دلکش: کودکی (مجموعه ترانه‌ها)

دلکش یاد کودکی

کودکی
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: دلکش

یادم آمد
شوق روزگار کودکی
مستی بهار کودکی
یادم آمد
آن همه صفای دل که بود، خفته در کنار کودکی
رنگِ گُل، جمالِ دیگر در چمن داشت
آسمان، جلال دیگر پیش من داشت

شور و حال کودکی برنگردد دریغا
قیل و قال کودکی برنگردد دریغا

به چشم من همه رنگی فریبا بود
دلِ دور از حسدِ من شکیبا بود
نه مرا سوز سینه بود
نه دلم جای کینه بود

شور و حال کودکی برنگردد دریغا
قیل و قال کودکی برنگردد دریغا

روز و شب دعای من
بوده با خدای من
کَز کَرم کُند حاجتم روا
آنچه مانده از عمر من به جا
گیرد و پس دهد به من دمی
مستی کودکانه‌ی مرا

شور و حال کودکی برنگردد دریغا
قیل و قال کودکی برنگردد دریغا

*‌ * *
معینی کرمانشاهی، شاعر ترانه‌های ماندگار

* * *

مرضیه: عشق خود حاشا مکن

مرضیه عشق خود حاشا مکن

عشق خود حاشا مکن (با صدای پرتو)
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: مرضیه

عشق خود حاشا مکُن
با من چنین سودا مکُن
این امشب‌و فردا مکُن
شاید اگر امشب رَوَد فردا نیاید
شاید اگر امشب رَوَد فردا نیاید

آتش بزن در سینه سودای هوس را
چون من اگر عاشق شدی بگذر ز دنیا
از عاشقی پروا مکُن
این امشب‌و فـردا مکُن
شاید اگر امشب رَوَد فردا نیاید
شاید اگر امشب رَوَد فردا نیاید

راضی مشو فریاد من هر شب رود تا آسمان‌ها
راضی مشو نامت فتد در بی‌وفایی بر زبان‌ها
اکنون که من هستم وفا کُن
فردایِ بی‌فردا رها کُن
این امشب‌و فردا مکُن

شاید اگر امشب رَوَد فردا نیاید
شاید اگر امشب رَوَد فردا نیاید

راضی مشو هر نیمه‌شب از سوز دل آهی برآرَم
راضی مشو بر چهره‌ی مِهر و وفا داغی گُذارم
در عشق من دل با خدا کُن
فردایِ بی فردا رها کُن
این امشب‌و فردا مکُن
شاید اگر امشب رَوَد فردا نیاید
شاید اگر امشب رَوَد فردا نیاید

* * *
«معینی کرمانشاهی»، شاعر ترانه‌های ماندگار

* * *

مرضیه: شبگرد

مرضیه شبگرد

شبگرد [ با اجرای کورس سرهنگ‌زاده ]
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: حبیب‌الله بدیعی
خواننده: مرضیه

من مستم و مدهوشم
شبگرد قدح‌نوشم
از طایفه‌ی بی‌خبرانم
دیوانه‌ی با نام و نشانم

من قصه نمی‌دانم
افسانه نمی‌خوانم
دُردی‌کِشِ میخانه‌ی عشقم
سرحلقه‌ی صاحب‌نظرانم

مرا می زجام وفا باید ای می‌فروشان
مرا خانِ میخانه‌ها باید ای باده‌نوشان
من از آنچه رسوا کُند نام عاشق نترسم
از آن می که آتش زند کام عاشق نترسم

بیا ای عشق افسونگر
فراموشم مکنُ دیگر
تویی روان من، شور جان من، امید من
در جهان من، به زندگانی، تویی که جاودانی
. . .
. . .

*‌ * *
معینی کرمانشاهی، شاعر ترانه‌های ماندگار

* * *

الهه: خوب من

الهه خوب من

خوبِ من
گلهای صحرایی ۶۱
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: خاچاطور آداویسیان
تنظیم برای گلها: جواد معروفی
خواننده: الهه

تا در گوشم قصه‌ی تو، در چشمم چهره‌ی تو
در سینه‌ی من آتش تو پنهان شد
در لبهایم، سوز بیان، در قلبم، شور نهان
در دیده‌ی من اشک روان جوشان شد
با این مستی کجا بروم
از کویت چرا بروم
که بی‌وفا نباشم

تا در گوشم قصه‌ی تو، در چشمم چهره‌ی تو
در سینه‌ی من آتش تو پنهان شد
از دریای تو برکنارم، در موج تو ره ندارم
که آشنا نباشم
تو افشاندی موی سیه بر دوش و روی چو مَه
گلزار جهان در نظرم توفان شد

* * *

دلکش: با صفا (مرد خدا)

دلکش با صفا مرد خدا

با صفا (مرد خدا)
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: دلکش

بیا و مردِ خدا شو، به هر چه داده رضا شو
اسیر عشق و محبت، رها ز چون و چرا شو

چو رها از من و ما شوی، به حریمِ کبریا شوی تو
بدرخشی ز فروغ او، به خدا اگر باصفا شوی تو

درونِ تیرگی‌ها تو اسیرِ هوس چه نهان شده‌ای
در این دو روزِ دنیا ز چه رو تو چنین نگران شده‌ای

نهال خودخواهی را بشکن، بشکن!
حجاب گمراهی را بفکن، بفکن!

