زن در جامعه
شعر: (؟)
آهنگ: مرتضیخان نیداود
خواننده: قمرالملوک وزیری
زن در جامعه باشد گرامی
نیست زن در خور بیاحترامی
زن این نوگل گلزار هستی
بین چون میگذراند به پستی
مام دانا باید
تا ز دانش زاید طفل عاقل
این چو نادان ماند، آن هم آنسان ماند کور و جاهل
ببین به عالم که زنها چوناند
نه همچو نسوان ما دلخوناند
آخر جانا همت بنما عزت بفزا
بر خود ذلت تا به کی خواهی
چشمی باز کن بهر آگاهی
عزت مردان عزت زنهاست
سعادت ما در کف آنهاست
زن ار که زبون شد غصه فزاید
ز مادری با عزم قوت زاید
برهان آخر خود را دیگر
از ان پستی وزین سستی
زن در جامعه باشد گرامی
نیست زن در خور بیاحترامی
گشته از بیهوشی، حامی روپوشی شیخ عامی
گر نباشد عامی (؟)
زن ار در این پرده پنهان ماند
کجا دگر درس عفت خواند
عفتدانی با نادانی، باشد فانی
قدر گوهر گوهری داند
پیشِ نادان کی گوهر ماند
به روز ایجاد هشته خداوند
در کف مادر عزت فرزند
جهالت مادر (؟)
نمیدهد آخر جز ناکامی
ای بسا دختر زینسان مادر
کافتد عمری در بدنامی
توضیح:
● در اجرای «قمرالملوک وزیری» از این ترانه به لحاظ کیفیت صدای ضبط شده، کلمات و جملههای که در شعر با علامت (؟) مشخص شدهاند برای من مفهوم نبود.
● نام سرایندهی این ترانه جایی ثبت و اعلام نشده است. عدهای آن را از «ملکالشعرای بهار» میدانند و برخی آن را به لحاظ پیام و محتوای ترانه به سرودههای «محمدعلی امیر جاهد» نزدیک میدانند.
* * *
از قمرالملوک وزیری در این سایت:
● تصنیف «جان من»
● تصنیف «آتش دل»
● تصنیف «قلب مادر»
● تصنیف «مرغ سحر»
● تصنیف «موسم گل»
● تصنیف «زن در جامعه»
● تصنیف «در ملک ایران»
● تصنیف «امان از این دل»
● تصنیف «شاه من، ماه من»
● تصنیف «اکنون که مرا وضع وطن»
● تصنیف «بهار است و هنگام گشت»
● تصنیف «عاشقی محنت بسیار کشید»
● عکسی از «قمر» در پیشواز از مرگ (عکاسخانه محمدجعفر خادم)
* * *