در دههی پنجاه نادر ابراهیمی را بزرگترها با سریال «آتش بدون دود» میشناختند، جوانترها با مجموعه داستانهای کوتاه او، نوجوانان با «سفرهای دور و دراز هامی و کامی» که از تلویزیون پخش میشد؛ و کودکان با کتابهای قصهای که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از او منتشر کرده بود.
دسته: نشر و نوشته
«کانون پرورش فکری» و اهمیت به قصههای فلکلور ایرانی
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که با وسعت و حرکتی چشمگیر در روال گسترش فرهنگ و ادب فارسی و زبان و هنر مردمی با انتشار مرتب کتاب، تهیه فیلم و جمعآوری داستانهای متکی به فرهنگ مردم از اقصی نقاط کشورمان، رکنی ار ارکانِ دارای امکانات و پُرکار و پیگیر در راستای جمعآوری و انتشار مایههای فرهنگی اجتماعی این فولکور است.
ادامه خواندن «کانون پرورش فکری» و اهمیت به قصههای فلکلور ایرانی
«محمد قاضی» در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
محمد قاضی. بسیاری در جوانسالی خود با نام او از دوران «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» آشنا شدهاند و در میانسالی با ترجمههای معتبرش از آثار مهم ادبیات جهان. در آن سالها میگفتند کتابی که نام «محمد قاضی» را بر خود دارد حتما که ارزش خواندن دارد.
ادامه خواندن «محمد قاضی» در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
«گذر عُمر» از نگاه و زبان شوخ شاهرخ مسکوب
شاهرخ مسکوب (۱۳۸۴ـ ۱۳۰۲) در تاریخ ادبیات معاصر ایران جایگاهی ارزنده و خاص خود دارد. این منزلت به اعتبار پژوهشهایش در شاهنامه، نوشتن کتاب دو جلدی «روزها در راه» که یادداشتهای روزانهی او با نثری یگانه است؛ و ترجمههاییست که از او به یادگار مانده است.
طفلک «فروغ» (۷)
«یا تقدیس میکنیم، یا دشنام میدهیم» تیتر گفتوگوی «علی عظیمینژادن» با دکتر «احسان نراقی» است که در شمارهٔ ۳۷ «هفتهنامهٔ نگاه پنجشنبه» چاپ و منتشر شده است.
در یادداشتهایی که برای تکمیل مطلب «طفلک فروغ» جمعآوری کردهام، [+] از جمله نقل قولی هم از ایشان برگرفته از آن نشریه بود با عنوان: «به «فروغ» در بارهٔ روابطش هشدار دادم.» (!) و به این شرح که:
طفلک «فروغ» (۶)
بیش از ده سال پیش توسط یکی از ناشران قدیمی در سوئد کتاب مجعول و مجهولی بهنام «کهرُبا» چاپ و منتشر شد. مجعول! از این بابت که نام افراد در ماجراهایی این رمان «جعلی» است؛ گرچه نشانیهای نویسنده در معرفی آنها سر راست و برای خوانندگان کتاب روشن و گویاست. مجهول! هم، چون نام نویسنده یا نویسندگانش معلوم نیست؛ گرچه حدس و حدیث در بارهٔ آن بسیار است.
طفلک «فروغ» (۵)
«محمد نوری» را بیشتر با ترانهٔ «جان مریم» بهیاد میآوریم. میگفت و نوشتهاند که شعر ساده و صمیمی آن از سرودههای خود اوست. شعر ترانهٔ «در خموشیهای ساحل» را هم بر اساس گفتههای خود او نوشتهاند از «فروغ فرخزاد» است. روایت «محمدعلی سپانلو» از این ترانه اما حکایتی دیگر است.
طفلک «فروغ» (۴)
«اسماعیل نوریعلاء» را بیشتر با عنوان شاعر و منتقد ادبی میشناسیم. در کارنامهٔ فعالیتهای هنری او همچنین کارگردانی دو فیلم بلند در سینمای ایران («مردان سحر» و «مُطرب») وجود دارد. از دیگر فعالیتهای فرهنگی ـ هنری او یکی هم راهاندازی «انتشارات طرفه» بههمراهی «احمدرضا احمدی» و «محمدعلی سپانلو» است.
طفلک «فروغ» (۳)
کتاب «پیر پرنیاناندیش، در صحبت سایه» حاصل نزدیک به شش سال نشست و برخاست، و گفتوگوی «میلاد عظیمی» و «عاطفه طیه» با «هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه) است.
طفلک «فروغ» (۲)
«نورالدین سالمی»، پزشک است. در کرج منزل داشته و از دوران نوجوانیاش تعلق خاطری به «احمد شاملو». واسطهٔ خرید خانهای میشود که شاملو سالهای پایانی زندگی خود را در آن گذراند. مناسبات همسایهگری به جای خود، از بابت پزشک بودن هم هر گاه نیازی به فوریتهای پزشکی برای شاملو پیش میآمده، ایشان در دسترس بوده و حاضر به خدمت.