کارگردان و فیلمنامهنویس: مسعود کیمیایی، دستیار کارگردان: عبدالله غیاثی، مدیر فیلمبرداری و تدوینگر: نصرتالله کنی، دستیار فیلمبردار: نریمان پیرام، منشیهای صحنه: آریانا فرشاد، حمید یکتا، امور فنی: استودیو مهرگان، صدا و افکت: حسین بدیعی، موسیقی متن: اسفندیار منفردزاده، شعر: شهیار قنبری، خواننده: فرهاد، عکاس: امیر نادری، تیتراژ: عباس کیارستمی، تدارکات: جلال پیشوائیان، نورعلی مزینانی، عبدالله زهری، نصرت کریمی، اردلان، گریم: ابوالقاسم ملکوتی، طراح پوستر: مسعودی، تهیهکننده: علی عباسی، بازیگران: بهروز وثوقی، فریبا خاتمی، بهمن مفید، حسن شاهین، محسن مهدوی، جلال پیشوائیان، محمود تهرانی، پروین ملکوتی، نادره، پیمانه، امیرحسین خانشهری، شالچی، فیضی، امیلی، سعید کنگرانی، مدت زمان: ۱۱۰ دقیقه، محصول: سازمان سینمایی پیام، نمایش: ۱۰ آذر ۱۳۴۹ در سینماهای: مولنروژ، رنگینکمان، ژاله، همای، توسکا، چرخوفلک، اورانوس، فیروزه، پاسارگاد، مهتاب، رکس، شهوند، نپتون، لیدو، دیانا، اسکار.
رضا (بهروز وثوقی) و عباس (بهمن مفید) از تیمارستان میگریزند و با چند سارق گاوصندوق کارخانهای را میربایند. رضا پولها را برمیدارد و همراه عباس از سارقان جدا میشود. رضا عباس را به تیمارستان میرساند و خودش روز بعد به او ملحق میشود. جوانب بهنام فرخ (بهروز وثوقی)، که به رضا شباهت دارد، به تیمارستان میرود تا در بارۀ بیماران روانی تحقیق کند، و بههمین منظور خود را به هیئت بیماران روانی درمیآورد. رضا که متوجه این شباهت شده بهجای فرخ از تیمارستان خارج میشود و به کمک رانندۀ فرخ (جلال پیشوائیان) وارد خانۀ مجلل عموی فرخ (محسن مهدوی) میشود و به فرنگیس (فریبا خاتمی)، نامزد فرخ، برمیخورد. فرنگیس به رضا علاقمند میشود و رضا ناگریز حقیقت را برای او فاش میکند. رضا تصمیم میگیرد پولهای سرقت شده را تحویل بدهد، اما سارقان او را زخمی میکنند و پولهای سرقت شده را میربایند، و بلافاصله توسط پلیس دستگیر میشوند. رضا با پیکری زخمی، سوار بر موتور با کامیون حمل زباله تصادف میکند و کشته میشود. [عباس بهارلو، فیلمشناخت ایران، جدل اول، نشر قطره]
از ایدهها و ابتکارات دیگر «اسفندیار منفردزاده» یکی هم بدعت استفاده از ترانه برای موسیقی متن فیلم در سینمای ایران، و شکستن سنت جا افتادۀ «آواز خواندن آرتیسه» در صحنهای از فیلم است.
ترانۀ «مرد تنها» (با صدای بیصدا)، با صدای «فرهاد مهراد» با ملودی آهنگی که بر متن فیلم سوار است، روی صحنههایی که «رضا»، سوار بر موتورش، در شبزدگی خیابانهای تهران میراند اولین ترانۀ متن فیلم است که شعرش را «شهیار قنبری» سروده. اولین شعر بدون وزن یا به اصطلاح «سپید» است که ترانه میشود. [در اینجا بخوانید.]
* * *
در بارهٔ «اسفندیار منفردزاده» در این سایت:
یادمان هفتاد سالگی «اسفندیار منفردزاده»
* * *