گر از خود رها شوی، یکدم با خدا شوی
از محنت رها شوی، تـو گر از خود رها شوی
یکدم با خدا شوی از محنت رها شوی

تو بیا و مردِ خدا شو، به هرچه داده رضا شو
اسیر عشق و محبت، رها ز چون و چرا شو

چو رها از من و ما شوی، به حریمِ کبریا شوی تو
بدرخشی ز فروغ او، به خدا اگر باصفا شوی تو

* * *

مرضیه: از من بگذرید

مرضیه از من بگذرید

از من بگذرید (بگذر از کوی ما)
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: همایون خرم
خواننده: مرضیه

بگذر از کوی ما، کُن نظر سوی ما،
به هر طرف ببین چو رو کنم؛
در پی من دوان، گشته پیر و جوان،
از این جنون، چه گفت‌وگو کُنم!؟

به گریه‌ی ندامتم
ز انتظار بی‌پایه‌ای
چو می‌کُند ملامتم
ز جفای تو همسایه‌ای
چه گفت‌وگو برای او کنم!؟
بر این بلا چگونه خو کنم!؟

ای فرزانگان،
بر دیوانگان،
این ملامت چرا کُنید!؟
کم تماشای ما کُنید.

از من بگذرید؛
راه خود روید؛
عاشقان را رها کنید؛
کم تماشای ما کنید.

مگر به شهر شما
ـ قسم شما را به خدا ـ
جنون و عاشقی تماشا دارد!؟
بسوزد آن که هست و حاشا دارد

من، عاشقم و گنهکار؛
آیا همه‌ی شما بی‌گناهید!؟
من، گمرهم و بی‌قرار؛
آیا همه‌ی شما سر به‌راهید!
آیا همه‌ی شما بی‌گناهید!؟

*‌ * *
معینی کرمانشاهی، شاعر ترانه‌های ماندگار

* * *

مرضیه: صبح امید

مرضیه صبح امید

صبح امید
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: بزرگ لشکری
خواننده: مرضیه

شبی با دل به خلوتگاه رازی
مرا بُد تا سحر سوزی و سازی
من از دل، دل ز من در شکوه بودیم
هزاران غم به غمها درفزودیم

چه شبهایی که با حسرت سحر کردم
به یاد او جوانی را هدر کردم
بیا ای مرغ شب، هم‌آواز من شو
بی‌همرازم من
تو ای صبح امید، سبب‌ساز من شو
بی‌همرازم من

بیا ای مرغِ شب، هم‌آواز من شو
بی‌همرازم من
تو ای صبح امید، سبب‌ساز من شو
بی‌دمسازم من

تو که دلداده از هر دسته داری
به دلها مهر خود پیوسته داری
به هر مویی دو صد دلبسته داری
هزاران عاشق دلخسته داری

چو من دیوانه‌ای وارسته داری
به خون، صاحبدلان بنشسته داری
چه غم باشد تو را ای نازنینم
اگر پیمان من بشکسته داری

* * *

مرضیه: پشیمان

مرضیه پشیمان

پشیمان
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: حبیب‌الله بدیعی
خواننده: مرضیه

نمی‌کُنم دیگر یادت گاهی
نمی‌کِشم زین پس از دل آهی
نمی‌نَهَم بر دل از غم کوهی
نمی‌شوم‌ لرزان همچون کاهی
صفایِ من شد بلای جانم
وفا فُزونتر نمی‌توانم

اگرچه جان و دلِ من،
بنایِ آب و گِل من
با عشقِ تو پیوسته شده
ز خویِ بازیگرِ تو،
ز ظاهر و زیورِ تو
روحم به خُدا خسته شده

بهرِ تو من پس از این نگران هرگز نشوم
خسته‌دل از سخنِ دگران هرگز نشوم
از تو و بزم تو گُریزان شده‌ام من
زآنچه وفا کرده پشیمان شده‌ام من

چه عشوه‌ها کردی یارا با من
تو بی‌وفا بودی جانا یا من
بی‌خبر از تو چرا نشوم
تو وفا نمی‌شناسی
با دگری به طرب بِنِشین
تو مرا نمی‌شناسی
. . .

♫  LP Cover  ♫

* * *
معینی کرمانشاهی، شاعر ترانه‌های ماندگار

* * *

error: Content is protected !!