در بارۀ «غلامرضا تختی» کم نگفتهاند و بسیار شنیدهاید. نمیخواهم به کلیشۀ معمول تکرار مکررات کنم و دوبارهنویسی شرح حال و سابقه و فهرست مسابقات جهانی و مدالهای طلا و نقرهای که او در آنجاها بهدست آورد. این شرح احوال را میتوانید از جمله در جاهای دیگر بخوانید.
برچسب: سیاوش کسرایی
حکایت ترانه «وحدت» به روایت «اسفندیار منفردزاده»
«وحدت»، نام یکی از ترانههای ماندگاریست که با صدای «فرهاد» اجرا شده است. این ترانه که اغلب مردم آن را با عنوان «محمد» نیز میشناسند همزمان با روزهای تاریخساز انقلاب در بهمن ۱۳۵۷ منتشر شد. شعر آن سرودهای از «سیاوش کسرائی» بود و آهنگش از ساختههای «اسفندیار منفردزاده».
ادامه خواندن حکایت ترانه «وحدت» به روایت «اسفندیار منفردزاده»
سیاوش کسرایی: پاییز درو (صدای شاعر)
بیست و هفتم مهر ماه امسال (۱۳۸۴) مصادف بود با سالروز پنجاه و یکمین سال تیرباران نخستین گروه از افسران سازمان نظامی حزب تودۀ ایران. تنها فرد غیرنظامی این گروه، «مرتضی کیوان» بود.
سیاوش کسرایی: آرش کمانگیر (کانون پرورش فکری)
آرش کمانگیر
سیاوش کسرائی
نقاشی: فرشید مثقالی
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۵۰
خلاصه کتاب:
پس از چیرگی افراسیاب پادشاه تورانیان بر منوچهر پادشاه ایرانی، بر پایهٔ پیمان سازش قرار میشود مرز ایران و توران جایی باشد که تیر یکی از پهلوانان ایرانی در آنجا به زمین بنشیند. «آرش» را به این کار سترگ میگماردند. «آرش» دست به زه کمان میبرد و از فراز کوه «البرز» تیر خود را به دورترین جا پرتاب میکُند. او چنان نیرویی برای پرتاب این تیر سرنوشتساز به کار میگیرد که با پرتاب آن، تیر زندگیاش نیز از کمان تن میجهد و در راه آرمان خویش در دم جان میسپارد. تیر «آرش» بر تنهٔ درخت گردویی کهنسال فرود میآید و آنجا مرز ایران و توران می شود.
مشخصات کتاب:
آرش کمانگیر
نویسنده: سیاوش کسرائی
تصویرگر: فرشید مثقالی
گروه سنی: ج، د (سالهای چهارم و پنجم دبستان و دوره راهنمایی)
تعداد صفحات: ۲۲ صفحه
تاریخ چاپ اول: ۱۳۵۰
چاپ دوم: ۱۳۹۶
شمارگان چاپ: ۵۰۰۰ نسخه
* * *
«آرش کمانگیر» را با صدای شاعر بشنوید!
* * *
فهرست آثار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (۱۳۵۷ ـ ۱۳۴۴)
* * *
سیاوش کسرایی: بعد از زمستان در آبادی ما (کانون پرورش فکری)
بعد از زمستان در آبادی ما
نویسنده: سیاوش کسرایی
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۴۶
خلاصه کتاب:
یک روز غروب که عمو نوروز از سر کار برمیگشت؛ بچههای ده دورش را گرفتند و گفتند: «عمو نوروز! یک قصه برای ما بگو» عمو نوروز که خوش نداشت خواهش بچهها را رد کند؛ روی کُندهی درختی نشست و نفسی تازه کرد و گفت . . .
مشخصات کتاب:
نام کتاب: بعد از زمستان در آبادی ما
نویسنده: سیاوش کسرایی
تصویرگر: ؟
موضوع: داستان
گروه سنی: ب (سالهای دوم وسوم دبستان)
ج (سالهای چهارم و پنجم دبستان)
قیمت: ۴۰ ریال
تعداد صفحات: ۲۶ صفحه
قطع کتاب: ۲۳ × ۲۳ سانتیمتر
تاریخ چاپ اول: ۱۳۴۶
نوبت چاپ ششم: ۱۳۶۲
شمارگان چاپ: ۲۰۰۰۰ نسخه
* * *
فهرست آثار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (۱۳۵۷ ـ ۱۳۴۴)
* * *
محمد نوری: روزی تو خواهی آمد
روزی تو خواهی آمد ای از وفا رمیده
شب بشکند به راهت، خندد لبِ سپیده
روزی تو خواهی آمد، دل میدهد گواهی
برقِ امیدِ روشن میروبد این سیاهی
خورشیدهای خاموش فردا شکفته گردد
با چشمِ آرزومند، ناگفته، گفته گردد
در کلبهای شکسته روزی کسی بجوید
دستی دری بکوبد، نام کسی بگوید
در بام و در بپیچد آوای آشنایی
درها گشوده گردد، آید صدای پایی
* * *
یادنامهٔ «سیاوش کسرایی» در سایت «راوی حکایت باقی»
* * *