عباس مهرپویا: دختر دهقان (مستم‌مستم)

عباس مهرپویا دختر دهقان

دختر دهقان
(مستم مستم)
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: اروین موره (Erwin Muret)
خواننده: عباس مهرپویا

● ترانه‌شناسی عباس مهرپویا
● حکایت ترانه‌ی «مرگ قو» به روایت عباس مهرپویا
● حکایت ترانه‌ی «بستر ننگین رقیب» به روایت شهیار قنبری

*‌ * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

مرضیه: سرو و بید

مرضیه سرو و بید

سرو و بید
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: مرضیه

سروی و بیدی، بر لب جویی، گرم سخن بودند
بی خبر از خود، هر چه تو گویی، چون دل من بودند

سروِ خود آرا، مست و طرب‌زا، بر سر ناز آمد
بیدِ کُهن را، دید و بگفتا: «کز تو چه باز آمد!؟

من که تو بینی، سرکِش و سبزم
شاهدِ گلشنِ ایجادم
مستِ غرورم و آزادم من.

کرده به قامت، شور قیامت
پیکر خُرم و آزادم
غرق سُرورم و دلشادم من.

آسیبِ خزان هرگز کِی برگ و بَرَم ریزد
گر برف زمستان‌ها یکجا به سَرَم ریزد.»

چون پیری که دهد پندی، به سخن بید آمد:

«منِ آشفته‌سر، ای جوان، جهان‌دیده‌ام
ز من بِشنو که دلسردی خزان دیده‌ام
ز گشت زمان چه دانی؟

تو را هرگز کسی سایه‌ای نبیند به بَر
که بُگذارد خَسی یا گُلی در آن سایه، سر
چه حاصل ز سرگرانی؟

اگر افتاده‌حالم
وگر بشکسته‌بالم
همین بس مرا
که هر کس مرا
بخواند به سایِبانی

* * *

کوروس سرهنگ‌زاده: زنگ کاروان (ترانه فیلم)

کوروس سرهنگ زاده زنگ کاروان

زنگ کاروان (کاروان لیلا)
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: همایون خرم
خواننده: کورس سرهنگ‌زاده
ترانه فیلم: لیلی و مجنون

ادامه خواندن کوروس سرهنگ‌زاده: زنگ کاروان (ترانه فیلم)

مرضیه: نبودم اگر من (شاخه گل ۸۱)

مرضیه شاخه گل ۸۱ نبودم اگر من

نبودم اگر من
(شاخه گل ۸۱)
شعر: معینی کرمانشاهی
آّهنگ: علی تجویدی
خواننده: مرضیه

نبودم اگر من، کجا بود این بختِ سیاهم
نبودی اگر تو، هدر می‌شد این اشک و آهم
غمم را تـو دانی، تو هستی پناهم

چو هجرانت دیدم،
ز هرکس پرسیدم
نشانت چو گُم‌کرده راهی

به اشکت پَروَردَم، به بارت آوردم
که جُز من یاری را نبینی، نخواهی
نتابد در بزمم، نه مهری، نه ماهی
ندانم چه دارم گناهی
نگاهی بر من کُن فدایِ چشمانت
شود این دو چشمم الهی

دارم به تو پندی یارا!
ارزان مَفُروشی ما را
که در روزِگاری عزیز آید خواری
چو افتاده یوسف به چاهی

* * *
معینی کرمانشاهی، شاعر ترانه‌های ماندگار

* * *

دلکش: یاد من کن!

دلکش یاد من کن

یاد من کُن!
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: دلکش

ز دردِ من بـسوزد سینه‌ی تو
شود غمگین دلِ بی‌کینه‌ی تو
نباشم تا به چشمِ خود ببینم
غبارآلوده آن آئینه‌ی تو

هرکجا رفتی پس از من
محفلی شد روشن از تو
یادِ من کُن
یادِ من کُن

هرکجا دیدی به بزمی
عاشقی با لب‌گَزیدن
یادِ من کُن
یادِ من کُن

هرکجا سازی شنیدی
از دلی رازی شنیدی
شعر و آوازی شنیدی
چون شدی گرم شنیدن
وقتِ آه از دل کشیدن
یادِ من کُن
یادِ من کُن

