سوغاتی
[به: نصرت رحمانی]
شعر و دکلمه: اردلان سرفراز
ادامه خواندن اردلان سرفراز (صدای شاعر) سوغاتی (مجموعه ترانهها)
سوغاتی
[به: نصرت رحمانی]
شعر و دکلمه: اردلان سرفراز
ادامه خواندن اردلان سرفراز (صدای شاعر) سوغاتی (مجموعه ترانهها)
کانون نویسندگان ایران با همکاری انجمن روابط فرهنگی ایران و آلمان (انستیتو گوته)، از ۱۸ تا ۲۷ مهر ۱۳۵۶ مراسم شعرخوانی و سخنرانی برگزار کردند که به «ده شب» معروف شد. در هشتمین شب (۲۵ مهر ماه) نوبت شعرخوانی نصرت رحمانی بود.
امروز (دهم اسفند ماه) در سالروز تولد «نصرت رحمانی» مجموعهای از شعرخوانیهای او به همراه چند ترانه که بر اساس سرودههایی از او اجرا شده را بشنوید. یاد نصرت رحمانی شاد باد و یادمان باشد.
شعر ناتمام
نه او با من
نه من با او!
نه او با من نهاد عهدی، نه من با او . . .
نه ماه از روزن ابری، به روی برکهای تابید،
نه مار بازویش بر پیکرم پیچید!
نه . . .
شبی غمگین
دلی تنها
لبی خاموش
نه شعری بر لبانم بود،
نه نامی بر زبانم بود.
دو چشم خیره بر ره، سینه پُر اندوه،
به امیدی که ـ نومیدیش پایان بود!
سیاهیهای ره را بر نگاه خویش میبستم.
و از بیراههها راه نجات خویش میجستم!
نه کس با من
نه من با کس
سر یاری
نه مهتابی . . . نه دلداری
و من تنهای تنها، دور از هر آشنا بودم
سرودی تلخ را بر سنگ لبها سخت میسودم،
نوای ناشناسی نام من را زیر دندانهای خود بشکست!
و شعر ناتمامی خواند:
ـ «بیا با من!»
از آن شب در تمام شهر میگویند:
ـ او . . . با تو؟
ولی من خوب میدانم
نه او با من!
نه من با او!
آذر ۱۳۳۳ ـ تهران
از مجموعه «کوچ و کویر»
* * *
از «نصرت رحمانی» در سایت «راوی حکایت باقی»
* * *
فانوس به درگاه میاویز! عزیزم
تا دختر همسایه سر بام نخوابد!
چون عهد درین باره نهادیم من و او
فانوس چو روشن شود آنجا بشتابد!
عکس بالا (نیما، یکنفر در آب) نخستینبار در هیجدهمین سالگشت درگذشت نیما یوشیج، روی جلد هفتهنامهٔ «جوانان رستاخیز» [شماره ۱۲۴، پنجشبنه ۱۵ دیماه ۱۳۵۶] منتشر شد.
پروانهی مسین
پرواز کرد
چرخید چرخید
ترانهی پاییز
کلام: نصرت رحمانی
صدا: انیس معین
شعرهای نصرت رحمانی
سروده و صدا: نصرت رحمانی
موسیقی متن: مجید انتظامی
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۵۶