پیوند و دوست بودن بعضیها با هم شاید چندان بازتابی بیرونی نداشته باشد، خودشان اما از علاقه، ارادت و اندازههای دلبستگیهایشان نسبت به هم آگاه هستند. نمونهاش میتواند «احمد شاملو» باشد در پیوند دوستانهاش با خانوادهٔ سه نفرهٔ «پرویز شاپور»، «فروغ فرخزاد» و فرزند آنها «کامیار شاپور».
برچسب: احمد شاملو
استاد «هادی شفائیه» به روایت «سودابه قاسملو»
شاید برای شما هم پیش آمده که با دیدن یک نام، یا چهرهای آشنا سلسهای از خاطرات بههم پیوسته یادتان بیاید که گرچه هر کدام داستان مجزای خودش را دارد ولی در جایی وجهی مشترک مییابند و مکمل هم میشوند.
حکایت ارتباط «امیر نادری»، «سودابه قاسملو»، «احمد شاملو»، «آیدا» و استاد «هادی شفائیه» با هم از ایندست است.
من عشقم را در سالِ بد یافتم!
احمد شاملو: ماهی (مجموعه ترانهها)
دوره میکنیم شب را و روز را (نگاهنگ)
و ما همچنان
دوره میکنیم
شب را و روز را
هنوز را . . .
احمد شاملو: یل و اژدها (داستان کودکان)
یل و اژدها
نوشته: آنگل کارالیچف (Anguel Karaliitchev)
ترجمه و راویت: احمد شاملو
نقاشی: اصغر قرهباغی
سازمان انتشاراتی و فرهنگی ابتکار ـ فروردین ۱۳۶۰
احمد شاملو: زندهباد آب (شعری کودکانه)
چه شد که دوستم داشتند یا «زندهباد آب»
نوشتۀ: ساموئل یاکوولیویچ مارشاک
(۱۸۸۷ ـ ۱۹۶۴)
برگردان: احمد شاملو
انتشارات امیرکبیر
تهران ۱۳۵۶
حکایت آخرین عکسی که از «نیما یوشیج» گرفته نشد!
سابقهٔ مومیامی کردن اندام پادشاهان شاید به زمان فراعنهٔ مصر باستان برسد یا بیشتر. در قرن اخیر قالبگرفتن از سیمای اهل هنر و سیاست با موم یا گچ هم مرسوم شده است. پیشینهٔ تهیهٔ ماسک از چهرهٔ نامآوران در ایران را اما باید در فرصتی جستوجو کرد و نوشت.
احمد شاملو: افق روشن (برای کامیار شاپور)
اعضای خانواده ی «پرویز شاپور»، یکی خودش بود بعد «فروغ» همسرش؛ و «کامیار»، که پسرشان بود. جالب است بدانید «احمد شاملو» چاپ دوم مجموعه شعر «هوای تازه» را به پرویز شاپور تقدیم کرده بود؛ شعر مشهور «مرثیه» (نامت سپیده دمی ست که بر پیشانی آسمان می گذرد؛ متبرک باد نام تو!) را برای فروغ فرخزاد گفته است [+]؛ و «افق روشن» را برای کامیار که آن موقع سه ساله اش بود.