حنانه گفت‌وگو کرد. من [پرویز خطیبی] از پشت شیشهٔ اتاق فرمان قیافهٔ او را می‌دیدم اما چون میکروفون‌ها بسته بود نمی‌توانستم صدایشان را بشنوم. ناگهان دیدم که حنانه روی صندلی پشت پیانو نشست و سرش را در میان دست‌هایش گرفت. هنوز کسی نمی‌دانست چه اتفاقی افتاده است اما پیدا بود که خبر خوشی در کار نیست.
به داخل استودیو رفتم، حنانه سرش را بالا کرد، صورتش از اشک‌هایش خیس شده بود، ناله‌ای کرد و گفت: «خالقی مُرد . . . او را هم از دست دادیم، پس دیگر کی باقی ماندن؟»

ضبط آن برنامه به احترام درگذشت [روح‌الله] خالقی، مردی که بر گردن موسیقی ما حق زیادی دارد تعطیل شد. روزها و هفته‌ها گذشت و تابستان به پائیز و زمستان رسید. یکی از روزها در اتاق کارم نشسته بودم صدای پوران را که از رادیو آهنگ «برف» را می‌خواند شنیدم. این همان شعر من و آهنگ حنانه بود. یاد شبی افتادم که خبر مرگ خالقی،‌ حنانه را منقلب کرد.
. . .
پرویز خطیبی،‌ خاطراتی از هنرمندان (به‌کوشش فیروزه خطیبی)، انتشارات معین ـ تهران،‌ صفحهٔ ۴۹۷ و ۴۹۸

* * *
ترانهٔ‌ «برف» را در «نگاهنگ» نگاه کنید و بشنوید!

* * *

پوران: شب بود بیابان بود زمستان بود

پوران شب بود بیابان بود

شب بود، بیابان بود
کلام: ناصر رستگار نژاد / خواننده: پوران
بر آهنگ ترانه: Mi Barco Peregrino – Raul Garces

شب بود، بیابان بود، زمستان بود
بوران بود، سرمای فراوان بود
یارم در آغوشم هراسان بود
از سردی افسرده و بی‌جان بود

در پیشِ آن سیمین‌بر خوشگل
از جسم و جان خود بودم غافل
می‌کوشیدم بهرش از جان و دل
می‌بُردمش با خود سوی منزل

گیسویش از باد و باران گشته آشفته
در هر مویش گویی مروارید غلتان سُفته
طی شد راه دشوار
آخر بر من و یار
با بوسه‌ای گرمی به او دادم
با لبهای چون قند
بر رویم زد لبخند
برد آنهمه رنج و غم از یادم

* * *

پوران: شب بود (با شعر جهانگیر سرتیپ‌پور به زبان گیلکی)

* * *

عارف: بوی فریاد

عارف از لبانم می تراود بوی فریاد

بوی فریاد
کلام: پرویز وکیلی / خواننده: عارف / تنظیم آهنگ:‌ واروژان
بر آهنگ ترانه: The Godfather (soundtrack)

از لبانم می‌تراود بوی فریاد
دیگر اکنون روز بدرود، روز بیداد
بوی زلفت زیر باران
بوی ابر گریه‌آلود در بهاران

در تو بوی بی‌وفایی
مرگِ روز آشنایی
بوی خون‌ِ بوسه‌های عاشقانه
بوی تلخ یک وداع جاودانه
بی‌تو هر جا بی‌قرارم
گریه کُن ای چشم غمگین سوگوارم

* * *
نمونهٔ فارسی‌شدهٔ ترانه‌های مشهور

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

گوگوش: حرف

گوگوش حرف

اگه سبزم، اگه جنگل
اگه ماهی، اگه دریا
اگه اسم‌ام، همه جا هست
روی لب‌ها، تو کتاب‌ها
اگه رودم، رودِ «گنگ»ام
مث «بودا»*، اگه پاک
اگه نوری به صلیب‌ام
اگه گنجی زیر خاک

واسه تو قد یه برگم
پیش تو راضی به مرگم

اگه پاکم مثِ معبد
اگه عاشق مثِ هندو
مثِ بندر واسه قایق
واسه قایق، مثِ پارو
اگه عکسِ «چهل‌ستون»ام
اگه شهری بی‌حصار
واسه «آرش» تیرِ آخر
واسه جاده یه سوار

واسه تو قد یه برگم
پیش تو راضی به مرگم

اگه قیمتی‌ترین سنگِ زمین‌ام
توی تابستون دست‌های تو برفم
اگه حرف‌های قشنگِ هر کتاب‌ام
برای اسمِ تو چند تا دونه حرفم
اگه سیل‌ام، پیشِ تو قدِ یه قطره
اگه کوه‌ام، پیشِ تو قدِ یه سوزن
اگه تن‌پوشِ بُلندِ هر درخت‌ام
پیش تو اندازه‌ی دکمه‌ی پیرهن

اگه تلخی مثِ نفرین
اگه تُندی مثِ رگبار
اگه زخمی، زخمِ کُهنه
بُغضِ یک در، رو به دیوار
اگه جام شوکرانی
تو عزیزی، مثِ آب
اگه ترسی، اگه وحشت
مثِ مُردن توی خواب

واسه تو قد یه برگم
پیش تو راضی به مرگم

London ۱۹۷۴

* * *
ترانه‌ «حرف» با دکلمه‌ی «شهیار قنبری» و اجراهای مختلف

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

error: Content is protected !!