زن در جامعه
شعر: (؟)
آهنگ: مرتضیخان نیداود
خواننده: قمرالملوک وزیری
برچسب: قمرالملوک وزیری
قمرالملوک وزیری: آتش دل (نسخه کامل)
تصنیف آتش دل نخستین بار با صدای قمرالملوک وزیری و در همراهی با نغمهی تار آهنگساز آن مرتضیخان نیداوود، در سال ۱۳۱۵ خورشیدی و در محل گراند هتل تهران، واقع در خیابان لالهزار، اجرا شد. این تصنیف بعدا توسط دو شرکت اودیون و پارلفون پشت و روی صفحهی گرامافون منتشر شد. آنچه تا کنون از این اثر شنیده شده اما بیشتر بخش اول آن بوده است. در اینجا هر دو بخش تصنیف به همراه متن شعر در دسترس علاقمندان است.
روی اول صفحه
آتشی در سینه دارم جاودانی
عمر من مرگیست نامش زندگانی
رحمتی کُن کز غمت جان میسپارم
بیش از این من طاقتِ هجران ندارم
کی نَهی بر سرم پای ای پری از وفاداری
شد تمام اشکِ من بس در غمت کردهام زاری
نوگلی زیبا بُود حُسن و جوانی
عطر آن گل، رحمت است و مهربانی
ناپسندیده بود دلشکستن
رشتهی الفت و یاری گسستن
کی کُنی ای پری ترکِ ستمگری
میفکنی نظری آخر به چشم ژالهبارم
گرچه نازِ دلبران دل تازه دارد
ناز هم بر دل من اندازه دارد
هیچ تو گر ترحمی نمیکُنی بر حالِ زارم
جز دمی که بگذرد، که بگذرد از چاره کارم
دانمت که بر سرم گذر کُنی از رحمت اما
آن زمان که بر کشد گیاه غم سر از مزارم
روی دوم صفحه
از نظرهای تو بیمهری عیان است
جانگداز است آن نظر کارام جان است
سیل اشکم با زبانِ بیزبانی
با تو گوید راز عشقم گرچه دانی
عاطفه ای پری! من در وجودت نمیبینم
کی کُنی رحمتی ای مه! تو بر جان مسکینم؟
از غمت در سینهام صد داستان است
از حیا قفلی ولیکن بر زبان است
چون که بودت سر پیمان شکستن
عهد از اول ز چه بایست بستن؟
گر گذر آوری بر سرم ای پری
مینگری که دلم ای مه ز غم آتشفشان است
کُشته شد در من خیالاتِ جوانی
لذتی دیگر ندارد زندگانی
سرنوشتم این چنین بود، سیاهی در سیاهی
دودِ این سیاهی از برای «پژمان» شد تباهی
گر تویی امید من بوَد امیدم ناامیدی
ور تویی پناه من، شود پناهم بی پناهی
* * *
از قمرالملوک وزیری در این سایت:
● تصنیف «جان من»
● تصنیف «آتش دل»
● تصنیف «قلب مادر»
● تصنیف «مرغ سحر»
● تصنیف «موسم گل»
● تصنیف «زن در جامعه»
● تصنیف «در ملک ایران»
● تصنیف «امان از این دل»
● تصنیف «شاه من، ماه من»
● تصنیف «اکنون که مرا وضع وطن»
● تصنیف «بهار است و هنگام گشت»
● تصنیف «عاشقی محنت بسیار کشید»
● عکسی از «قمر» در پیشواز از مرگ (عکاسخانه محمدجعفر خادم)
* * *
قمرالملوک وزیری: دلی آتشین بر سینهی مزار او
از شاعران معاصر بودهاند کسانی که پیش از مرگ برای سنگ مزار خود شعری سرودهاند. پروین اعتصامی، (این که خاک سیهش بالین است، اختر چرخ ادب پروین است)، ایرج میرزا، (این که خفته است در این خاک منم، ایرجم ایرج شیرینسخنم)، رهی معیری (در اینجا شاعری غمناک خفته، رهی در سینهی این خاک خفته).
