ناصر مسعودی: دختر صحرایی

ناصر مسعودی دختر صحرایی

دختر صحرایی
شعر: ابوالقاسم اعلامی
آهنگ: اصغر زارع
خواننده: ناصر مسعودی

دختر شب خنده به لب دارد
بزم فلک تازه طرب دارد
مَه به روی شب می‌خندد
ره به سوی غم می‌بندد
بزم عاشقانِ شیدا
روشن شود چراغِ دلها
دختر صحرایی، بی‌خبر از مایی

ستاره‌ها رقصان با عشوه‌گری
به دامان گردون در جلوه‌گری
دختر صحرایی، بی‌خبر از مایی

نوای نی شده عشق‌آموزم
به آتش دلِ خود می‌سوزم
دگر از جام غم خون مکن در دلم
دختر صحرایی، بی‌خبر از مایی

* * *

ناصر مسعودی: بی‌من مرو

ناصر مسعودی بی من مرو

بی‌من مرو
شعر فارسی: کریم فکور
شعر گیلکی: تیمور گرگین
آهنگ و خواننده: ناصر مسعودی

راهِ  صحرا مرو  در دل شبِ سیاه
مرا با خود ببر تا شوم دلیلِ راه
شب بُوَد؛ پیچ و خم کوه و کتل پُر خطر
بی‌خطر باشد اگر با تو شوم همسفر
چون من ای فتنه، نگهبانِ توام تا سحر

نازنین یار من! بشنو از دل سخن
مرو! بی‌من مرو! دل به دریا مزن
من که سودا زده‌ی چشم سیاه توام
مشعلم در دلِ شب بر سر راه توام

* * *

error: Content is protected !!