نصیحت «آتاتورک» به «رضاشاه»

عرض کنم در مطلب «تاریخچۀ سرود ملی در ایران»، [+] چشمم افتاد به تکه فیلمی که سفر «رضا شاه» به ترکیه و دیدار او با «کمال آتاتورک» را نشان می‌داد. یادم افتاد به حکایتی از این دیدار که چند سال پیش خوانده بودم.

ادامه خواندن نصیحت «آتاتورک» به «رضاشاه»

حکایتِ ناگفته‌ی داستان«ماهی سیاه کوچولو»

قصۀ «ماهی سیاه کوچولو» یکی از شناخته‌ترین داستان‌های «صمد بهرنگی» است. شناخته‌ترین از این بابت که تا به‌حال به چندین زبان دیگر ترجمه و منتشر شده است.

ادامه خواندن حکایتِ ناگفته‌ی داستان«ماهی سیاه کوچولو»

«غلامحسین ساعدی» از «صمد» می‌گوید

صمد بهرنگی

از غلامحسین ساعدی، نوشتاری بلند در معرفی صمد بهرنگی وجود دارد که اول‌بار در اولین سال انتشار کتاب جمعه به سردبیری احمد شاملو با عنوان «رو در رو یا دوش به دوش» منتشر شد. [شماره ۶ پانزدهم شهریور ماه ۱۳۵۸ صفحۀ ۱۰ تا ۲۶]. بخش کوتاهی از این نوشته را با صدای خود او بشنوید که از همدل و همزبان خود می‌گوید:

ادامه خواندن «غلامحسین ساعدی» از «صمد» می‌گوید

یادمان «سوسن» (آهنگ تازه‌ای برای سوسن)

«اسفندیار منفرد زاده» در اوج شهرت و ابتکار، در زمانی که همه در پی‌اش می‌دوند تا شاید آهنگی بر فیلم و ترانه و صدایشان نثار کند، همراه با «فرهاد شیبانی» شعر و آهنگ ترانه‌ای به نام «شب‌های تهران» را می‌سازند.

ادامه خواندن یادمان «سوسن» (آهنگ تازه‌ای برای سوسن)

لغت‌نامه دهخدا به روایت علی‌اکبر خان دهخدا

لغت نامه دهخدا

می‌شود آیا از «علی‌اکبرخان دهخدا» گفت، ولی یاد «دخو» نیفتاد؟ همو که با «چرند و پرند» خود، زبان زندۀ مردم را وارد ادبیات کرد. صاحب قلمی که اگرچه آن چند ده شعری که ‌سرود، به سبک کلاسیک بود؛ ولی هنوز هم علم‌دار نگاشتن نثری است که بعدها سبک و سیاق نوشتن همۀ نویسندگان پیشرو و معاصر ایران شد.

ادامه خواندن لغت‌نامه دهخدا به روایت علی‌اکبر خان دهخدا

محمدجعفر محجوب: حریم و حرمت آتش

چهارشنبه سوری

«قاشق‌زنی، فال‌گوش ایستادن، آجیل مشکل‌گشا و بسیاری از این مسائل ریشه در معتقدات باستانی و پیش از اسلام ایران داره. . . اما به‌طور مسلم اینکه از روی آتش بپرند ارتباطی به مراسم باستانی ما نداره. برای اینکه آتش را ما مقدس و بسیار پاکیزه می‌دانستیم. تا این حد که هم‌اکنون موبد وقتی می‌خواد در برابر آتش و نیایش به‌جا بیاره، چیزی دم دهن خودش می‌بنده که به او می‌گویند: «پنام». برای اینکه آلودگی نفس او به آتش نرسه.

ادامه خواندن محمدجعفر محجوب: حریم و حرمت آتش

با یاد آن یگانه یار . . .

عکس: رضا نظام‌دوست [سیزیف]

راستی که این قافلۀ عمر چه زود می‌گذرد!
انگار همین دیروز بود. همین دیروز، که از سر رخت و لباس کف‌زده برخاست و چنگ زد به چادر چیت‌ش و با تو قدم به درگاه خانه و توی کوچه گذاشت. آمده بود تا حق «قدیر» پسر قدر قدرت محل را که پدرش پاسبان بود  کف دستش بگذارد. چه حقی داشت که پسر او را بد گفته باشد؟ عالم بچگی بود و دنیای کوچه. . . کوچه‌ای که ما در آن قد می‌کشیدیم.

ادامه خواندن با یاد آن یگانه یار . . .

تورقی در کتاب زندگینامه‌ی بهروز وثوقی (۴)

«بهروز وثوقی» و «ناصر ملک مطیعی»
در یک صحنۀ فیلم نشده از «قیصر»

 سیطرۀ «داش‌مشدی»های «گردن کلفت»!

ادامه خواندن تورقی در کتاب زندگینامه‌ی بهروز وثوقی (۴)

error: Content is protected !!