قمرالملوک وزیری: اکنون که مرا وضع وطن در نظر آمد
اکنون که مرا وضع وطن
تصنیف ماهور
شعر: میرزاده عشقی
تار: حسنخان اعتضادی
ادامه خواندن قمرالملوک وزیری: اکنون که مرا وضع وطن در نظر آمد
حکایت تصنیف «عاشقی محنت بسیار کشید»
در تاریخ موسیقی معاصر ایران تصنیف «عاشقی محنت بسیار کشید» با صدای «قمرالملوک وزیری» اولین ترانهای است که در آن شنوندهی یک روایت داستانی هستیم. این سروده از «ایرج میرزا» اما خود داستانی جالب و خواندنی دارد. حکایتی که از «ونوس» و «آدونیس» در اساطیر یونان باستان سرچشمه میگیرد و به «رود دانوب» در آلمان میریزد و در ایران از «روزنامهی اقدام» سر در میآورد.
قمرالملوک وزیری: موسم گل (مجموعه ترانهها)
موسم گل
شعر: حسن وحید دستگردی
آهنگ: موسی معروفی
خواننده: قمرالملوک وزیری
قمرالملوک وزیری: آتش دل (مجموعه ترانهها)
آتش دل
شعر: حسین پژمان بختیاری
آهنگ: مرتضی نیداوود
خواننده: قمرالملوک وزیری
عکسی از «قمر» در پیشواز از مرگ!
قمرالملوک وزیری است. در این عکس ۱۹ سال سن دارد. هفتهای پیش از اجرای اولین کنسرت او در گراندهتل لالهزار که خبرش در شهر پیچیده. میگویند: «فقط این نیست که او «زن» است و آواز میخواند، که از قرار بدون حجاب هم بر صحنه ظاهر خواهد شد.» و پیغامهای تهدید که: «زنهار! که به حکم شرع میکُشیم تو را». سال ۱۳۰۳ است. دورهی سلطنت احمد شاه قاجار است و هنوز یازده سالی مانده به اعلام رسمی کشف حجاب در ایران.
قمرالملوک وزیری: جان من
جان من
شعر و آهنگ: محمدعلی امیر جاهد
تار: امیر ارسلانخان درگاهی
خواننده: قمرالملوک وزیری
جان من گفتمت جانِ من و جانِ تو
کافرم گر شوم، کافر ایمان تو
کاش که دل بشکند گر شکند عهد دوست
باش که تا سر دهم بر سر پیمان تو
جان من آن لعبت سادهایست دلکش
کآب لبش بر لبم بادهایست بیغش
سرو قدش لاله محفل
ماه رُخش روشنیِ دل
دل رفت و دگر در بَرم نیست
رحمی به دلِ دلبرم نیست
شاهد شبهای منی ای مَهِ عالمفروز
کز غمِ هجران چه پریشان شبی آرم به روز
دل بهدست آوردن، زیر پا نهادن
این کُشتن ماست، کی از تو رواست!؟
پاکدلی کرده مرا عاشقِ فرزانهای
شمعِ دلفروخته و پیر و پروانهای
دل ز مردم بردن و آزردن
کی شرط وفاست؟ این عین جفاست!
مهر فروزان، آن مجمر سوزان
گر بیداد از گلرخان نیست
پس فریاد عاشقان چیست؟
بُرده از دل تاب و توانم
با یک شعله سوخته جانم
وصفِ جمالِ خوبرویان
بنموده عشق ما در آفاق
نبود طریق عدل اگر دست
رنگین کَنی به خونِ عشاق
دل در هر هجر روی دلدار
لالهگون چون رنگ رخسار
تا در عاشق عشقِ مجازیست
تا در معشوق صحبت و بازیست
قطره قطره آخر این دل خونین از دیده سر کرد
آنقدر آمد تا دامنم از خون دیده تر کرد
هرگز نشنیده «جاهد»
از عاشقان به غیر فریاد
از دلبران به غیر بیداد
* * *
از قمرالملوک وزیری در این سایت:
● تصنیف «جان من»
● تصنیف «آتش دل»
● تصنیف «قلب مادر»
● تصنیف «مرغ سحر»
● تصنیف «موسم گل»
● تصنیف «زن در جامعه»
● تصنیف «در ملک ایران»
● تصنیف «امان از این دل»
● تصنیف «شاه من، ماه من»
● تصنیف «اکنون که مرا وضع وطن»
● تصنیف «بهار است و هنگام گشت»
● تصنیف «عاشقی محنت بسیار کشید»
● عکسی از «قمر» در پیشواز از مرگ (عکاسخانه محمدجعفر خادم)
* * *
قمرالملوک وزیری: در ملک ایران
در مُلک ایران
شعر: محمدعلی امیر جاهد
آهنگ: علیاکبرخان شهنازی
تار: امیر ارسلانخان درگاهی
خواننده: قمرالملوک وزیری