نام هادی شفائیه همواره با تاریخ عکاسی معاصر ایران در شکل آکادمیک آن همراه است. رشتهٔ عکاسی در نظام آموزشی ایران به پیشنهاد و همت او شکل گرفت و خود نیز سالها در دانشگاه تهران تدریس این رشته را بهعهده داشت.
برچسب: هادی شفائیه
حکایت رفاقت «شاملو» و «شاپور»
پیوند و دوست بودن بعضیها با هم شاید چندان بازتابی بیرونی نداشته باشد، خودشان اما از علاقه، ارادت و اندازههای دلبستگیهایشان نسبت به هم آگاه هستند. نمونهاش میتواند «احمد شاملو» باشد در پیوند دوستانهاش با خانوادهٔ سه نفرهٔ «پرویز شاپور»، «فروغ فرخزاد» و فرزند آنها «کامیار شاپور».
استاد «هادی شفائیه» به روایت «سودابه قاسملو»
شاید برای شما هم پیش آمده که با دیدن یک نام، یا چهرهای آشنا سلسهای از خاطرات بههم پیوسته یادتان بیاید که گرچه هر کدام داستان مجزای خودش را دارد ولی در جایی وجهی مشترک مییابند و مکمل هم میشوند.
حکایت ارتباط «امیر نادری»، «سودابه قاسملو»، «احمد شاملو»، «آیدا» و استاد «هادی شفائیه» با هم از ایندست است.
تکچهرههای مشهور «نیما یوشیج» از «هادی شفائیه»

میدانیم که نیما یوشیج اشعار زیادی سروده است. و من و شما هم البته کم از سرودههای این شاعر نامی نخواندهایم؛ اما اگر از ما بپرسند کدامیک از آنها را به یاد دارید؟ شاید پیش از همه، «آی آدمها»، «تو را من چشم در راهم» و «مهتاب» را به یاد بیاوریم. امروزه بیتهایی از این سرودهها حتی ضربالمثل شده است. (این از اشعار نیمایوشیج.)
ادامه خواندن تکچهرههای مشهور «نیما یوشیج» از «هادی شفائیه»
فهیمه اکبر و ترانههای گیلکی او
به لطف یکی از خوانندگان سایت پرند با خوانندهای آشنا شدم که تا به حال اصلا نه اسمی از او شنیده بودم «فهیمه اکبر»؛ و نه میدانستم بعضی از ترانههایی بسیار شنیدهشدهی دوران ما را او نیز خوانده است.
حکایت پرترههای من در آن نشریهی فرانسوی (هادی شفائیه)
دکتر هادی شفائیه را پدر عکاسی نوین در ایران مینامند. هنرمندی خودآموخته که به مقام استادی صاحبسبک رسید. یادگارهای او از دیدارهایش با هنرمندان و چهرههای نامآشنای هنر و ادبیات معاصر ایران، کسانی چون نیمایوشیج، و احمد شاملو تا امروز و همیشه ماندگار است.
ادامه خواندن حکایت پرترههای من در آن نشریهی فرانسوی (هادی شفائیه)
حکایت آخرین عکسی که از «نیما یوشیج» گرفته نشد!
سابقهٔ مومیامی کردن اندام پادشاهان شاید به زمان فراعنهٔ مصر باستان برسد یا بیشتر. در قرن اخیر قالبگرفتن از سیمای اهل هنر و سیاست با موم یا گچ هم مرسوم شده است. پیشینهٔ تهیهٔ ماسک از چهرهٔ نامآوران در ایران را اما باید در فرصتی جستوجو کرد و نوشت.
یادگارهای ماندگار «هادی شفائیه»
حکایت مجسمهی «بهرام گور» به روایت «هادی شفائیه»
در کارنامهٔ عکسهای ماندگاری که از استاد «هادی شفائیه» برای ما و آیندگان به یادگار مانده یکی هم مجموعهٔ عکسهایی از اشیای عقیقهٔ ایران در دورههای ساسانی و هخامنشی است که در زمان اکتشاف آثار انجام شده است. در سال ۱۳۴۴ [بیش از نیمقرن پیش] نمایشگاهی از ۱۵۰ عکس از این مجموعهٔ غنی با عنوان «رد پای اعصار» نخست در کاخ گلستان [ایران]، و سپس در شهرهای رم [ایتالیا]، ژنو، زوریخ و برن [سوئیس] به نمایش در آمد.
ادامه خواندن حکایت مجسمهی «بهرام گور» به روایت «هادی شفائیه»
حکایت عکس شاه در لباس نیروی هوایی به روایت «هادی شفائیه»
در مجموعه عکسهایی که از «هادی شفائیه» بهیادگار مانده، نمونههایی وجود دارد که حکایت چگونگی ثبت آنها، شنیدنی است. از جمله اولین عکسی که او از «نیمایوشیج» گرفت.
از دیگر عکسهایی که پیشینهای شنیدنی دارند ، یکی هم تصویریست از «محمدرضا پهلوی» در آغاز دههٔ سی خورشیدی که گرچه اینجا و آنجا بازگو شده ولی شاید عدهای هنوز از ماجرای آن خبر نداشته باشند.
ادامه خواندن حکایت عکس شاه در لباس نیروی هوایی به روایت «هادی شفائیه»