بی‌تو در هر گُلشنی
چون بلبلِ بی‌آشیان
دیوانه بودم
سر به هر در می‌زدم
وآنگه ز پا افتاده در
میخانه بودم

گر به کُنج خلوتی دور از همه خلق جهان
بزمی به‌ پا شد
واندر آن خلوت‌سرا پیمانه ها پُر از میِ
عشق و صفا شد

تا بشد آهسته شمعی کُنج آن کاشانه روشن
تا رسد یـاری به یـاری، تا فِتَد دستی به گردن
یادِ من کُن
یادِ من کُن

* * *
«معینی کرمانشاهی»، شاعر ترانه‌های ماندگار

* * *

مرضیه: مینای شکسته

مرضیه مینای شکسته

مینای شکسته
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: همایون خرم
خواننده: مرضیه

دیوانه ز دست عشق تو کنونم
آواره چو مجنون در دشت جنونم
چون بگذرم از این ره با پای شکسته
چون ناله کُند این نی با نای شکسته

من یوسف راه توام
افتاده به چاه توام
ارزان مفروشم

پیش تو خموشم اگر
چون باده‌ی کُهنه دگر
افتاده ز جوشم

با چهره و سیمای شکسته
با قامت و بالای شکسته
بر کوی تو رو کرده‌ام ای فتنه مرانم
داری تو اگر حُرمت دلهای شکسته

چه خواهد شد
که نوشی می
ز مینای شکسته

چه خواهد شد
که نوشی می
ز مینای شکسته
. . .

* * *
معینی کرمانشاهی، شاعر ترانه‌های ماندگار

* * *

دلکش: کودکی (مجموعه ترانه‌ها)

دلکش یاد کودکی

کودکی
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: دلکش

یادم آمد
شوق روزگار کودکی
مستی بهار کودکی
یادم آمد
آن همه صفای دل که بود، خفته در کنار کودکی
رنگِ گُل، جمالِ دیگر در چمن داشت
آسمان، جلال دیگر پیش من داشت

شور و حال کودکی برنگردد دریغا
قیل و قال کودکی برنگردد دریغا

به چشم من همه رنگی فریبا بود
دلِ دور از حسدِ من شکیبا بود
نه مرا سوز سینه بود
نه دلم جای کینه بود

شور و حال کودکی برنگردد دریغا
قیل و قال کودکی برنگردد دریغا

روز و شب دعای من
بوده با خدای من
کَز کَرم کُند حاجتم روا
آنچه مانده از عمر من به جا
گیرد و پس دهد به من دمی
مستی کودکانه‌ی مرا

شور و حال کودکی برنگردد دریغا
قیل و قال کودکی برنگردد دریغا

*‌ * *
معینی کرمانشاهی، شاعر ترانه‌های ماندگار

* * *

مرضیه: عشق خود حاشا مکن

مرضیه عشق خود حاشا مکن

عشق خود حاشا مکن [+]
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: مرضیه

عشق خود حاشا مکُن
با من چنین سودا مکُن
این امشب‌و فردا مکُن
شاید اگر امشب رَوَد فردا نیاید
شاید اگر امشب رَوَد فردا نیاید

آتش بزن در سینه سودای هوس را
چون من اگر عاشق شدی بگذر ز دنیا
از عاشقی پروا مکُن
این امشب‌و فـردا مکُن
شاید اگر امشب رَوَد فردا نیاید
شاید اگر امشب رَوَد فردا نیاید

راضی مشو فریاد من هر شب رود تا آسمان‌ها
راضی مشو نامت فتد در بی‌وفـــایی بر زبان‌ها
اکنون که من هستم وفا کُن
فردایِ بی‌فردا رها کُن
این امشب‌و فردا مکُن

شاید اگر امشب رَوَد فردا نیاید
شاید اگر امشب رَوَد فردا نیاید

راضی مشو هر نیمه‌شب از سوز دل آهی برآرَم
راضی مشو بر چهره‌ی مِهر و وفا داغی گُذارم
در عشق من دل با خدا کُن
فردایِ بی فردا رها کُن
این امشب‌و فـردا مکُن
شاید اگر امشب رَوَد فردا نیاید
شاید اگر امشب رَوَد فردا نیاید

* * *
«معینی کرمانشاهی»، شاعر ترانه‌های ماندگار

* * *

error: Content is protected !!